۱٫ کفو هم نیستیم، چه کنیم؟
۲٫ چند سال است که ازدواج کردهام. احساس میکنم شوهرم مرا همسر لایقی برای خود نمیداند و تصور میکند باید با زن بهتری ازدواج میکرد. من باید چه کنم؟
۳٫ چگونه با همسری که او را لایق خود نمیدانم، کنار بیایم؟
۴٫ من دو سال بزرگتر از شوهرم هستم، و او مدام این مسئله را مطرح میکند و من را سرزنش میکند. من چه گناهی کردهام؟ چه کنم تا او از این رفتارش دست بر دارد؟
۵٫ همسرم سالها از من کوچکتر است، احساس میکنم با این مسأله مشکل پیدا کردهام، چه باید بکنم؟
بکوشید طرف مقابل را بهتر درک کنید. اگر میخواهید او را به خوبی درک کنید باید خودتان را جای او بگذارید. با این کار بهتر میتوانید به مشکلات او پی ببرید.
در صورت کفو نبودن زن و شوهر، آنان چگونه با این مسئله کنار بیایند و اختلافات را کم کنند؟
یکی از مهمترین عوامل سازگاری زن و شوهر، همتا و مناسب بودن است که در اصطلاح «کفو بودن» نامیده میشود. زن و شوهر اگر در شرافت خانوادگی، ثروت، سن، سطح دانش و تحصیلات، علاقهها و اهداف، دینداری و تقید به ضوابط اسلامی و نوع زندگی خانوادگی، تناسب و هماهنگی داشته باشند، مشکلاتشان کمتر خواهد بود و به تفاهم میرسند. اسلام نیز به کفو بودن زوجین توصیه کرده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: انْکِحُوا الْأَکْفَاءَ وَ انْکِحُوا مِنْهُمْ ؛ (۱) «زن و مردِ همتا و کفو را به ازدواج یکدیگر در آورید و با کفو خود ازدواج کنید.»
بکوشید طرف مقابل را بهتر درک کنید. اگر میخواهید او را به خوبی درک کنید باید خودتان را جای او بگذارید. با این کار بهتر میتوانید به مشکلات او پی ببرید.
اما اگر همسران در این جهات، متفاوت و نامتناسب باشند، غالباً در زندگی با مشکلات و ناسازگاریها و تنشها و ناراحتیها رو به رو خواهند شد. مثلاً اگر یکی از آنها از خانوادهای دیندار و مقید به ارزشها، و دیگری از خانوادهای لاابالی یا کم تقید باشد در زندگی آینده، اغلب با مشکلات جدی رو به رو خواهند شد. همچنین اگر یکی اهل مطالعه و تحقیق و دیگری اهل تفریح و تجمل و شبنشینی، یا یکی دارای تحصیلات عالی و دیگری کم سواد باشد، یا یکی از خانوادهای ثروتمند و تجملگرا و دیگری از خانوادهای تهیدست و سادهزیست باشد، و یا یکی از آنها دارای فرهنگ و آدابی ویژه و دیگری با فرهنگ و طرز تفکری دیگر باشد، کمابیش با مشکلاتی رو به رو میشوند، و همکاری و همفکری و تعاون لازم را ندارند.
با این حال، اگر در ازدواجی، کفو بودن زن و شوهر رعایت نشده باشد آنها باید بکوشند اختلافات خود را کم کنند و با عمل به وظایف در چارچوب شرع مانع سردی روابط شوند. در هر یک از این موارد، باید راهی متناسب با آن را برای جلوگیری از اختلافات و سردی روابط برگزید؛ زیرا هیچ یک از موارد کفو نبودن، لزوماً سبب نزاع و درگیری نمیشوند.
اگر زن و شوهر در سطح دانش و تحصیلات، اختلاف فاحشی دارند، فرد تحصیل کرده میباید افزون بر صبر و تحمل، به همسر خود در کسب دانش و تحصیلات کمک کند، تا بدین طریق اختلاف میان آنها کم شود.
اگر زن و شوهر در میزان دینداری و تقید به موازین دینی تفاوت دارند، همسر متدین میباید افزون بر امر به معروف و نهی از منکر (به روش صحیح)، تا حد امکان بر عدم تقید دینی همسر شکیبا باشد؛ هر چند باید مراقب باشد که بیقیدی همسرش بر او تأثیر نگذارد.
همچنین اگر زوجین در علایق و سلیقهها با یکدیگر متفاوتاند، باید علایق و سلیقههای طرف مقابل را بشناسند و بکوشند تا حد امکان آنها را رعایت کنند؛ مثلاً اگر فرد میداند همسرش علاقهی شدیدی به تماشای مسابقهی فوتبال از تلویزیون دارد، هنگامی که او مشغول تماشای مسابقه است کانال را عوض نکند و از تماشای برنامهی دلخواه خود چشم بپوشد.
همین مطلب دربارهی اختلاف فرهنگی زن و شوهرها نیز صادق است. زن و شوهر باید آداب و رسوم فرهنگی یکدیگر را بدانند و به آنها احترام بگذارند. ایشان هرگز نباید باورهای همدیگر را مسخره کنند یا به آنها بیاعتنا باشند.
بنابراین در اغلب موارد بالا، قدری گذشت و تحمل و نیز کوشش برای کم کردن تفاوتها، سطح اختلافات را تا حد زیادی کاهش میدهد و از سردی و سستی روابط بین همسران جلوگیری خواهد کرد.
شوهرم مرا همسر لایقی نمیداند
یکی از علل اصلی سوءتفاهمها و احساسهای ناخوشایند همسران در قبال یکدیگر این است که از گفت و گو دربارهی هم و بیان دیدگاه خود دربارهی طرف مقابل طفره میروند و انتظار دارند مشکلاتشان با گذر زمان، خود، برطرف شود؛ در حالی که با گذشت زمان نه تنها مشکلات برطرف نمیشوند، بلکه شدیدتر نیز شده، بر روابط زن و شوهر سایهی تیرهای میافکنند.
در این باره نیز بهترین کار، گفت و گوی انتقادی، و البته صمیمانه، با شوهر است. در این گفت و گو از او بخواهید نظر خود را دربارهی شما و انتظارش را صریح و بیپرده بیان کند. احساس منفی شوهرتان دربارهی شما ممکن است به یکی از علل زیر باشد:
۱٫ ممکن است شوهرتان از نحوهی ارضای نیاز جنسیاش ناراضی باشد. در این زمینه لازم است زن در خانه و در برابر شوهر، خود را بیاراید؛ لباسهای زیبا و جذاب بپوشد؛ زیورآلات خود را در بر کند و خود را خوشبو سازد. آرایش زن برای شوهر و دلربایی از او، علاقهی مرد را به همسرش دوچندان میکند. همچنین زن باید به درخواست شوهر برای آمیزش تن دهد و خواستهی او را بدون عذر موجه رد نکند؛
۲٫ ممکن است شوهر شما از اخلاق و شیوهی برخوردتان دلگیر باشد. زن و شوهر میباید ادب را در حق هم رعایت کنند؛ به یکدیگر احترام بگذارند و از بدیهای طرف مقابل در حق خود بگذرند؛
۳٫ ممکن است احساس منفی شوهرتان در قبال شما، به دلیل رسیدگی نکردن به وضعیت منزل در حد مطلوب باشد. هنگامی که مرد پس از یک روز کار خسته کننده به خانه بر میگردد انتظار دارد با خانهای مرتب و تمیز و محلی برای آرامش رو به رو شود. رعایت این نکته، نگاه مرد به همسرش را مثبت میکند و علاقهاش را به او به مراتب افزایش میدهد. اما اگر مرد، پس از کار روزانه به خانه آید و با وضعیتی آشفته و نامرتب و کثیف رو به رو شود و نتواند آرامش و آسایش لازم را در منزل و در کنار همسر به دست آورد طبیعی است که از او دلگیر شود؛ هرچند چیزی بر زبان نیاورد؛
۴٫ ممکن است تصور شما دربارهی وضع موجود و احساس نگرش منفی شوهرتان اشتباه باشد. صحبت کردن با هم میتواند سوءتفاهمهای پدید آمده را از بین ببرد و صمیمیت را بین شما افزایش دهد.
همسرم را لایق خود نمیدانم
۱٫ از جمله ویژگیهایی که هنگام انتخاب همسر میباید بدان توجه کرد، کفو بودن است؛ به این معنا که زن و شوهر از جهات گوناگونِ تقوا و دینداری، فرهنگی، اقتصادی و … با هم متناسب و هم شأن باشند. بنابراین شما پیش از اقدام به ازدواج با همسر فعلیتان، میباید بیشتر تحقیق و بررسی میکردید. توجه داشته باشید که خود شما بودید که او را با وجود دارا بودن این صفات، که امروز به نظرتان عیب شمرده میشود، به همسری برگزیدید. بنابراین معنا ندارد که اکنون پس از گذشت مدتی از ازدواج، او را برای خود نامناسب تلقی کنید و تحمل او را برای خود دشوار بدانید؛
۲٫ توجه کنید که هیچ کس، غیر از معصومان (علیهم السلام) بیعیب نیست، و جز آنان، هر انسانی کاستیها و عیوب خاصی دارد. بنابراین، همسر بیعیب و نقص و کاملاً دلخواه وجود خارجی ندارد. هرکس باید بیندیشد که مگر خودش کاملاً بیعیب و از هر نظر مورد پسند همسرش است. ریشهی این احساس، در بیشتر موارد، روحیهی خودبرتربینی و کبر است. تواضع و دلسوزی، و کنار گذاشتن روحیهی خودبرتر بینی، بسیاری از افکار بدبینانه و دلگیریها را از بین میبرد. بکوشید دربارهی همسرتان مثبتاندیش باشید و به قوتهای او توجه کنید و ضعفهای او را نادیده بگیرید؛
۳٫ همسرتان بزرگترین سرمایهاش را که زندگی اوست، در اختیار شما قرار داده و میخواهد تا آخر عمر در کنار شما باشد. بیانصافی است که با نامهربانی و بدخلقی و قهر و خشم با او رفتار کنید و زندگی را برای او تلخ گردانید. به سبب محبتها و خوبیهایی که او در حق شما روا میدارد دوستش بدارید و با او کنار بیایید. اگر با بردباری و مهربانی رفتار کنید بسیاری از عیوب او اصلاح یا حداقل کم خواهد شد. اگر هم در اصلاح او توفیق نیافتید باز به صلاح شما و همسرتان است که با گذشت و چشمپوشی، عیب او را نادیده بگیرید و خود را با وضع موجود تطبیق دهید. بنابراین اگر همسرتان از لحاظ فرهنگی در قیاس با شما در سطح پایینی قرار دارد میتوانید به تدریج او را در بالا بردن فرهنگ خودش، یاری کنید. اگر میزان تحصیلات او پایین است او را در ادامهی تحصیل کمک کنید، و اگر در این کار موفق نشدید، او را به خاطر خوبیهایش دوست بدارید و با وی مدارا کنید.
در پی اثبات این نباشید که او همیشه اشتباه میکرده است و شما بخشنده بودهاید. با تشویق، بهتر میتوانید در یکدیگر تغییر مثبت پدید آورید. خداوند در قرآن کریم میفرماید: وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً ؛ (۲) «با همسرانتان خوشرفتاری کنید، و اگر آنها را خوش ندارید [بدانید] چه بسا چیزی را که خوش نمیدارید در حالی که خداوند در آن خیر بسیاری مقدر کرده باشد.»
بنابراین آیه، قرار نیست همه چیز آن گونه که ما میخواهیم رخ دهد. چه بسیار مواردی که ما صلاحمان را در چیزی میدانیم، ولی خیر و صلاحمان در آن نیست. خداوند با علم بیپایانش صلاح هرکسی را بهتر از خود او و هرکس دیگری میداند و زندگی او را آنگونه پیش میبرد که واقعاً به مصلحت اوست. در زندگی زناشویی نیز چه بسا خیر و صلاح شما در زندگی با همین همسری باشد که او را ناخوش میدارید. بنابراین لازم است آنچه خداوند برایتان پسندیده است، بپذیرید و با صبر و تحمل و مدارا از متلاشی شدن خانواده و آواره شدن همسرتان جلوگیری کنید و مطمئن باشید خداوند این صبر و تحمل شما را میبیند و در روز قیامت بهترین پاداشها را به شما خواهد داد؛
۴٫ نه اجازه دهید دیگران به عیبجویی از همسرتان بپردازند و نه به این عیبجوییها توجه کنید. چشم و ذهنتان را از زنان دیگر برگردانید و تمام توجه خود را به همسرتان معطوف کنید. بیشک همسرتان حُسنهایی دارد که به خاطر آنها میتوانید به زندگی با او ادامه دهید. بنابراین در محبت کردن به او بکوشید و قلبش را از عشق خود به او سیراب سازید. این بهترین راه برخورد با همسر و اصلاح اوست.
در پی اثبات این نباشید که او همیشه اشتباه میکرده است و شما بخشنده بودهاید. با تشویق، بهتر میتوانید در یکدیگر تغییر مثبت پدید آورید.
دو سال بزرگتر از شوهرم هستم
هنگام ازدواج، به مردان توصیه میشود همسری انتخاب کنند که چند سال کوچکتر از خودشان باشد. این توصیه به این دلیل است که زنها بر اثر بارداری، زایمان و شیر دادن، غالباً زودتر از مردها شکسته میشوند و طراوت و زیبایی خود را تا حد زیادی از دست میدهند. زن اگر چند سالی از شوهرش کوچکتر باشد، مدت بیشتری میتواند نظر شوهر را جلب کند و تمایلات جنسی او را برآورده سازد. در نتیجه، محبت و صفای بیشتری بر خانواده حاکم خواهد بود.
اما این سخن به معنای ضرورت کوچکتر بودن زن از شوهرش نیست. این گونه نیست که اگر زنی با شوهرش هم سن یا بزرگتر از او بود زندگی لزوماً با مشکل رو به رو شود. کوچکتر بودن زن از شوهر یک مزیت برای خانواده است، اما این ویژگی لازم، و نبود آن، جبرانناپذیر نیست. چه بسیار همسرانی که با وجود بزرگتر بودن زن از شوهر، با صفا و صمیمیت در کنار هم زندگی میکنند و این مسئله کوچکترین مشکلی برای آنان ایجاد نکرده است.
بنابراین در این زمینه:
اولاً، خودِ مرد بوده که این خانم را با همین شرایط سنی برگزیده است، و از این رو باید با همسرش خوشرفتار باشد و حق اعتراض و سرزنش کردن ندارد. بدرفتاری و بداخلاقی با همسر، گذشته از حرمت شرعیاش، هیچ دستاوردی به جز کدورت و سردی روابط، از دست رفتن صمیمیت، آشفتگی وضع خانواده و بر زمین ماندن امور آن، و پریشانی روح و روان زن و شوهر ندارد. بنابراین انسان عاقل و فهمیده، بدخلقی را برای حل مسائل خانواده بر نمیگزیند؛
ثانیاً، در چنین وضعیتی زن میباید بیشتر مراقب جسم و ظاهر خود باشد و تا حد امکان از شکسته شدن و از دست رفتن تازگی و زیبایی خود جلوگیری کند، و از سوی دیگر، به وضع ظاهر خود بیشتر بپردازد و خود را برای شوهر بیاراید و به خواستههای جنسی او با رغبت پاسخ دهد، تا از این طریق، محبت و صفای بیشتری بر خانواده حاکم، و از بهانهجوییها و بداخلاقیهای مرد جلوگیری شود؛
ثالثاً، یکی از ویژگیهای مردان آن است که میخواهند سرپرستی خانواده را خود بر عهده داشته باشند و همسر و فرزندان به جایگاه آنان در خانواده احترام بگذارند و آن را بپذیرند. اگر این نقش به هر دلیلی نادیده گرفته شود و زن، همسرش را به عنوان رئیس و سرپرست خانواده نپذیرد و خود را فهمیدهتر، زرنگتر، و در زمینهی مدیریت خود را با کفایتتر از شوهر بداند، به شخصیت او توهین کرده و احساس ارزشمندی و عزت نفس او را مخدوش کرده است. در این حالت، طبیعی است که مرد با پرخاشگری، توهین و سرزنش کردن، و بهانه گرفتن در پی رسیدن به جایگاه خویش بر آید.
در خانوادههایی که زن به لحاظ سنی از شوهر بزرگتر است، زمینهی نادیده گرفته شدن این نقش فراهمتر است؛ زیرا ممکن است زن خود را فهمیدهتر، تواناتر و زرنگتر از شوهر بپندارد و در نتیجه، جایگاه او را به عنوان سرپرست خانواده نادیده بگیرد، و این وضعیت ممکن است به بداخلاقی و بهانهجویی مرد با همسرش بینجامد. بنابراین لازم است زن بیشتر به شوهرش احترام بگذارد؛ خود را زرنگتر، فهمیدهتر و تواناتر از شوهر معرفی نکند؛ تصمیمهای او را در مورد خانواده بپذیرد؛ و دربارهی تصمیمگیریهای او بیش از حد چون و چرا نکند. با رعایت این نکات میتوان به رفع مشکل خانواده و بازگشت صفا و صمیمیت به آن امیدوار بود.
همسرم سالها از من کوچکتر است
تناسب سنی زن و شوهر، از جمله ویژگیهایی است که توصیه میکنند در ازدواج رعایت شود. بر این اساس، مناسب است مرد کمی بزرگتر از زن باشد، و در این صورت زندگی، طراوت و صفای بیشتری مییابد. در مقابل، فاصلهی سنی زیاد ممکن است خانواده را دستخوش مشکلات پرشماری کند. با این حال، کم بودن فاصلهی سنی زن و شوهر، شرط ضروری خوشبختی خانواده و استحکام رابطهی زناشویی نیست و در صورتی که آنان روش برخورد صحیح با یکدیگر را بدانند و قواعد آن را به کار بندند، زندگی سعادتمندانهای خواهند داشت.
برای این کار:
۱٫ زن و مرد، همدیگر را همسر بدانند و نگذارند فاصلهی سنی، میان آنان فاصله ایجاد کند؛ زن خود را همانند طفلی نداند که در کنار مردی بزرگ سال زندگی میکند، بلکه خود را همسر او بداند و وظایف همسریاش را به شایستگی انجام دهد، و با نظر دادن، نظر خواستن، و تصمیمگیری در برخی امور، در ادارهی خانواده مشارکت کند. از سوی دیگر، مرد نیز با همسرش چونان شریک زندگیاش برخورد کند، نه به منزلهی کودکی که نیاز به آموزش و تربیت دارد. او باید در مسائل خانواده با همسرش مشورت کند؛ از او نظر بخواهد؛ و او را در تصمیمگیریهای مربوط به خانه و خانواده مشارکت دهد.
همچنین مرد نباید از همسرش، انتظار مهارت و پختگی زنی هم سن و سال خود را داشته باشد، و میباید او را در انجام کارهای خانه کمک کند و بزرگوارانه از اشتباهاتش درگذرد، و در صورت لزوم، با مهربانی و محبت، در این باره به او تذکر دهد. مرد میباید مقتضیات سنی همسرش را بشناسد و بداند که همسرش در این سن نیازمند تفریح، گردش، دید و بازدید، لباسهای متنوع و زیبا، و مهمتر از همه سرزندگی و شادابی شوهر است. توجه نکردن به این ویژگیها و نیازهای همسر، میتواند سبب ایجاد ناراحتی و مشاجره میان زن و شوهر شود؛
زن و شوهر اگر در شرافت خانوادگی، ثروت، سن، سطح دانش و تحصیلات، علاقهها و اهداف، دینداری و تقید به ضوابط اسلامی و نوع زندگی خانوادگی، تناسب و هماهنگی داشته باشند، مشکلاتشان کمتر خواهد بود و به تفاهم میرسند. ۲٫ زن به شوهرش احترام بگذارد و مرد نیاز به احساس ارزشمند بودن همسرش را برآورده سازد. یکی از نیازهای عاطفی و روانی مرد در خانواده آن است که همسر به او احترام بگذارد. رفتار محبتآمیز و محترمانهی زن با شوهر، در ایجاد صفا و صمیمیت در خانه تأثیری بسزا دارد. دربارهی پرسش مطرح شده، با توجه به فاصلهی سنی زیاد مرد و زن، این نیاز تا حدی بیشتر و برجستهتر میشود. بنابراین لازم است زن به شوهرش و عقاید و نظرهای او احترام بگذارد و سرپرستی او را بر خانواده بپذیرد. زن هر قدر بیشتر شوهرش را بزرگ بدارد، علاقهی او را بیشتر به خود جلب خواهد کرد.
در برابر، زن نیازمند آن است که احساس ارزشمند بودن کند. وی میخواهد شوهرش به شخصیت او احترام بگذارد و برایش ارزش قایل شود. با این کار، توانایی زن در انجام کارهای خانه و ایفای نقش همسری افزایش مییابد؛ بهانهگیریهای او از بین میرود؛ و اختلافات و درگیریها در خانه کاهش مییابد؛ زیرا او میداند که شوهرش وی را همسری ارزشمند میداند. برای این کار، لازم است مرد به همسرش ابراز علاقه کند؛ از او به خاطر زحماتش تشکر و قدردانی کند و به نیازها و خواستههایش توجه کند. البته با توجه به فاصلهی سنی زیاد زن و مرد، ضروری است مرد بیشتر به این نیاز همسرش توجه کند تا از بروز دلخوریها و رنجشها پیشگیری شود.
به طور خلاصه، اصل مهم در زندگی زناشویی و تداوم و استحکام خانواده، وجود علاقه و محبت میان زن و شوهر و ابراز متقابل آن است. با تحقق این شرط، فاصلهی سنی زیاد نمیتواند بر روابط زوجین تأثیر منفی بگذارد. علاقهی زن و شوهر به هم و ابراز درست و متناسب آن، طرف مقابل را به صبر و گذشت و فداکاری، مدارا و تحمل، کم کردن انتظارات، و مقدم داشتن خواستهها و تمایلات همسر بر خواستههای خود، سوق میدهد. با بودن این صفات و ویژگیها در زن و شوهر، حتی با وجود فاصلهی سنی زیاد، آنان میتوانند با صفا و صمیمیت در کنار هم زندگی کنند.
زن و شوهر اگر در شرافت خانوادگی، ثروت، سن، سطح دانش و تحصیلات، علاقهها و اهداف، دینداری و تقید به ضوابط اسلامی و نوع زندگی خانوادگی، تناسب و هماهنگی داشته باشند، مشکلاتشان کمتر خواهد بود و به تفاهم میرسند.
پینوشتها:
۱٫ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۳۷۵٫
۲٫ نساء (۴)، ۱۹٫
منبع خبر : حیدری، مجتبی، (۱۳۹۲)، هوای فاصله سرد است: خداحافظی با اختلافات خانوادگی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله علیه)، چاپ اول