مادر، برام قصه بگو…

شاید قصه‌گویی برای کودکان در قدیم، رایج و پیش پا افتاده بود. چون در هر جا یا در هر زمانی در شبانه‌روز، این ارتباط نزدیک ایجاد می‌شد، ولی در زمان حاضر که در طول روز،‌ کودکان حضور پدر و مادر، به ویژه پدر را حس نمی‌کنند. این کار اهمیتی چندین برابر گذشته یافته است. بازگشت قصه‌های مادربزرگ به زندگی کودکان، آرزویی دست‌نیافتنی و رمانتیک نیست،‌ بلکه واقعیت و ضرورتی روان‌شناسانه و لازم برای سلامتی و بهداشت روانی کودکان ماست.

 چگونه برای فرزندان‌مان قصه بگوییم؟

شما می‌توانید در ابتدا، هر گاه که خواستید کودک را به رختخواب بفرستید، خودتان نیز با او همراه شوید. با گفتن کلمات مهرآمیز و لطیف که باعث تشویق فرزندان‌مان به سر موقع خوابیدن می‌شود، کودک را برای پذیرفتن شما در دنیای خودش آماده کنید. اوایل می‌توانید با داستان‌های ساده و کوتاه آغاز کنید و به تدریج سراغ داستان‌ها و قصه‌های پیچیده‌تر و طولانی‌تر بروید.

به هر روشی که خودتان می‌خواهید و احساس می‌کنید که بهتر است،‌ فرآیند قصه‌گویی را شروع کنید و پیش ببرید.

·   سعی کنید با جمله معروف «یکی بود،‌ یکی نبود» شروع کنید. با لحنی آرام، یکنواخت و آرامش‌بخش که به بهتر و آرام‌تر خوابیدن کودک کمک می‌کند، داستان خود را ادامه دهید و به پایان برسانید.

·   داستان‌هایی را انتخاب کنید که مناسب حال کودک شما باشد. باید به سن و جنس کودک خود (پسر یا دختر) توجه کنید،‌ حواس‌تان باشد کلمات و جملات به کار رفته در داستان،‌ برای کودک‌تان قابل فهم باشد.

·   اگر کودک‌تان در زمان تعریف کردن داستان،‌ از شما سئوال کرد،‌ پاسخش را بدهید. اگر پرسش‌ها زیاد است،‌ می‌توانید نکات کلی و کلیدی را بگویید و توضیحات بیشتر را بگذارید برای بعد از داستان‌گویی. سؤال به این دلیل است که با قصه گفتن،‌ بخش خیال‌پردازی،‌ خلاقیت و تجسم در ذهن کودکان فعال می‌شود. کودکان با پرسیدن می‌خواهند آنچه را که تجسم می‌کنند،‌ کامل کرده و در تعامل با شما تجسم و تصویر مشترکی را به دست آورند. می‌خواهند تصاویر داستان را آن‌گونه که شما در ذهن دارید، مجسم کنند. این مسئله،‌ نکته کلیدی اهمیت قصه‌گویی برای کودکان است. در این‌جاست که شما می‌توانید رابطه احساسی و مستحکمی را با کودک خود پایه‌ریزی کنید.

·   از تعریف کردن داستان‌های ترسناک و خشن خودداری کنید. تلویزیون و رسانه‌ها به حد کافی این کار را انجام می‌دهند! ممکن است روند ذهنی کودک‌تان یا خواب او دچار اختلال و مشکل شود. نوازش گونه‌ها و موهای کودکان هنگام قصه گفتن و بوسیدن او هنگام شب به خیر گفتن و پس از پایان داستان، باعث تقویت ارتباط حسی ـ عاطفی میان شما و کودک‌تان می‌شود.

·   اگر بیش از یک کودک دارید که می‌خواهید برای‌شان هم‌زمان قصه بگویید،‌ توجه کنید که نگاه‌ها و لحن صدای خود را به صورت مساوی به سمت هر دو نفر برگردانید. مثلاً اگر چند لحظه به چشمان و صورت یکی از آنها نگاه می‌کنید و داستان را تعریف می‌کنید،‌ چند لحظه هم به دیگری توجه کنید.

·   سعی کنید داستان‌هایتان مضمون و محتوای معنی‌داری داشته باشند یا یک نکته تربیتی و پرورشی درون خود نهفته داشته باشند؛ مانند اعتماد به نفس،‌ خودباوری،‌ داشتن اراده قوی و …

·   اگر با قصه و داستان بیگانه هستید و چیزی را از حفظ ندارید،‌ می‌توانید از کتاب‌های خوبی که در زمینه ادبیات کودک وجود دارد،‌ استفاده کنید،‌ باید به رده سنی و میزان درک کودک‌تان توجه کنید. این مسئله باعث می‌شود کودک شما نیز با کتاب مأنوس شود و به سمت مطالعه و کتابخوانی سوق یابد.

پس از مدتی شما خواهید دید که ارتباط ایجاد شده بین شما و فرزندتان به خاطر قصه‌گویی‌ها، تا چه حد در روابط شما تأثیر می‌گذارد و از آن‌جایی که رابطه عاطفی و تربیتی نیرومندی را ایجاد کرده‌اید، می‌توانید تعاملات خود و فرزندتان را گسترش داده و تأثیر تربیتی مثبت‌تری بر رشد و تکامل روحی فرزندتان بگذارید. همچنین شما می‌توانید قبل از اینکه داستان گفتن را شروع کنید،‌ از او و از اوضاع مهد کودک یا مدرسه‌اش یا دوستانش سؤال کنید. اعتماد به وجود آمده بین شما و فرزندتان باعث خواهد شد او چیزی را از شما پنهان نکند و شما برای او معتمدی باشید که می‌توانید به درد دل‌های او گوش دهید.

خواهید دید با یک راه حل ساده این چنینی و گذراندن وقت اندکی با کودک‌تان،‌ چه‌طور می‌توانید ارتباطی مؤثر و کارآمد با فرزندان‌تان داشته باشید. پس هرگز تأثیر «یکی بود،‌ یکی نبود» را فراموش نکنید. 

اشتراک‌گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *