بچهها، در یک سال اول عمرشان، رشد سریعی دارند، بهطوری که اگر موقع تولد، وزنشان سه کیلو باشد، تا پایان سال اول، به ۹ تا ۱۰ کیلو میرسند. طبیعی است که برای داشتن چنین رشد سریعی، به انرژی زیادی هم نیاز دارند و بیشتر غذا میخورند؛ اما با ورود به سال دوم، سرعت رشد بچهها، کاهش پیدا میکند و این روند کند، تا نزدیکیهای سن بلوغ هم ادامه دارد. پس اگر فکر میکنید کاهش میل و اشتهای بچههای دو ساله- و بزرگتر- نسبت به غذا خوردن، بهخاطر بدغذایی است، دچار سوءتفاهم شدهاید.
از کجا بفهمیم فرزندمان بدغذاست؟
همه نوزادان، موقع ترخیص از بیمارستان، صاحب یک کارت رشد میشوند که همه اطلاعات مربوط به تولد، نوبت واکسيناسيونها و ميزان طبيعي رشد کودک تا ۹ سالگياش، در این کارت ثبت میشود. راحتترین روش برای فهمیدن اینکه آیا فرزندتان دچار بدغذایی است یا نه، مراجعه به کارت رشد است.
اگر نمودار رشد او، صعودی باشد و خودش را به استانداردهای بین المللی رسانده باشد، جای نگرانی نیست، اما اگر سیر رشدش، نزولی باشد یا روی یک خط افقی، پیش میرود، یعنی مقدار غذایی که میخورد، برایش کافی نیست و مواد مغذی کافی برای افزایش وزن و قد، به او نمیرسد.
پدر، مادر، شما هم مقصرید
اولین معلم تغذیه هر کودکی، مادر اوست. بچهها، تا قبل از شروع غذای کمکی، تصوری درباره طعمهای مختلف ندارند و در درجه اول، مادرها هستند که باعث شکلگیری ذائقه بچهها میشوند. اگر شما، از همان اول، طعم خوراکیهای چرب، شور یا خیلی شیرین را به فرزندتان چشانده باشید، چهطور انتظار دارید که او، در سه یا چهار سالگی، سبزیجات آبپز را بدون نقنق و بهانهگیری بخورد؟
بچهها، موجودات مقلدی هستند و از کوچکترین رفتارهای پدر، مادر و اطرافیانشان تقلید میکنند. بنابراین عادتهای غذایی خانواده، بر بچهها هم اثر میگذارد و بدغذایی بچههای کوچک، معمولا انعکاسی از روشهای نادرست تغذیهای خانواده است که با روشهای مقابلهای غلط والدین، بدتر هم میشود.
چاره چيست؟
۱- به کودک و تمایلاتش، احترام بگذارید
اگر فرزند شما، در حال حاضر، حوصله غذا خوردن ندارد یا اصلا میل ندارد، مجبورش نکنید؛ چون این کار، فقط باعث تندتر شدن آتش درگیریهای غذایی شما و او شده یا باعث میشود موقع غذا خوردن، استرس بگیرد. از او نخواهید ته بشقابش را کاملا تمیز کند. به جای این کار، میتوانید به او آزادی انتخاب بدهید تا اگر دلش خواست، دوباره کمی غذا، در بشقابش بکشد.
۲- یک روش خاص، مشخص و قابل پیشبینی داشته باشید
خوراکیهای مختلف را سر ساعت معینی، به کودک بدهید. مثلا به جای اینکه یک ساعت قبل از ناهار، برایش آبمیوه سرو کنید که جلوی اشتهایش را بگیرد، میتوانید همراه با غذا، برایش آب سیب یا پرتقال بیاورید.
۳- برای معرفی غذاهای جدید به کودک، صبور باشید
یکی از روشهای تشويق بچهها به خوردن غذاهای جدید، کنجکاو کردن آنها نسبت به خوراکيهاي مختلف است. شاید دفعه اول، خیلی از آن غذای خاص، خوشش نیاید، ولی شما میتوانید یک هفته بعد، به شکل تازهتری، آن ماده غذایی را به او بدهید- البته بدون اجبار- و اجازه دهيد خودش، نسبت به خوردن آن ترغيب شود.
۴- خلاقیت داشته باشید
از سبزیجات، کمی سس گوجهفرنگی، پوره سیبزمینی، پاستا یا هر خوراکی دیگری، برای ساختن عروسکهای خوشمزه و شکلهای جالب، استفاده کنید تا میل کودک به خوردن، بیشتر شود.
۵- موقع خرید کردن، از بچهها هم کمک بگیرید
پسر یا دختر کوچولویتان را هم به خرید ببرید. اجازه بدهید او، میوهها و سبزیهایی را که دلش میخواهد، انتخاب کند و اگر چیزی را دوست نداشت، اصلا آن را نخرید. بعد، در منزل، برای آماده کردن سبزیجات یا شستن و خرد کردن میوهها، از او هم کمک بگیرید.
*******
برای مقابله با بدغذایی کودک، چه کارهایی نکنیم!
۱- اجبار: واقعا لازم است کودک را بغل کنید و در حالی که او جیغ میکشد و دست و پا میزند، بینیاش را بگیرید و قاشق پر از غذا را توی دهانش فرو کنید؟
۲- تهدید: «اگر غذات رو نخوری، دیگه دوستت ندارم»؛ تا به حال، چند بار، این جمله را تکرار کردهاید؟ آیا گفتن آن، جز ایجاد احساس ناامنی و ترس در بچهها، تاثیر دیگری داشته است؟
۳- پاداش: «اگه غذات رو بخوری، برات بستنی میخرم»؛ اینجوری، هم باج دادهاید و هم فرزندتان یاد میگیرد که چهطور میتواند به خواستههایش برسد.
۴- انحراف فکر: کل خانواده را برای چند قاشق غذا دادن به کودک، جمع میکنید، یکی باید برایش دست بزند، آن یکی شعر بخواند، یکی باید کانالهای تلویزیونی را بالا و پایین کند تا یک برنامه خوب و باب میل کوچولوی شما پیدا کند، شاید کمی غذا بخورد؟ فکر میکنید این روش، تا چند سالگی جواب میدهد؟
۵- التماس: «جان من بخور. بخور تا خاله ببینه چه پسر گلی هستی. ببین، ببین، این لقمه آخره. دیگه نیست. تموم شد. به خاطر بابایی، این لقمه رو هم بخور.» این هم یک روش نامناسب دیگر برای مقابله با بدغذایی کودک است که او را در موضع قدرت قرار میدهد تا شما را کنترل کند.