يک کودک تيزهوش نسبت به کودکان ديگر زودتر توانايي راه رفتن دارد، زودتر به حرف مي آيد و اگر هم صحبت کند خيلي راحت ميتواند منظور خود را به اطرافيان خود برساند. براي مثال اين گروه از کودکان زودتر از ديگر همسالان خود قادر به بيان کردن جملات کامل هستند. همچنين کودکان تيزهوش قوه تخيل بسيار قوياي دارند و سوالات زيادي ميپرسند.
کودکاني که به سن ۳ سالگي ميرسند نسبت به اطرافشان خيلي کنجکاو هستند و سريعتر از ديگران اطلاعات را ياد ميگيرند و در حافظهشان ثبت ميکنند. اين گروه از کودکان نسبت به گروه همسالان خود سريعتر مستقل ميشوند. اين نشانهها را ميتوان در کودکان باهوش و تيزهوش قبل از سنين مدرسه ديد و از اين طريق به هوش اين گروه از کودکان پي برد.
نشانههاي هوش در سنين مدرسه
برخي کودکان وقتي پا به سن مدرسه ميگذارند نشانههايي دارند که ميتوان از روي آن متوجه شد که تيزهوش هستند. براي مثال اين گروه از کودکان پيشرفت بيشتري نسبت به همکلاسيهاي خود دارند. حافظه آنها بسيار قوي است که اين مورد را هم قبل از سنين مدرسه و هم بعد از آن ميتوان مشاهده کرد. کودکان تيزهوش در اين سنين به راحتي ميتوانند بين اجزا و عناصر يک موضوع ارتباط ايجاد و آن را به خوبي درک کنند.
يکي ديگر از ويژگيهاي فرزندان تيزهوش در سنين مدرسه بالا بودن قدرت سازماندهي آنهاست که خيلي سريعتر به قدرت تفکر انتزاعي دست پيدا ميکنند. براي مثال اگر يک فرد معمولي در سنين نوجواني ميتواند مفهوم کنايه يا ضربالمثل را متوجه شود و آن را درک کند، کودکان تيزهوش در سنين پايينتر ميتوانند به اين درک برسند و معناي ضربالمثل را کاملا تشخيص دهند. يکي ديگر از خصوصيات کودکان تيزهوش در سنين بالا هنگام بازيهاي گروهي نمايان ميشود. براي مثال وقتي اين گروه از کودکان در گروه بازي قرار ميگيرند و در آن مشارکت ميکنند، دوست دارند به ديگر بچهها حکمفرماني کنند و به آنها دستور بدهند.
تست هوش «وکسلر»
با توجه به نشانههايي که برايتان عنوان شد اگر والدين اين ويژگيها را در فرزندشان مشاهده کردند، ميتوانند با مراجعه به روانشناس برخي تستهاي هوشي را انجام دهند. براي مثال تست هوش «وکسلر» يکي از تستهايي است که براي اين کودکان انجام ميشود. در اين تست ابعاد مختلف هوش کودکان سنجيده و بيشتر روي ابعاد مختلف توانايي هاي شناختي تمرکز ميشود. البته ابعاد مختلفي از هوش وجود دارد که تنها از طريق تست «وکسلر» نميتوان آن را ارزيابي کرد. براي مثال يکي از بعدهاي هوشي توانايي «حرکتي» کودکان است. اين گروه از کودکان با اين نوع هوش ميتوانند در فوتبال موفقيت بيشتري به دست بياورند که با تست وکسلر نميتوان اين توانايي کودک را تشخيص داد.
تقويت هوش جنين علمي نيست
خيليها اعتقاد دارند با انجام کارهايي در دوران بارداري ميتوان هوش جنين را قبل از تولد بالا برد اما براي اين نوع کارها چندان دليل علمياي وجود ندارد و هنوز اثبات نشده است اما همانطور که گفتم با کارهايي از قبيل زياد صحبت کردن با کودک، ميتوان زودتر او را به صحبت واداشت. کودکاني که شعر يا قرآن حفظ ميکنند، دايره لغاتشان بيشتر ميشود و در نتيجه توانايي کلاميشان تقويت خواهد شد. اين کارها از لحاظ علمي ثابت شده و در فرايند رشد و تربيت فرزندان تاثير زيادي دارد.
جداسازي تيزهوشها اخلاقي نيست
به نظر من جدا کردن کودکان تيزهوش از ديگر کودکان هم از لحاظ علمي و هم از نظر اخلاقي درست نيست. اين موضوع هم براي کودکان تيزهوش و هم کودکان کمهوش درست نيست و توصيه مي کنم اين کودکان در مدارس عادي درس بخوانند و با ديگر همسالان خود ارتباط داشته باشند. کودک تيزهوش بايد بياموزد وقتي تفاوتي با ديگران دارد اين موضوع باعث برتري او نسبت به ديگر افراد نيست و هوش مانند يک نعمت است که سبب برتري او نخواهد شد.
بستر تربيتي خيلي مهم است
اگر والدين بتوانند جنبههاي مختلف هوش کودکان را شناسايي و آن را در مسير درستي هدايت کنند، ميتوانند مسير موفقيت را براي فرزندانشان هموارتر کنند. در واقع والدين با فراهم کردن يک محيط غني و مناسب براي تربيت و رشد فرزندشان ميتوانند هوش او را در مسير درست قرار بدهند. در غير اين صورت اگر محيط رشد کودک مناسب نباشد نميتوان نتيجه تاثيرگذاري را از هوش و تواناييهاي او به دست آورد. نهتنها براي کودکان باهوش بلکه براي تمامي کودکان عادي هم ميتوان شرايطي را فراهم کرد که باعث بالا رفتن ضريب هوشي آنها شود زيرا هوش هم جنبه ارثي و هم جنبه محيطي دارد. هر چند بيشتر جنبه هوش ارثي است اما اولين کساني که متوجه هوش فرزندشان ميشوند پدر و مادر هستند و بايد شرايط خاصي را براي فرزندشان مهيا کنند. براي مثال از همان بدو تولد بايد ارتباط پوستي و تماسي مناسبي را با فرزندانشان ايجاد کنند. يا رابطه عاطفيشان را با فرزندان از طريق صحبت کردن تقويت و از اين طريق رابطه عاطفي، هيجاني و کلامي مناسبي را با فرزندشان ايجاد کنند. مثلا لالايي خواندن براي فرزندان يکي از راهکارهاي مناسب براي تقويت هوش آنهاست.
خيلي از والدين تصور ميکنند حتما بايد فرزندشان را به کلاسهاي آموزشي خاصي فرستاد تا هوش او را تقويت کنند در حالي که با ايجاد يک بستر مناسب تربيتي براي فرزندان و ايجاد تعامل قوي با آنها ميشود کودکان را در زمينه خاصي که متناسب با تواناييهايشان است هدايت کرد. اگر کودک نسبت به چيزي علاقه نشان داد و به آن کنجکاو بود والدين بايد اين نشانهها را شناسايي کنند و ابزار مناسب را در اختيار او قرار دهند. براي مثال اگر کودک نسبت به موضوعي خاص علاقه زيادي از خود نشان داد والدين ميتوانند با خريد کتابهاي مرتبط آموزشي اين نياز و ميل او را تامين کنند.