بازگشت به کار بعد از زایمان، چه با انتخاب خود فرد و چه به اجبار، یک تصمیم سخت برای بسیاری از زنان است. در عمق وجودم، من نگران بودم که پسر من با پرستار بچه بیشتر از خود من ارتباط برقرار کند، زیرا زمان بیشتری را با او صرف میکرد. گذشتن از این احساس حسادت برای من به عنوان یک مادر جدید بسیار مهم بود…
تجربه یک مادر بعد از بازگشت به کار بعد از زایمان
شغل: مدیر بیمارستان
مدت زمان مرخصی زایمان: ۴ ماه
پس از به دنیا آمدن فرزندانتان، چه چیزی بیش از همه باعث کشمکش درونی شما شد؟
حس گناه. در هر دو سوی مادر شاغل بودن حس گناه وجود دارد. شما فرزندتان را برای شغلی که عاشقش هستید ترک میکنید. ناگهان متوجه میشوید که دائما در حال نگاه کردن به ساعت هستید تا بتوانید هرچه زودتر پیش کودک شیرین خود برگردید. حس گناه دلشورهآور که هرکاری میکردم، حتی اگر من را خوشحال میکرد، بخشی از وجودم را آزار میداد.
به نظر شما چه چیزی باعث سخت شدن کارکردن در عین مادر بودن میشود؟
صادقانه بگویم، زمان خیلی زیادی نیاز دارد. داشتن یک شغل رهبری (مدیریت) تمام وقت که به این معنای این است که بیش از ۴۰ ساعت در هفته باید کار کنید، اتفاق غیر معمولی نیست. حالا که مادر شدهام، برنامه از پیش تنظیم شده و اینکه باید همواره در سر کار حضور داشته باشم باعث میشود که احساس خفگی کنم، به خصوص بعد از به دنیا آمدن فرزند دومم.
چه چیزی در مورد یک مادر شاغل بودن برای شما لذت بخش است؟
دانستن اینکه در نهایت، من به عنوان مادر فرزندانم زمانم را برای گذران زندگی صرف میکنم باعث میشود احساس غرور کنم. در طی این سه سال زندگی دخترم، من همواره مراقب بودهام تا از گفتن عباراتی مانند: “مامان نمیتواند چون میخواهد برود سر کار” یا “بعد از اینکه از کار برگشتم میتوانیم”، خودداری کنم. مسلما، شاید این مسئله در نهایت برای او هیچ اهمیتی نداشته باشد، ولی به من خیلی کمک کرده است تا در این مورد مسئله به اطمینان برسم که کار کردن به عنوان یک مادر به این معنی نیست که دارم چیزی را از فرزندانم دریغ میکنم.
آیا در طی این مدتی که شاغل بوده اید، دیدگاهتان در مورد خانواده و حرفه (شغل) تغییری کرده است؟
اکنون ده ماه از تولد فرزند دومم میگذرد و من احساس میکنم که به نوعی، از شغلم جدا شدهام… و تا کنون هیچوقت به این اندازه احساس آزادی نکردهام. من در سر کار حاضر میشوم، ۱۱۰% از توانم را میگذارم، عاشق تیمم هستم و هنگامی که در سر کار هستم با جدیت و به شدت کار میکنم. ولی اکنون آموختهام که هنگامی که در پایان روز از دفترم بیرون میآیم، مسائل مربوط به شغلم را به طور کامل رها کنم. بله، داشتن فرزند ایجاب میکند که زمانتان را اولویتبندی کنید.
من آموختهام که این مسئله بیش از هرچیزی نیازمند اولویت بندی انرژی است. من هنوز در حال دنبال کردن اهداف کاری خود هستم، ولی نه به قیمت تخلیه کردن تمام انرژیام تا جایی که انرژی خیلی کمی برای بقیه داشته باشم. اینکه بتوانیم آینده (آیندگان) را پرورش دهیم، هدیه بزرگی است که به ما داده شده است! این مسئولیت که این آدمهای بزرگ را طوری پرورش دهیم که بتوانند در این دنیا عشق بورزند، ببخشند و مهربان باشند، کار آسانی نیست! من متوجه شدهام که اگر به شغلم اجازه دهم وقتی در سر کار هستم به صورت فیزیکی باعث تحلیل رفتن من شود و سپس بعد از شغلم از نظر روانی من را فرسوده کند، به هیچکس خدمتی نکردهام. فرزندان من و افرادی که قرار است در زندگی از آنها تاثیر بپذیرند، شایسته بهترینها هستند. من سعی میکنم در لحظهای که در کنار آنها هستم تنها یک مادر باشم و این چیزی است که به آنها میدهم.
با توجه به دانستههای فعلیتان، اگر به زمانی برگردید که برای رفتن به سر کار و پذیرش نقش یک مادر آماده می شدید، چه توصیهای به خودتان می کنید؟
من به یاد میآورم که همراه با فرزند اولم در مهد کودک گریه میکردم -یک گریه خیلی وحشتناک و زشت- به طوری که هیچ حرفی نمیتوانست کمکم کند. تنها چیزی که آن زمان میخواستم آن بود که در خانه بمانم و با او باشم. من حاضر بودم قسمتی از بدنم را برای همه عمر از دست بدهم، اگر میدانستم به این وسیله میتوانستم در کنار او باشم. ولی سپس، یک روز، حس کردم سرم را بالا آوردم و از جایی نامعلوم، همه چیز برایم مشخص شد. من بر نکات مثبت تمرکز کردم و این کار کاملا ذهنیت من را عوض کرد و هنوز هم این رویکرد را حفظ کردهام. قدرت مثبت نگری به طرز مضحکی موثر است! اگر من به عقب برمیگشتم، از همان ابتدا به خودم میگفتم که بر این ذهنیت (مثبت نگری) تمرکز کنم. این توصیه میتوانست باعث شود کمتر اشک بریزم و هنگامی که در آن برهه از زمان بودم، مانع از ایجاد حس درماندگی در همسرم شود.
برای مراقبت از فرزندانتان هنگامی که در سر کار هستید، چه راهی را انتخاب کردهاید؟ این مسئولیت به عهده خانوادهتان است؟
مهدکودک و پرستار بچه. داشتن یک پرستار بچه فوق العاده است! مطمئنا هزینه زیادی دارد که باعث میشود انتخاب آن سختیهایی داشته باشد ولی ما به این نتیجه رسیدیم که این مسئله که مجبور نیستیم زمانمان را برای بردن و آوردن بچهها از مهد کودک صرف کنیم، ارزشش را دارد. دوری کردن از چنین استرسهای اضافی در این مرحله از زندگیمان کاملا ارزشش را دارد.
چه افتخار بزرگی است که از من میخواهید تجربیاتم در مورد یک مادر شاغل بودن را با سایر مادران در میان بگذارم. تنها با به اشتراک گذاشتن نظراتمان و عشق ورزیدن به همدیگر در طی این نبردهای زندگی، میتوانیم فرزندانمان را طوری بزرگ کنیم که دنیا را تغییر دهند. مادر بودن، صرف نظر از شاغل یا خانه دار بودن، میتواند در بعضی مواقع باعث شود فرد بسیار تنها باشد؛ و اگر آنهایی که قبلا از این مراحل عبور کردهاند، هیچگاه قدم پیش نگذارند و بگویند: “مشکلی نیست- من همراه شما هستم”، به همین منوال حس تنهایی را برای مادران جدید به همراه خواهد داشت. تشکر میکنم از شما که به من این فرصت را دادید تا پا پیش بگذارم و داستان خودم را در میان بگذارم.
خاطرات و تجربیات یک مادر دیگر بعد از بازگشت به کار
شغل: کارمند بانک
طول مدت مرخصی زایمان: ۸ ماه
انتخاب نحوه مراقبت از کودک: مهدکودک
پس از بازگشت به کارتان پس از تولد فرزندانتان بیشترین کشمکش بر سر چه چیزی بود؟
کشمکش من بر سر شک و تردید در مورد این بود که آیا میتوانم یاد بگیرم که چگونه زندگی مادرانهام، زندگی شغلیام و زندگی زناشوییام را متعادل کنم؟ احساس میکردم دخترم به اندازه کافی عاشق من نمیشود زیرا من او را به مدت بیش از ۸ ساعت در روز با یک غریبه رها کردهام، در حالی که همه آنچه که او برای ۸ ماه گذشته به آن عادت کرده بود مادرش بود.
چه چیزی در مورد یک مادر شاغل بودن سخت است؟
فهرست کارهایی که هیچ گاه تمام نمیشود. از زمانیکه ساعت زنگ دارم را خاموش میکنم و صبح بیدار میشوم تا زمانیکه سرم را روی بالش می گذارم تا روز بعد دوباره آن کارها را انجام دهم، ذهن من دائما فکر میکند «بعد از آن نوبت چه کاری است»؟
از چه چیز مادر شاغل بودن لذت می برید؟
من با دخترم صبر بیشتری دارم زیرا زمانی را که با او دارم را گرامی می دارم. هفته با کارهای روزمره پر شده است، اما در تعطیلات آخر هفته، ما موهایمان را باز میکنیم، برای ماجراجویی برنامه ریزی می کنیم و زمان خواب را کم میکنیم، زیرا من واقعا وقتی در کنار او و همسرم سرگرم هستم واقعا زمان را گم میکنم.
پس از اینکه مدتی است به محل کار بازگشتهاید، دیدگاه شما درباره حرفه و خانواده تغییر کرده است؟
کاملا. من معتقد بودم که تنها راهی که میتوانم یک خانواده سالم و شاد داشته باشم این بود که یک مادر خانهدار باشم. در طول سال گذشته به من ثابت شده است که این کاملا غلط است. من واقعا بر این باورم که بازگشت به کار، زندگی خانوادگی من را نه تنها از لحاظ مالی، بلکه از لحاظ احساسی نیز غنی کرده است.
مادر شاغل بودن
با دانستن آنچه که در حال حاضر می دانید، چیزی هست که آرزو کنید کاش در زمان به عقب برمیگشتید و هنگامی که برای بازگشت به کار یا رسیدن به اهداف خود آماده میشدید به خودتان میگفتید؟
به خودم میگویم: خداوند به تو قدرتی داده است که حتی هنوز خودت هم نمیدانی. اما، فقط صبر کن و ببین. تو متوجهش شدی!
برای مراقبت از کودکتان چه راهی را انتخاب کردهاید و برای خانواده تان چطور پیش رفت؟
مهدکودک!
مزایا – مربی مهدکودک من شگفت انگیز است. وقتی می خواهم دخترم را بردارم، می توانم بگویم او کاملا مشتاق دیدن من است، اما او هنوز کاملا آماده نیست که دوستانش را ترک کند. این واقعا قلب من را گرم میکند که روز او هنوز با عشق و خنده پر شده است.
معایب – رفت و آمد در حدود ۲۵ دقیقه بیشتر به زمان فعالیت های روزمرهی من اضافه می کند.
اگر شما یک مامان جدید هستید و برای بازگشت به کار و مادر شاغل بودن آماده میشوید، عادی است که احساس ترس، اضطراب، عصبی بودن داشته باشید. آرام باشید. یک روز شما نگاه میکنید و متوجه خواهید شد که واقعا دارید این کار را انجام میدهید! بچه های شما خوشحال خواهند بود، شما تعادل را پیدا خواهید کرد و تعجب خواهید کرد که زندگی حتی قبل از آن چه بود. مادر شاغل بودن انقدرها هم سخت نیست!
منبع خبر : برگرفته از donyayekoodakan