اگر فکر می کنید خوش اندام نیستید شاید بیمار باشید!

آمارها نشان مي‌دهند كه ۴ تا ۶ ميليون نفر در جهان دچار اختلال بدشكلي اندام هستند. دکتر کاترين فيليپس، روان‌پزشک و رئيس بخش اختلال بدشکلي اندام در بيمارستان باتلر و نويسندة کتاب آينه‌هاي شکسته، تشخيص و درمان اختلال بدشکلي اندام، مي‌گويد: «به احتمال زياد اين آمارها دقيق نيستند زيرا بيشتر افراد مبتلا ترجيح مي‌دهند که از بيماريشان صحبتي نكنند و اصلاً مايل نيستند که توجه ديگران به نقايص جسماني آنها معطوف شود.» او در مورد اين اختلال چنين توضيح مي‌دهد: «اين بيماري ربطي به غرور، سطحي‌نگري يا احساس پوچي ندارد. ذهن افراد مبتلا هميشه درگير مشکلات واهي خودشان است و نمي‌توانند از اين حالت بيرون بيايند و بيشتر مواقع قادر به انجام وظايفشان در خانه و محل کار و اجتماع نيستند.»

دکتر سابين ويلهلم، استاد روان‌شناسي در دانشکدة پزشکي هاروارد و رئيس کلينيک اختلال بدشکلي اندام در بيمارستان جنرال، مي‌گويد: «حواس اين افراد به محض ديدن يک سطح صيقلي مانند آينه، شيشة ماشين يا حتي پشت قاشق پرت مي‌شود و گاهي توجه آنها چنان در آينة اتومبيل به خودشان جلب مي‌شود که ديگر جايي را نمي‌بينند و تصادف مي‌کنند. برخي از آنها به دفعات خود را به تيغ جراحي مي‌سپارند تا شايد کمي زيباتر به‌نظر برسند.» همان‌طور که مطالعات نشان مي‌دهند، ۱۵ درصد از جراحي‌هاي زيبايي روي اين‌گونه افراد انجام مي‌شود. با اين حال، ۹۰ درصد آنها معتقدند عمل‌هاي زيبايي (جراحي لب و بيني و چانه) تأثير چنداني در بهبود احساس آنها نسبت به خودشان نداشته است.

سحر يکي از افرادي است که از کودکي اين اختلال را داشته است. او مي‌گويد: «پس از اولين جراحي بيني‌ام در ۲۰ سالگي، بعد از اينكه باندها را برداشتم و ورم بيني‌ام خوابيد، اصلاً احساس نمي‌کردم كه تغييري در آن ايجاد شده است. پس از آن هم يک جراحي روي لب‌هايم انجام دادم. با اين حال، هنوز فکر مي‌کردم خيلي زشت هستم. هميشه از نگاه ديگران احساس شرم و بيزاري مي‌کردم. هنگامي که کودک بودم با گريه به خواب مي‌رفتم و از خودم مي‌پرسيدم چرا اين‌قدر زشت و بدترکيب هستم.»

سحر در ۸ سالگي چنان از زندگي نااميد شده بود که مي‌خواست خودکشي کند، اما نگراني او براي خواهر کوچک‌ترش و اينکه پس از مرگ او چه عذابي مي‌كشيد او را از اين کار منصرف کرد. تحقيقات نشان مي‌دهند كه خودکشي در زنان و مردان مبتلا به اين اختلال ۴۵ درصد بيشتر از افراد عادي است. دبي ۲۶ ساله که اکنون افسرده و نااميد است مي‌گويد: «من فکر مي‌کنم اگر زيبا نباشم مورد توجه و پذيرش هيچ‌کس نخواهم بود.» دو سال پيش هنگامي که دبي دچار روزاسه (نوعي بيماري پوستي ناحية بيني و گونه همراه با ضايعات آکنه‌مانند) شد، اصلاً از خانه بيرون نمي‌رفت و وقتي به عروسي دوستش دعوت شد، به‌جاي اينکه در جشن حضور يابد، خودش را در حمام محل عروسي حبس کرد تا کسي او را نبيند.

دکتر ديويد سارور، استاد روان‌شناسي در دانشگاه پنسيلوانيا، معتقد است که مبتلايان به اين اختلال وقتي به جايي مي‌روند فکر مي‌کنند همه به آنها خيره شده‌اند. دکتر سارور و همکارانش مي‌گويند: «با وجود اينکه دربارة علائم و رفتارهاي افراد دچار اين اختلال مطالعاتي انجام داده‌ايم، هنوز علت اصلي به‌وجود آمدن آن بر ما روشن نيست.» اما دو عامل اساسي در بروز اين بيماري نقش زيادي دارند. يکي از آنها رسانه‌هاست زيرا در تلويزيون چنان در مورد نتايج جراحي‌هاي زيبايي اغراق مي‌شود که افراد فکر مي‌کنند پس از عمل وارد مرحلة جديد و رويايي زندگي خود مي‌شوند و رسانه‌ها از افراد معروف، تصويري دست‌نيافتني از زيبايي به نمايش مي‌گذارند.

از طرف ديگر، پزشکان معتقدند افرادي که به اين بيماري دچار مي‌شوند از لحاظ بيولوژيكي آمادگي آن را دارند و به‌نظر آنها اين اختلال ممکن است ناشي از پايين بودن ميزان سروتونين در مغز باشد که در وضعيت روحي تأثير مي‌گذارد و به بروز افسردگي و اضطراب و اختلال وسواس فکري‌ـ‌عملي (وضعيتي که فرد روي يک مورد خاص تمرکز مي‌کند و يک کار مثل شستن دست‌ها را مدام تکرار مي‌کند) مي‌انجامد. اگر يکي از اقوام شما دچار اختلال وسواس فکري‌ـ‌عملي است، احتمال ابتلاي شما به اختلال بدشکلي اندام بيشتر از کساني است که در سوابق خانوادگي‌شان هيچ‌ موردي از اين اختلالات به چشم نمي‌خورد. برخي عوامل مانند مورد تمسخر قرار گرفتن ظاهر افراد در کودکي هم مي‌تواند يکي از دلايل ايجاد اين اختلال باشد. براي مثال، هنگامي که سحر کوچک بود، والدينش هميشه از صورت او ايراد مي‌گرفتند. او مي‌گويد: «پدرم بيني بزرگ و دهان بدترکيبم را مسخره مي‌کرد و مادرم مي‌گفت اين‌همه سال در آرزوي داشتن دختر بودم اما حالا با داشتن دختر زشتي مثل تو از چنين آرزويي پشيمان و سرشکسته‌ام.»

اختلال بدشکلي درمان‌پذير است

درمان بسياري از اين بيماران سال‌هاي متمادي به‌طول مي‌انجامد. اختلال بدشکلي اندام بيشتر اوقات دير تشخيص داده مي‌شود زيرا با بيماري‌هايي چون افسردگي و اختلال وسواس فکري‌ـ‌عملي اشتباه گرفته مي‌شود يا حتي ممکن است همزمان با آنها آغاز شود. دکتر فيليپس مي‌گويد: «يکي از علل تأخير در تشخيص اين بيماري اين است که بيشتر افراد مبتلا از اينکه ظاهرشان مورد توجه قرار بگيرد شرم دارند و بيماري خود را پنهان مي‌کنند.» به عقيدة سارور، درمان را بايد بر تغييرات ذهني (دروني) متمرکز کرد. در واقع، در معالجة اين بيماري، ظاهر افراد هيچ تغييري نمي‌کند، بلکه اين طرز تفکر آنهاست که عوض مي‌شود و عجيب اينکه بيشتر اين افراد از نظر ظاهري جذاب هستند. او مي‌گويد: «يادم مي‌آيد در جلسه‌اي که براي درمان گروهي تشکيل داده بوديم، هرکدام از بيماران در نظر ديگري زيباتر از آن بود که دچار اين اختلال باشد.» دکتر فيليپس مي‌گويد: «مقدار داروي لازم براي اين بيماري بيشتر از بيماري‌هاي مشابه است اما دليل آن هنوز مشخص نيست.»

با اين حال، تجويز دارو درمان مناسبي براي برخي بيماران نيست. مثلاً بريت از عوارض جانبي دارويش شکايت داشت زيرا علاوه بر به‌وجود آمدن تيک‌هاي عصبي در صورتش، دچار فراموشي هم شده بود. اما هنگامي که تحت رفتاردرماني شناختي قرار گرفت، توانست با تشخيص افکار نادرست خود الگوهاي رفتاري خودآزاري‌اش را تغيير دهد. بر طبق نتايج پژوهشي که در مورد اين نوع درمان (رفتاردرماني شناختي) در دانشگاه ورمنت انجام شده، ۷۷ درصد از بيماران با اين روش به‌کلي معالجه مي‌شوند. در اين روش درماني، بيماران نگرش واقع‌بينانه‌تري نسبت به خود پيدا مي‌کنند و درمانگران به آنها کمک مي‌کنند تا با استفاده از روشي به نام نمايش‌درماني، افکار خويش را تغيير دهند. براي مثال، فرد بيمار خودش را در يک موقعيت پراسترس، مانند رفتن به يک رستوران شلوغ بدون داشتن هيچ نوع آرايشي تصور مي‌کند.

تصور شما از ظاهرتان چگونه است؟

بنا بر تخمين برخي کارشناسان، ۷۰ درصد زنان از شکل ظاهري خود ناراضي هستند. دکتر سابين ويلهلم معتقد است كه شناخت و تغيير الگوهاي فکري بهترين روش براي تقويت اعتمادبه‌نفس است. به چند نکتة مهم در اين زمينه توجه کنيد:

۱٫ سعي نکنيد افکار ديگران را بخوانيد. تصور کنيد در آسانسور با مردي تنها هستيد و او به شما خيره مي‌شود. آيا همان ‌موقع از خودتان مي‌پرسيد او دارد با خودش مي‌گويد که من چقدر زشت و بدترکيبم؟

۲٫ باورهاي تهي يا کامل بودن را فراموش کنيد. هيچ تفاوتي ميان اين دو باور که شما فکر کنيد بايد کامل باشيد يا اصلاً قابل قبول نيستيد وجود ندارد.

۳٫ از پيشگويي در مورد آينده بپرهيزيد. اگر قبل از رفتن به مهماني با خودتان مي‌گوييد هيچ‌کس در آنجا به‌خاطر زشتي‌ام به من توجه نخواهد کرد، احتمالاً داريد دچار اختلال بدشکلي اندام مي‌شويد.

۴٫ پرسيدن از خود را شروع کنيد. از خودتان سؤال کنيد آيا واقعاً به‌خاطر ظاهرم با من اين‌گونه رفتار مي‌شود يا عامل ديگري در بروز اين نوع رفتارها نقش دارد؟ دكتر ويلهلم از بيمارانش مي‌خواهد از زاوية ديگري به موضوع نگاه کنند و با شناسايي افکار مخرب خويش، آنها را تغيير دهند. مثلاً از آنها مي‌پرسد اگر موهاي فرزندتان مرتب نباشد، از شرکت کردن او در مسابقة فوتبال ممانعت مي‌کنيد؟

آيا يکي از نزديکان شما دچار اين اختلال است؟

ممکن است دوستان و آشنايان زودتر از خود شخص متوجه بيماري او شوند. دکتر فيليپس مي‌گويد اگر با اين موقعيت پيچيده مواجه شديد، بهتر است اين نکات را در نظر داشته باشيد:

۱٫ مراقب علائم هشداردهندة بيماري باشيد. اگر فردي روزانه بيشتر از يک ساعت از وقت خود را جلو آينه سپري مي‌کند، مدام دربارة عيوب فرضي‌اش حرف مي‌زند و اين افکار زندگي‌اش را تحت‌الشعاع قرار داده است، بدانيد که نياز به کمک دارد.

۲٫ با او صحبت کنيد. در يک زمان مناسب و به دور از هرگونه سخنان متهم‌کننده مانند اينکه من به‌تازگي متوجه شده‌ام كه تو بيش از حد جلو آينه مي‌ايستي و در مورد قيافه‌ات وسواس به خرج مي‌دهي، از او بپرسيد آيا مسئله‌اي برايت پيش آمده که تو را رنج مي‌دهد، و او را راهنمايي کنيد.

۳٫ او را تشويق کنيد كه به دنبال درمان برود. برايش توضيح دهيد که اين شرايط باعث مي‌شود او از يک زندگي شاد و سالم محروم شود. دکتر فيليپس مي‌گويد به او بگوييد که در مورد اين اختلال مطالبي خوانده‌ايد و اطلاعاتي داريد و نتايج تعدادي از تحقيقات را در اختيارش بگذاريد و سعي کنيد بر اخبار خوب و نويدبخش که مي‌تواند به رهايي او از اين بيماري کمک کند بيشتر تأکيد کنيد.

آيا شما به اختلال بدشکلي اندام مبتلا هستيد؟

اگر مي‌خواهيد بدانيد که دچار اين اختلال هستيد يا نه، اين آزمون را انجام دهيد:

۱٫ آيا تصور مي‌کنيد برخي قسمت‌هاي بدنتان کاملاً زشت و بدشکل است؟

۲٫ اگر چنين است، آيا روزانه يک ساعت يا بيشتر به آنها مي‌انديشيد و با خود مي‌گوييد کاش اين افکار کمتر ذهنم را مشغول مي‌کردند؟

۳٫ آيا وضعيت ظاهري شما باعث شده كه دچار افسردگي و رنج فراواني شويد؟

۴٫ آيا نگراني در مورد ظاهرتان زندگي اجتماعي شما را تحت‌الشعاع قرار داده است؟

۵٫ آيا از انجام دادن بعضي کارها به‌دليل ظاهر ناخوشايندتان اجتناب مي‌کنيد؟

۶٫ آيا اين نگراني بر زندگي شخصي، خانوادگي، شغلي و تحصيلي‌تان هم اثري داشته است؟

۷٫ آيا وضعيت ظاهري شما در زندگي اطرافيانتان هم تأثير گذاشته است؟

پاسخ: سؤال‌هاي ۱ و ۲: پاسخ مثبت به اين دو سؤال نشان‌دهندة اين است که علائمي از شروع اين اختلال در شما به‌چشم مي‌خورد. سؤال‌هاي ۳ تا ۷: جواب مثبت به اين چند سؤال ميزان نگراني و افسردگي شما را نشان مي‌دهد. اگر پاسختان به همة سؤال‌ها مثبت است، بهتر است به روان‌شناس مراجعه کنيد و از روش رفتاردرماني شناختي بهره بگيريد.

برای دیدن پربازدیدترین های نی نی نما لطفاً کلیک کنید…

اشتراک‌گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *