– اسباببازى بايد همواره مناسب سن، همخوان با علايق و درخور توانائىهاى ذهنى و رشدى کودک باشد – نه آنقدر ساده و آسان که علاقهٔ کودک را از بين ببرد و در او ايجاد خستگى کند. اسباببازى از نظر شکل و ساخت بايد به گونهاى باشد که بهراحتى در دستان کودک قرار گيرد و او بتواند با آن بازى کند، با کمال ميل پذيراى آن باشد و در حين بازى از آن واقعاً لذت ببرد. |
در حقيقت، چون خواستهها و تمايلات کودکان از نظر ساختار جسمى و روانشناسى در سنين گوناگون فرق مىکند، پس بهتر است در هر سن و سالى اسباببازى مناسب همان سن را براى آنان تهيه کنيم تا موجب رشد عقلى و شخصيتى آنها شود. بهعبارت ديگر، چون رشد جسمي، ذهني، روانى و اجتماعى کودک نُهساله با کودک سهساله متفاوت است و است و اسباببازى ساخته شده براى کودک نهساله به درد کودک سهساله نمىخورد، دادن اين اسباببازى به او، وى را دچار فشار روحى و روانى مىکند و کودک خود را در بازى با آن ضعيف و ناتوان مىيابد و خسته و عصبى مىشود و ممکن است اسباببازى را پرت کند و يا با پا بر روى آن بکوبد و يا اينکه در او احساس تنفر بهوجود آورد. |
بنابراين، پيشنهاد مىشود که در مراکز تهيه و توليد اسباببازى از متخصصان روانشناسى و تعليم و تربيت استفاده شود و اسباببازىها را واقعاً بر مبناى نظرهاى کارشناسانه و متناسب با سنين کودکان بسازند. |
|
– اسباببازى بايد چنان باشد که ذهن کودک را برانگيزد و او را به سوى سازندگي، خلاقيت و نوآورى سوق دهد. اسباببازىهائى که بهطور کامل ساخته شده است و کودک کار کمترى بر روى آنها انجام مىدهد (اسباببازىهاى کوکي) قواى فکرى کودک را بدون استفاده مىگذارد و او را به موجودى تماشاگر، منفعل و ناظر ساختههاى ديگران بدل مىسازد و از آنجا که کودک ميل به کاوشگرى و کنجکاوى دارد و اسباببازى را قطعه قطعه مىکند تا ميل درونى او ارضاء شود، چنين وضعى سبب دلسردى او مىشود. در حالى که، لگوها و قطعات ساختمانسازى که کودک مىتواند داخل آن بنشيند و اداى قايقسواري، هواپيماراني، اتومبيلرانى و غيره را درآورد، گلرس، شن و خميربازى که با آنها دست به آفرينش، خلاقيت و نوآورى مىزند و مىتواند چيزهاى گوناگونى بسازد و هر طور که دل او مىخواهد به آنها شکل بدهد، خراب کند و دوباره بسازد، کودک را به سوى خلاقيت و نوآورى سوق مىدهد. |
|
– اسباببازى خوب بايد به واقعيت نزديک باشد تا کودک، از راه بازي، با زندگى آشنا شود. براى مثال، قيچى براى بريدن، سوزن براى دوختن، خمير بازى براى شکل دادن اجسام واقعى و تخيلى و ورزيدگى دست و انگشتان، انواع مدادها و وسايل رنگآميزى براى شناخت رنگها، انواع پازلها، لگوها و وسايل پيچ و مهرهاى که به هماهنگى ميان حرکات چشم و حرکاتِ ظريف دست کمک کند. |
|
– سبب رشد و پرورش مهارتها و توانائىهاى بدنى کودک شود. اسباببازى مطلوب، افزون بر پرورش قواى ذهني، رواني، عاطفي، اجتماعي، خلاقيت و استعداد، بايد توانائى کودک را در زمينهٔ استفاده از اعضاء بدن نيز رشد دهد. |
|
– اسباببازى ساخته شده هر اندازه بتواند حواس بيشترى از کودک را بهکار گيرد، لذت بيشترى ايجاد مىکند و مناسبتر است. کودکان از هر چيزى که آن را لمس کنند، ببينند و بشنوند بيشتر لذت مىبرند تا چيزهائى که تنها مشاهدهکنندهٔ آن باشند. |
|
– اسباببازى خوب مىتواند دامنهٔ تصورات و تخيلات کودک را گسترده سازده و ميل به کنجکاوى و اکتشاف (Discovery) را در او پرورش دهد. |
|
– اسباببازىهائى مناسب هستند که کودک روى آنها کار کند، آنها را با دست بپيچاند، بچرخاند، خم کند، ببُرّد (قطع کند)، رنگآميزى کند يا علامت بگذارد. اسباببازىهائى که بتوان از آنها به شيوههاى مختلف استفاده کرد، آنها را به شکلهاى گوناگون درآورد، بست و محکم کرد و بهوسيلهٔ آنها شکلهاى مختلف ساخت. کودکان دوست دارند اشياء را لمس و سبک و سنگين کنند و از چگونگى ساخت آنها سر درآورند. گل رس، شن، خمير بازي، لگوها و قطعات ساختمانسازي، وسايل پيچ کردني، نقاشى با آبرنگ، نقاشى انگشتى يا با مداد شمعى و مداد رنگى بيشتر چنين ويژگىهائى دارند و کودک فعال است و مىتواند بر روى آنها کار کند و تغييراتى را که بهوجود مىآورد، به چشم ببيند. |
|
– اسباببازىها بايد آنقدر مستحکم و بادوام باشند که کودکان مدت طولانى با آنها بازى کنند. ظاهرى جذاب و زيبا داشته باشند تا کودکان با اصول طراحى آشنا شوند؛ داراى تنوع و قابليت تغيير باشند و در فعاليتهاى آموزشى گوناگون مورد استفاده قرار گيرند. |
|
– کيفيت و اندازهٔ اسباببازى نيز بايد با هيکل (قد و قواره) و سن کودک متناسب باشد و دست و قد بچه به آن برسد. اسباببازى به اندازهاى کوچک نباشد که کودک آن را به زحمت ببيند. براى مثال، سوراخهاى دانههاى رنگى آنقدر ريز نباشد يا طول دانهها آنقدر زياد نباشد که نتوانند نخ را از انتهاء آن بيرون بکشند. يا سر نخ آنقدر شل نباشد که به داخل سوراخ دانهٔ تسبيح نرود. همچنين، اسباببازى نبايد آن اندازه بزرگ باشد که قد کودک به آن نرسد. مثلاً وقتى عروسکى براى دختر خود مىخريد، لازم است به اندازهاى باشد که او بتواند آن را روى پاى خود دراز کند و براى آن لالائى بگويد و يا آنقدر انعطافپذير باشد که بتواند به آن لباس بپوشاند و با آن بازى کند. |
|
– اسباببازى بايد متناسب با جنس، ذوق و علايق کودک باشد. در زمينهٔ نقش جنسيت در انتخاب بازى بهوسيلهٔ کودکان، تحقيقات فراوانى صورت گرفته است. ترمن (Terman) فهرستى از بازىها را تهيه و تنظيم کرده است که تفاوت علاقهٔ دختران و پسران را نشان مىدهد. دختران به بازىهاى عروسکبازي، مهمانبازي، طناببازي، پذيرائي، آشپزي، تشکيل کلاس درس، بافندگي، خياطي، معمابازى علاقه دارند و پسران به ابزارهاى مکانيکى نظير ماشين و بازىهائى مانند تفنگبازي، دوچرخهسواري، تيلهبازي، کشتي، مشتزني، فوتبال و فرفرهبازى علاقه دارند. |
|
نکتهٔ مهم اينکه، اگر پدر و مادر مشاهده کردند که پسر آنها، مثلاً عروسکبازى مىکند و يا برعکس دختر آنان به تفنگبازى مشغول است، بهتر است حساسيتى نشان ندهند و به آنان نگويند که اين بازىها مربوط به دختران و پسران است. تفاوتهاى جنسى بهطور طبيعي، در ۷ يا ۸ سالگى آشکار مىشود و هر کدام به بازىهائى خواهند پرداخت که با طبيعت و انتظارات جامعه از آنان منطبق است. |
|
– اسباببازى بايد وسيلهاى باشد هماهنگ با ارزشها و معيارهاى جامعهاى که کودک در آن زندگى مىکند. چنين وسيلهاى سبب مىشود که کودک، از آغاز کودکي، ضمن نخستين تجربههاى زندگي، بسيارى از ارزشهاى معمولى در جامعه را بشناسد. |
|
بر طبق نظر روانشناسان، کودک خود را با ويژگىهاى اسباببازىها همانند مىسازد و از آنها الگو مىگيرد. اسباببازى مطلوب بايد با ديگر وسايل و ارزشهاى موجود در آن جامعه تناسب داشته باشد. بهطور مثال، براى کودک پرورشيافته در دامن زن مسلمان ايراني، عروسک خارجى اسباببازى چندان مطلوبى نيست و سبب بدآموزى و تقليد کودک از آن مىشود. |
|
– اسباببازى بايستى انگيزه و محرک مناسب به همراه داشته باشد و بتواند نظر کودک را جلب کند. اگر بازى با اسباببازى توأم با موفقيت باشد، کودک به ادامهٔ بازى ترغيب مىشود. براى مثال، وقتى کودک قطعاتى رنگى را، بر اساس رنگ خاص، هماهنگ مىکند يا قطعات جورچينى (پازل) را در کنار يکديگر مىچيند، احساس موفقيت مىکند و اين موفقيت بهترين پاداش است براى او. |
|
– در پيوند و ارتباط با فرهنگ عام (فولکلور)، ادبيات غنى ايرانى و بهويژه گنجينهٔ داستانهاى عاميانه باشد. اين امر، مستلزم آن است که اسباببازي، نه فاعلانه باشد و نه منفعلانه. يک داستان، يک سرگرمى فاعلانه است که کودک جز در روياهاى خود با آن تعاملى ندارد و يک اتومبيل بدون موتور، يک اسباببازى منفعلانه است که در محدودهاى معين، به همهٔ تصميمهاى کودک گردن مىنهد. |
|
اما، يک بازى رايانهاي، کودک را به تعامل روحى و فکرى فرا مىخواند و ضمن آنکه هر لحظه و بهازاء هر تصميم و عمل کودک، نقش او را خاطرنشان مىکند، خود نيز نقش دارد و دقيقاً به همين خاطر است که کودک را به ايفاء نقش وا مىدارد؛ زيرا 'نقش' ، تنها در يک رابطهٔ دوسويه، معنى مىيابد. بازىهاى رايانهاى ضمن آنکه هم دريچهاى به جهان فنآورى هستند و هم بهعنوان روشى فني، توانائى فنى کودک را افزايش مىدهند، ابزارى سترگ و تعيينکننده در فرهنگپذيرى کودکان نيز بهشمار مىآيند؛ زيرا عقايد، باورها، آرمانها، اسطورهها، ارزشها … و هنجارهاى بسيارى را به جهان کودکان منتقل مىسازند. در اين ميان، نقش فرهنگ ملى ما در محتواى اين بازىها، به فراموشى سپرده شده و متأسفانه گامى در راستاى بهرهگيرى از ذخاير غنى اين فرهنگ، در طراحى اين بازىها برداشته نشده است. |
توصیه هایی درباره انتخاب اسباب بازی مناسب
اشتراکگذاری