۱- ازدواج می کنم تا حالم خوب شود
گاهی افراد به تشویق و توصیه اطرافیان، برای درمان مشکلات روانی، عاطفی یا شخصیتی خود به ازدواج پناه می برند. نتایج مطالعات نشان داده اند که ازدواج راه حلی برای بهبود نیست؛ چرا که اولا فردی که در اثر مشکلات روانی، آسیب هایی به نوع نگرش و ارتباط هایش وارد شده، نمی تواند درست تصمیم گیری کند. ثانیا ازدواج یک تغییر است و هر نوع تغییری، چه مثبت و چه منفی، استرس زاست و ازدواج به عنوان تغییری مثبت و مهم، فشار روانی زیادی را به بار می آورد که مستلزم سازگاری های جدید است.
۲- ازدواج می کنم تا از مشکلات خانوادگی فرار کنم
بیشتر وقت ها افرادی که به خاطر فرار از فشارهای خانواده عجولانه تصمیم به ازدواج می گیرند، چشم خود را به روی بسیاری از عدم تفاهم ها و مشکلات با طرف مقابلشان می بندند و آن ها را جدی تلقی نمی کنند. درواقع این افراد برای زندگی کردن وارد یک رابطه نمی شوند، بلکه برای خلاصی از آزار والدین به ازدواجی چه بسا آزاردهنده تر تن می دهند. این افراد پس از ازدواج، خیلی زود متوجه می شوند که از چاله ای درآمده و به چاه افتاده اند.
۳- اساس ازدواج فقط و فقط عشق است
عشق لازمه ی ازدواج موفق است اما کافی نیست. عشق عنصر کلیدی در ازدواج است اما ازدواجی که فقط و فقط بر پایه عشق باشد، نوعی تصمیم گیری احساسی است و اصولا تصمیم گیری های احساسی قابل اعتماد نیستند. مثلا تصور کنید که آیا عاشق به یک رشته ورزشی یا هنری، می تواند الزما موفقیت فرد در آن رشته را تضمین کند؟
۴- عشق مال داستان هاست
وجود جذبه و کشش اولیه، لازمه تصمیم گیری برای ازدواج است و ازدواج بدون علاقه و عشق در درازمدت دردسرساز است. برخی معتقدند علاقه قبل از ازدواج بی معنی است و عشق و علاقه باید بعد از ازدواج شکل بگیرد. در این رابطه باید بعد از ازدواج شکل بگیرد. در این رابطه باید بین علاقه و عشق تفاوت قائل شویم.
عشق به معنای علاقه شدید و خواستن بی اندازه، توام با شیفتگی نسبت به طرف مقابل است که به احساسات خوشایندی مانند تعلق، لذت و شعف است که مانع دیدن واقعیت می شود؛ ولی علاقه، نوعی به دل نشستن است که فرد توانایی قضاوت طرف مقابل با امتیازات و ضعف هایش را دارد. بنابراین می توان گفت، عشق قبل از ازدواج تا اندازه زیادی چالش برانگیز است اما علاقه مندی مانعی ایجاد نمی کند.
۵- باید با کسی ازدواج کنم که از همه نظر کامل باشد
افرادی که این تفکر را دارند، دنبال یک فرد کامل و تقریبا بی عیب و نقص هستند و به این ترتیب بسیاری از فرصت های طلایی را از دست می دهند. چون همیشه معایبی برای رد طرف مقابل پیدا خواهند کرد. در حالی که همسر کامل وجود ندارد و اساسا فلسفه ازدواج شروع با حداقل معیارهای لازم و اساسی و تلاش برای رسیدن به حداکثرهای ایده آل (رشد و نمو) است.
۶- ازدواج می کنم تا والدینم از من راضی باشند
گاه افراد برای جلب رضایت والدین خود ازدواج می کنند و ملاک ها و معیارهای شخصی خود را نادیده می گیرند. می توان گفت ازدواج مهم ترین تصمیم و انتخاب هر فرد در زندگی است و مسلما عواقب این انتخاب قبل از هرکس، گریبانگیر خود فرد است.
رابطه دوستی قبل از ازدواج، تضمین کننده ازدواج موفق نیست
۷- ازدواج می کنم تا زخم رابطه شکست خورده ام، خوب شود
ممکن است که فرد تصمیم بگیرد که با ازدواج رابطه یا رابطه های شکست خورده خود را التیام دهد که باز هم این نوعی فرار از مشکلات قبلی بدون حل و فصل آنهاست. روان شناسان هم پیامدهای مناسبی را برای چنین ازدواج هایی پیش بینی نمی کنند.
۸- ازدواج راهی برای خوشبختی و سعادتمندی است
گاهی افراد انتظارات کمال گرایانه و غیرواقعی از ازدواج دارند؛ چرا که خوشبختی خود را با تکیه بر کس دیگری تعریف کرده اند. این افراد عموما زمانی که با مشکل مواجه می شوند به جای برخورد منطقی با مشکل و حل مساله، ناامید و سرخورده می شوند و با خود می گویند چه می خواستیم و چه شد؟!
۹- اگر با فلانی ازدواج کنم خوشبخت می شوم، و لا غیر!
خوشبختی یک احساس درونی ست که به شخص یا شیء خاصی بستگی ندارد. هنگامی که فرد این خوشبختی را صرفا به یک شخص گره می زند، پس از ازدواج متوجه می شود که اشتباه کرده است. اگر با چنین فردی ازدواج کند، خیلی زود می فهمد این فرد هم مانند دیگران بوده و صرفا به خاطر جذابیت، نیازهای عاطفی و جنسی و دسترسی به او تن به این ازدواج داده است. اگر با فرد دیگری هم ازدواج کند هر مشکل و دردسری که در همه زندگی ها کم و بیش وجود دارند (به اشتباه) به این مسئله ربط می دهد که با فلانی ازدواج نکردم و همیشه به سادگی هر شکستی را در زندگی به عدم وصال به آن فرد خاص نسبت می دهد.
۱۰- دوستی قبل از ازدواج تضمین کننده یک ازدواج موفق است
شناختی که دو نفر حین رابطه دوستی به دست می آورند، تضمین کننده ازدواج موفق نیست؛ چون دوستی و ازدواج از نظر هدف، کیفیت رابطه و انتظارات متفاوتند.
۱۱- اول با او ازدواج می کنم، بعد او را همان طور که می خواهم تغییر می دهم
برخی افراد به امید تغییر طرف مقابل، وارد رابطه می شوند؛ اما واقعیت این است که مسئله کلیدی در ازدواج، پذیرش دیگری با همه معایب و خوبی هاست. به علاوه هیچ آدمی قدرت تغییر دیگری را بدون خواست او ندارد.
۱۲- ازدواج راهی برای رسیدن به راحتی و آسودگی
هرچند یکی از دلایل مثبت ازدواج می تواند رسیدن به آرامش باشد اما منظور از آرامش الزاما به معنی رفاه، آسایش و راحتی نیست. ازدواج فرآیندی ست برای رسیدن به تعالی و تکامل و برای رسیدن به تکامل باید سختی ها را هم پذیرفت.
۱۳- شانس فقط یک بار در خانه آدم را می زند
ممکن است افراد با اعتقاد به این باور نادرست، در فرآیند تصمیم گیری، تحت فشار الزام درونی «شانس» قرار بگیرند و بدون تحقیق و بررسی یا مشورت و شناخت کافی از طرف مقابل، عجولانه پاسخ مثبت بدهند.
۱۴- قیافه مهم نیست
برخی می گویند قیافه را جدی نگیر، چون عادی می شود. واقعیت این است که زوجین باید تا اندازه ای برای هم جذابیت داشته باشند و ظاهر هم را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند. اگر قیافه ای از روز اول به دل فرد نچسبد، ممکن است تا آخر هم، این احساس ناخوشایند را با خود یدک بکشد.
۱۵- ازدواج یعنی اسارت
برخی معتقدند؛ حلقه ازدواج، حلقه اسارت است. در صورتی که اگر ازدواج براساس انتخاب درست باشد، می تواند موجب رشد و شکوفایی فرد شود.
ازدواج را به عنوان درمان مشکلات روانی و رفتاری خود نپندارید
چند توصیه کوتاه برای رهایی از افسانه های ازدواج
– ازدواج را به عنوان درمان مشکلات روانی و رفتاری خود نپندارید و حتما سعی کنید قبل از ازدواج آن ها را برطرف کنید.
– ازدواج را راهی برای فرار از مشکلات در نظر نگیرید چون جریانی است برای تکامل و هر نوع تکاملی سختی ها و مشکلات خاص خود را دارد.
– آگاه باشید که در هر خانواده ای مشکلاتی وجود دارد و شما مسئول همه ی اشتباهات نیستید ولی بی شک شما مسئول انتخاب خود هستید و خواهید بود. پس با چشم باز انتخاب کنید.
– حرف آخر را خودتان بزنید. اگرچه دیگران ممکن است برای انتخاب به شما تصویه هایی کنند یا تحت فشارتان بگذارند اما انتخاب با شماست. بی تردید در صورت عدم موفقیت شما در ازدواجتان آن ها خود را مسئول ازدواج نافرجام شما نمی دانند.
– بهتر است دوستی قبل از ازدواج، به صورت آشنایی قبل از ازدواج و تحت نظر خانواده ها و به صورت خواستگاری رسمی صورت بگیرد تا به جای تبادل احساسی و درگیری های عاطفی به مسائل منطقی فرآیند شناخت منجر شود.
– خوشبختی به خودی خود رخ نمی دهد، بلکه ساخته می شود. به اندازه انتخاب همسر خوب، تلاش در حفظ آن نیز مهم است.