اگر والدین در مورد آزار و تعارض جنسی کودک حرفی نزنند و موضوع را نادیده بگیرند، کودک فکر میکند گناهی انجام داده.
بدترین کار این است که به او حمله کنید! در این صورت مشکلات او بیشتر خواهد شد. بهترین راه این است که در مورد تجربه تلخی که داشته گفتوگو شود. اگر کودک به والدین بگوید و والدین نیز با او همدردی کنند و به راهحل هم برسند میتوانند از اضطراب دور شوند و آگاهانه زندگی عادیشان را داشته باشند.
بهتر است به کودک گفته شود« ما درباره این موضوع حرف زدیم و راهحل دادیم و بهتر است زندگیمان را داشته باشیم اما اگر سؤالی داشتی میتوانی هر وقت خواستی از ما بپرسی.» به این ترتیب موضوع را به خود کودک واگذار میکنید تا هروقت لازم دید با شما صحبت کند. حتی اگر والدین از ترس آبرو روی این مسئله سرپوش میگذارند باید بدانند که دستکم بین خودشان این مسئله باید حل شود و امنیت و همدلی به کودک داده شود. به او اطمینان دهند که خداوند ناظر همه ماست و فردی که کار زشتی با او انجام داده یا او را آزار داده جزا خواهد شد.
به این عوارض دقت کنید
کودکی که مورد تعرض قرار میگیرد به خصوص اگر با خشونت همراه باشد دچار پدیده PTSD یا استرس پس از حادثه میشود. یعنی اتفاق بدی برای او پیش آمده و تمام شده ولی حجم احساس منفی و هیجان در او مانده است.
عزت نفس و حرمت نفس در این موضوع به شدت در معرض خطر است. کودک با به یادآوری موضوع دچار حمله اضطرابی میشود. حتی اگر خودش را کنترل کند حمله اضطرابی تبدیل به اضطراب انتشاری در موضوعات دیگر میشود مثلا اینکه از فضای بسته و از صدای بلند میترسد و به اصطلاح دامنه ترسهایش افزایش پیدا میکند. ضمن آنکه ممکن است افکار وسواسی پیدا کند و با کوچکترین صدا عصبی شود. فرار و انکار محیطهای اجتماعی از دیگر عوارض این اتفاق است که حل کردنش کار یک متخصص است. کودک ممکن است دیگر خودش را دوست نداشته باشد و از خودش متنفر باشد. هراس اجتماعی کودک میتواند تبدیل به تنفر اجتماعی شده و او شخصیت ضداجتماعی پیدا کند.
منبع خبر : سیب سبز