اهمیت و ضرورت آموزش زبان مادری به کودکان/ آموزش ادبیات زبان مادری یا آموزش به زبان مادری؟!

نخست- آموزشِ ادبیاتِ زبانِ مادری

هر سال اوایل اسفند و همزمان با روز جهانی زبان مادری که می‌شود، با توجه به به‌کارگیری انحصاری زبان فارسی در آموزش و پرورش ایران، بحث‌هایی دربارهٔ لزوم در‌نظرگرفته‌شدن زبان‌های مادری دانش‌آموزان غیرفارسی‌زبان در نظام آموزشی ایران مطرح می‌گردند. آنچه برخی در چند سال اخیر به آن پرداخته‌اند تاکید بر لزوم اجرای اصل سوم «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» است که تدریس «ادبیاتِ» «زبان‌های محلی و قومی»[۱] را آزاد می‌داند.

در راستای همین خواسته‌ها، دولت ایران در یکی دو سال اخیر به طور بسیار محدود اقدام به گنجاندن «ادبیات زبان مادری» (مثلا ادبیات کردی) در برنامهٔ درسی مجموعهٔ کوچکی از دانش‌‌آموزانی که زبان مادریشان فارسی نیست کرده است. با آن که تحقق همین امر هم اتفاق خجسته‌ای به نظر می‌رسد، اما هنوز تا تحقق آرمان این گروه یعنی آموزش گسترده و جدی «ادبیات زبان مادری» به تمامی دانش‌آموزانی که زبان مادری غیر از فارسی دارند راهی طولانی مانده است. انگیزهٔ نوشتن این یادداشت کوتاه اما نه تاکید دوباره بر لزوم آموزش «ادبیات زبان مادری»، بلکه برعکس به چالش کشیدن آن به عنوان خواسته‌ای حداقلی و گمراه‌کننده است. در ادامهٔ این یادداشت پیشنهاد می‌شود که آنچه می‌بایست بر آن تاکید و برای تحققش تلاش کرد نه «آموزش ادبیات زبان مادری» که «آموزش به زبان مادری» است.

دوم- تصور کنید

– دانش‌آموز کلاس اولی را تصور کنید که جز زبان مادریش که زبانی غیر از زبان فارسی است زبان دیگری نمی‌داند. وقتی در مدرسه معلم به فارسی، نوشتنِ «بابا آب داد» را آموزش می‌دهد -برخلاف دانش‌آموز فارسی‌زبان که تنها به یادگیری نوشتن می‌پردازد- دانش‌آموز غیرفارسی‌زبان درگیر تشخیص آواهای ناآشنا، یادگیری معنا و احتمالا تکرار طوطی‌وار آنچه معلم از او می‌خواهد می‌شود.

– دانش‌آموز غیرفارسی‌زبانی را تصور کنید که می‌خواهد به زبان مادری دربارهٔ قانون اول نیوتون که در مدرسه یادگرفته است با اعضای خانواده‌اش صحبت کند اما از آنجا که فیزیک را به زبان فارسی یادگرفته است امکان به‌کارگیری درست زبان مادری‌اش در این زمینه را ندارد.

سوم- آموزش به زبان مادری

آموزش و پرورش یکی از پایه‌های اساسی شکوفایی انسان‌هاست و به عنوان یکی از حقوق بنیادین انسان قلمداد شده است[۲]. آموزش و پرورش به زبان مادری با بهبود کیفیت آموزشی، برآورده شدن این حق بنیادین شهروندان را هموار می‌سازد. درکنار بهبود کیفیت آموزش، آموزش زبان مادری منجر به افزایش مشارکت و عدالت اجتماعی در کشور خواهد شد. فرای این‌ها آموزش به زبان مادری می‌تواند نقش بزرگی در پاسداشت و توسعهٔ زبان‌های بومی بازی خواهد کرد[۳]. در زیر برخی از کارکردهای آموزش به زبان مادری به اختصار برشمرده شده‌اند[۳][۴].

الف- بهبود کیفیت آموزش

پژوهش‌های فراوانی نشان داده‌اند که آموزش به زبان مادری تاثیر شگرفی بر بهبود کیفیت آموزش دارند [۳][۵][۶]:

– دانش‌آموزانی که به زبان مادری خود در مدرسه تحصیل می‌کنند به جای یادگیری طوطی‌وار بسیاری از مفاهیم، امکان درک و یادگیری درست آن مفاهیم را می‌یابند.

– برخی از پژوهشگران پیشنهاد کرده‌اند که با توجه به نقش یادگیری زبان در یادگیری چگونگی اندیشیدن، قرار دادن دانش‌آموزان ابتدایی در محیط‌های آموزشی با زبانی غیر از زبان مادری، باعث انفصال ارتباط دانش‌آموز با زبان و الگوهای پردازش اطلاعات جدید گشته و از رشد برخی از قابلیت‌های شناختی دانش‌آموزان جلوگیری می‌کند.

– کلاس‌هایی که به زبان مادری برگزار می‌شوند به دانش‌آموزان امکان ابراز باورها، مشارکت در بحث‌ها و کارهای کلاسی را می‌دهند و متعاقبا باعث افزایش اعتماد به‌نفس و عزت‌نفس دانش‌آموزان می‌گردند‌. در چنین کلاس‌هایی دانش‌آموزان با جرات بیشتری اقدام به پرسیدن سوال‌هایشان از معلم می‌کنند و روند آموزشی از روندی منفعلانه به روندی فعالانه و دوجانبه تبدیل می‌شود. دانش‌آموزان در چنین محیط آموزشی به جای مفعول، فاعل جهانشان می‌گردند.

– البته درست است که بر اساس نتایج برخی از پژوهش‌ها سریع‌ترین راه آموزش زبان رسمی یک کشور به گویشوران زبان‌های دیگر، استفاده انحصاری از زبان رسمی در مدارس است، اما با توجه به تبعات گستردهٔ این امر مانند افزایش ترک تحصیل و کاهش کیفیت آموزشی، ضربه‌زدن به رشد قابلیت‌های شناختی دانش‌آموزان و… بهتر است که هر دو زبان در کنار هم (با اولویت زبان مادری در سطوح پایه) به کارگرفته شوند.

ب-افزایش مشارکت و عدالت اجتماعی

آموزش و پرورش به زبان مادری باعث بهبود کیفیت آموزشی و کاهش ترک تحصیل می‌گردد و متعاقبا امکان مشارکت اجتماعی بیشتر و یافتن مشاغل بهتر را برای گویشوران زبان‌های بومی فراهم می‌سازد. همچنین گسترش آموزش و پرورش به زبان مادری به کاهش حس تبعیض در گویشوران زبان‌های دیگر منجر می‌شود و می‌تواند نقش شایانی در گسترش دوستی و احترام متقابل بین اقوام و افزایش وحدت ملی بازی کند[۳][۷].

البته باید توجه داشت که رویکرد افراطی به آموزش به زبان مادری نیز می‌تواند تبعات منفی اجتماعی از جمله چندپارگی زبانی و فرهنگی جامعه را در پی‌داشته باشد. به نظر می‌رسد یک رویکرد متعادل و ترکیبی شامل آغاز آموزش به زبان مادری و ادامهٔ آن به هر دو زبان مادری و فارسی (و نیز آموزش زبان‌های دیگر) بهترین نتیجه را از نظر تحصیلی و اجتماعی در پی خواهد داشت.

پ- پاسداشت و توسعهٔ زبان‌های بومی کشور

برای آن که امکان آموزش به زبان‌های مادری فراهم شود می‌بایست زبان معیار این زبان‌های بومی استاندارسازی شود، دستور زبان آن‌ها گردآوری و مستندسازی شود، املای صحیح واژگان آن زبان‌ها مشخص شود و بالاخره واژگان علم و فن‌آوری روز یا علوم انسانی در آن زبان‌ها معادل‌سازی شوند. بدین ترتیب در کنار این که این زبان‌ها موضوع مطالعهٔ مستمر قرار خواهند گرفت، کاربرد این زبان‌ها از موقعیت‌های روزمره خانوادگی و محلی به موقعیت‌های علمی، ادبی، اداری و اجتماعی گسترش خواهند یافت. بدین ترتیب آموزش به زبان مادری، باعث حفظ و تقویت زبان‌های بومی و به طبع آن پشتیبانی از میراث فرهنگی معنوی که بر پایهٔ این زبان‌ها شکل گرفته‌اند می‌شود[۳].

چهارم- آموزشِ ادبیات زبان مادری یا آموزش به زبان مادری؟

با توجه به آنچه که گفته شد با وجود اهمیت آموزش «ادبیات» زبان مادری دانش‌آموزان، تنها گنجاندن ادبیاتِ زبان مادری در برنامهٔ درسی دانش‌آموزان کافی به نظر نمی‌رسد. آنچه می‌بایست در تحقق هر چه سریع‌تر آن کوشیده شود «آموزش به زبان مادری» در کنار آموزش به زبان فارسی در مدارس است.

پانویس:

[۱] آن گونه که «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» می‌نامدشان.

[۲] مثلا نگاه کنید به «اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر».

[۳] Gacheche, K. (2010). Challenges in implementing a mother tongue-based language-in-education policy: Policy and practice in Kenya. POLIS journal, 4, 1-45.

[۴] گزارش‌های متعدد جنبش «آموزش برای همه» (Education For All) سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد(یونسکو).

[۵] Benson, C. (2004) Do we expect too much of bilingual teachers? Bilingual teaching in developing countries. In: J. Brut-Griffler and M. M. Varghese, eds. Bilingualism and Language Pedagogy. Clevedon: Multilingual Matters Ltd., pp. 112-129.

[۶] Trudell, B. (2005) Language choice, education and community identity. International Journal of Educational Development. 25 (2005), pp. 237-251. London: Elsevier Ltd.

[۷] Lin, A. M. Y. and Martin, P.W. (2005) From a critical deconstruction paradigm to a critical construction paradigm: An introduction to decolonisation, globalisation and language-in- education policy and practice. In: A.M. Y. Lin and P. W. Martin, eds. Decolonisation, Globalisation: Language-in-Education Policy and Practice. Clevedon: Multilingual Matters Ltd, pp. 1-19.

منبع خبر : Persianlanguage

اشتراک‌گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *