چرا کودکان دچار وسواس می شوند؟

وسواس فكرى _ عملى در كودكان به صورت تفكرات مزاحم و تكرار كليشه وار رفتارهاى خاصى بروز مى كند كه موجب برانگيختگى و نگرانى آنان مى شود. كودك وسواسى خود را از درون تحت فشار مى بيند؛ فشار براى انجام دادن كارها، براى رسيدن به هدف، براى پيشرفت و موفقيت. او تصور مى كند كه استرس ها و تنش هاى فكرى او از خارج بر وى تحميل مى شوند، در حالى كه نوع تفكر او عامل اصلى اين فشارهاست. او همواره به خود مى گويد : «من بايد…» بر طبق گزارش انجمن روانپزشكان آمريكا تقريباً از هر ۲۰۰ كودك و يا نوجوان، يك نفر دچار اختلال وسواس فكرى عملى است. اين اختلال به دليل آن كه توام با درد، ناراحتى و يا بيمارى جسمى خاصى نيست، معمولاً تا سنين نوجوانى و جوانى ناشناخته مى ماند. از زمانى كه كودك به دوران نوجوانى پا مى گذارد و روابط دوستى و اجتماعى او گسترده تر مى شود، به دليل داشتن چنين افكار و رفتارهايى از بودن در جمع دوستان و همسالانش احساس ناراحتى، فشار و استرس مى كند؛ زيرا نگران است كه افكار و رفتارهاى وسواسى او از حد خارج شوند و نتواند خود را كنترل كند و همين امر موجب طردشدگى، انزوا و تنهايى او شود. بديهى است تمامى كودكان و نوجوانان نگرانى ها، ترديدها و ايده هاى گوناگونى دارند كه موجب حركت، تلاش و انگيزه آنان براى يادگيرى، بازى، دستيابى و روابط اجتماعى شان مى شود. اما اگر اين تصورات و افكار آنان مانع از زندگى عادى شان شود، براى آنها مشكل ساز خواهد شد و آنها را از داشتن يك زندگى سالم و طبيعى بازخواهد داشت. براى مثال اغلب كودكان ۹ _ ۸ ساله عادت دارند كه بر روى درز سنگفرش هاى پياده رو ها راه بروند يا اسباب بازى ها شان را مدام چك كنند و يا مراسم خوابشان را هميشه طبق آئين خاصى انجام دهند. چنين رفتارهايى كه معمولاً در اين گروه سنى كودكان رايج است، احتمالاً در بهترين شكل خود، نوعى بازى به حساب مى آيد. اما زمانى كه همين كارها بر زندگى كودك تسلط مى يابد و در عملكرد بهنجار او اخلال ايجاد مى كند، جاى نگرانى دارد. متاسفانه هر چه كودك و يا نوجوان بيشتر تحت تاثير اين افكار قرار گيرد، به تدريج در او قوى تر و پايدارتر مى شود تا حدى كه موجب شرمسارى و درماندگى او و خانواده اش مى شود.

• سبب شناسى وسواس در كودكان
روانشناسان و متخصصان علوم رفتارى تا كنون نتوانسته اند علت و زمان دقيق شروع اين اختلال را شناسايى كنند، ولى همگى بر اين نكته اذعان دارند كه عوامل چندى اعم از: وراثت، روش هاى تربيتى والدين، ويژگى هاى خانوادگى، نابهنجارى كاركرد سيستم عصبى و آشفتگى هاى خلقى در بروز اين اختلال در كودكان دخالت دارند. اختلال وسواس فكرى و عملى اختلالى است همچون ساير بيمارى هاى عادى، تغذيه اى، خواب و جسمى كه كودك هيچ كنترلى بر آن ندارد و والدين و اعضاى خانواده او بايد به اين نكته توجه كنند كه بروز اين گونه افكار و اعمال به هيچ عنوان تقصير كودك نيست و كاملاً با افكار عادى كودك تفاوت دارد. براى مثال كودكى كه فكر باز بودن شير گاز او را به ستوه آورده است، بارها و بارها با امتحان كردن شير گاز سعى مى كند اضطراب و تشويش خود را كاهش دهد، و يا كودكى كه نگران كثيف بودن دست هايش است، ممكن است چندين بار دست هاى خود را بشويد تا حدى كه پوست دست هايش حساس و قرمز شوند، و يا كودكى كه از درست بودن مشق ها و امتحانش شديداً مضطرب است، ممكن است بارها و بارها آن را پاك كند و دوباره بنويسد. 

• علائم و نشانگان اختلال وسواس فكرى _ عملى در كودكان
شناخت علائم و نشانگان اين اختلال در اغلب كودكان وسواسى قدرى مشكل است؛ زيرا بچه ها قادرند خيلى ماهرانه افكار و رفتارهاى وسواس گونه خود را مخفى نگه دارند. گاهى نيز والدين توانايى كشف افكار و اعمال وسواسى آنها را ندارند و گاهى نيز به گونه اى رفتارهاى كليشه اى خود را اجرا مى كنند كه اطرافيانشان تصور مى كنند، انجام اين كارها جزء برنامه روزانه شان است.

به طور كلى رايج ترين افكار و رفتار وسواسى كودكان و نوجوانان عبارتند از:
_ ترس از كثيفى.
_ ترس از ويروس ها و ميكروب ها.
_ نياز به همدردى، دلسوزى و رسيدگى.
_ توجه بيش از اندازه به سر و وضع خود.
_ اعتقاد به خوش يمن بودن اعداد، روزها، ساعات و….
_ داشتن افكار مذهبى منفى.
_ داشتن افكار پرخاش جويانه و تمايلات جنسى نامتعارف.
_ ترس شديد از داشتن بيمارى ها و يا صدمه ديدن يكى از اعضاى خانواده.
_ اشتغال شديد فكرى درباره كارهاى خانگى.
_ داشتن ايده ها و افكار مزاحم و ناخودآگاه.
• تشخيص اختلال وسواس فكرى _ عملى در كودكان و نوجوانان 

كودكان و نوجوانانى كه دچار اشتغالات ذهنى، خشكى رفتار، اجراى رفتارهاى آئينى و سخت گيرى هاى بيش از اندازه مى شوند، گاه چنان از اعمال و افكار خود مضطرب و پريشان مى شوند كه تا آن كارها را انجام ندهند، آرام نمى گيرند. در مواردى نيز سعى مى كنند اين گونه افكار و رفتارهاى خود را طورى سركوب كنند و يا عادى جلوه دهند كه ديگران را نسبت به خود حساس ننمايند؛ و در موارد ديگرى كه قادر به كنترل رفتارهايشان نيستند، از والدين و ساير اعضاى خانواده شان مى خواهند كه آنان را در انجام آئين ها و مراسم افراطى وسواسى شان همراهى كنند. براى مثال ممكن است كودكى كه خودش وسواس مسواك زدن دارد، از مادرش نيز بخواهد كه او نيز چندين بار دندان هايش را مسواك بزند.

به طور كلى علائمى كه والدين بايد نسبت به بروز آنها حساس و هوشيار باشند تا اين اختلال را در كودك شان زود تشخيص دهند، عبارتند از:
– مجروح شدن و ترك خوردن پوست دست كودك بر اثر شستن مكرر دست ها.
– مصرف بيش از اندازه صابون، دستمال كاغذى، نوار توالت و…
– افت تحصيلى ناگهانى و پايين آمدن يك باره نمرات امتحانات مدرسه.
– طول كشيدن بيش از اندازه مشق نوشتن.
– سوراخ شدن و تكه تكه شدن پاك كن ضمن مشق نوشتن و امتحان دادن.
– تعريف كردن مكرر و يك نواخت درس هاى روزانه با استفاده از جملات مكرر.
– لباس عوض كردن بيش از اندازه.
– داشتن مراسمى طولانى براى خوابيدن.
– نگرانى براى سلامتى اعضاى خانواده.
– اصرار بر دادن آزمايش هاى گوناگون پزشكى، براى اطلاع از سلامتى خود و اعضاى خانواده. 

همچنين نكاتى كه پزشك، روانشناس و يا متخصص علوم رفتارى حين مصاحبه تشخيصى از كودك و اعضاى خانواده اش درباره آنها پرس و جو مى كند، عبارتند از: ۱ _ آيا افكار، انديشه ها، تصورات، احساسات و موضوعاتى موجب نگرانى، آزار و تشويش تو مى شوند؟ ۲ _ آيا مرتب در حال چك كردن وسايل و كارهايت هستى؟ ۳ _ آيا بيش از ساير دوستان و همكلاسى هايت دست مى شويى؟ ۴ _ آيا مدام در حال شمردن اعداد و يا انجام دادن كارها بر طبق تعداد و شمارش خاصى هستى؟ براى مثال ۵ بار دست شستن، ۱۰ بار بازديد از شير گاز، ۸ بار چك كردن قفل در و…. ۵ _ آيا كلكسيون ها و مجموعه هاى زيادى جمع مى كنى؟ ۶ _ آيا هر چيزى بايد سر جاى خودش باشد؟ ۷ _ آيا قبل از اين كه به رختخواب بروى، مجبور به انجام يك سرى آيين ها و مراسم گوناگون هستى؟ 

از آن جايى كه ممكن است هر كودكى به راحتى پاسخ اين پرسش ها را «آرى» بدهد و منجر به تشخيص اشتباه پزشك شود، بايد اين سئوالات را از والدين و يا اعضاى نزديك خانواده كودك نيز پرسيد و از سابقه بيمارى هاى روانى از جمله اختلالات كلامى و يا حركتى اطلاع حاصل نمود. معمولاً اختلال وسواس زمينه ژنتيكى دارد و كودكانى كه يكى از اعضاى خانواده شان دچار چنين اختلالاتى باشد، احتمال ابتلاى به وسواس فكري_ عملى بيشتر است. معمولاً نشانگان اختلال وسواس به ندرت به يك باره شروع مى شوند. ساير اختلالاتى كه معمولاً همراه با اختلال وسواس فكرى _ عملى پديد مى آيند، عبارتند از: اختلالات اضطرابى، افسردگى، اختلالات مربوط به كمبود توجه، بيش فعالى، اختلالات مربوط به يادگيرى، اختلالات رفتارى (مثل ناخن جويدن، تيك هاى عصبى، خارش پوست). 

• روش هاى درمان اختلال وسواس فكرى _ عملى در كودكان و نوجوانان
پژوهش هاى مختلف نشان مى دهند كه بهترين نوع درمان اختلال وسواس در كودكان استفاده از روش هاى رفتاردرمانى و در مواردى توام با دارودرمانى است. بر طبق اين روش ها، ابتدا رفتاردرمانگر، كودك را تشويق مى كند تا افكار و آئين هاى وسواسى خود را به طور دقيق و جزءبه جزء شرح دهد، تا او بتواند اجزاى كليدى اين رفتارها را شناسايى كند. آنگاه از او مى پرسد كه انجام دادن كدام يك از رفتارهاى وسواسى اش ضرورى نيست و آيا مى تواند بدون آن كه نگران و مضطرب شود، از انجام آن بخش از رفتارهايش صرف نظر كند. در اين مرحله درمانگر، ضمن پذيرش حالات، افكار و رفتار كودك، سعى مى كند به او بفهماند كه هر فردى ممكن است در مواردى دچار خشكى رفتار و اشتغالات ذهنى وسواسى شود كه به دلايل نامفهومى مدام آنها را تكرار مى كند. هدف او از اين كار آن است كه تا حدود زيادى آئين ها و افكار وسواسى كودك را متزلزل كند تا حدى كه رفته رفته بتواند گام هاى موثرى براى حذف اين گونه رفتارها بردارد. گروه ديگرى از رفتاردرمانگران كه روش هاى خود را بر پايه ديدگاه شناخت درمانى استوار كرده اند نيز براى درمان اختلال وسواس در كودكان و نوجوانان سعى مى كنند ابتدا به كودك بياموزند كه چگونه مى تواند احساسات و افكارش را درباره فكر و عملى كه انجام مى دهد، تغيير دهد. براى مثال، اگر كودكى وسواس دست شستن دارد، از او مى خواهند كه دست هايش را كثيف كند (مثلاً گل آلود، چرب، خميرى، ماسه اى و…) و سعى كند بدون آن كه چندين بار دست هايش را بشويد به بازى خود ادامه دهد و فقط در انتهاى بازى دستش را بشويد. در اين روش، تغيير نگرش كودك درباره كثيفى و آلودگى مدنظر است و اين كه او بتواند به خود بقبولاند كه خمير نوعى وسيله بازى براى كودكان است كه از مواد بهداشتى درست شده است و لزومى نيست در حين خميربازى چندين بار دست هايش را بشويد. روش هاى درمان رفتارى زمانى كه اعضاى خانواده هم درگير حل مشكل شوند، بهترين شيوه درمان محسوب مى شود. طبق نظر روانشناسان و متخصصان علوم رفتارى، كودكانى كه براى درمان خود از اين گونه شيوه ها استفاده مى كنند، نياز به حمايت، همكارى و مشاركت تمام اعضاى خانواده دارند. در حقيقت، درصد بهبودى كودك بدون همراهى خانواده خيلى كم مى شود، زيرا شيوه هاى درمان شناختى رفتارى اغلب با قدرى اضطراب و نگرانى توام هستند كه اگر حمايت روانشناس، والدين و اعضاى خانواده را همراه نداشته باشد، درمان و بهبود كودك را به تاخير مى اندازد. به همين دليل بهتر است به روان درمانگرى مراجعه شود كه حمايت و پشتيبانى لازم را از كودك بنمايد. 

• كمك هاى والدين و اعضاى خانواده
زمانى كه كودكى دچار مشكل وسواس مى شود، مادر و پدر او بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه كودك گناه و تقصيرى ندارد. وقتى آنان قصد درمان و بهبودى بيمارى فرزندشان را دارند، بايد از هر جهت كودك را مورد حمايت خود قرار دهند. والدين بايد سعى كنند آگاهى هاى خود را در زمينه نوع بيمارى فرزندشان بالا ببرند و انتظارات و خواسته هايى در حد توان كودك از او داشته باشند. آنها بايد بدانند كه چنانچه همراه و مشفق كودك باشند، روند درمان او روزبه روز تسريع خواهد يافت و رفتارها و افكار آزاردهنده كودك نيز به تدريج از بين خواهند رفت. مادر و پدر بايد بتوانند كمترين بهبودى كودك را تشخيص دهند و او را مورد تشويق و حمايت خود قرار دهند. در نظر داشته باشيد هيچ كودك وسواسى اى بدون داشتن والدينى مضطرب، پريشان و مبتلا به اختلالات عصبى وجود ندارد. تمام اعضاى خانواده بايد نسبت به اين موضوع حساس و هوشيار باشند. آنان بايد تا حد امكان شرايط را براى كودك آرام و عادى نگه دارند تا او بتواند مشكلات و سختى هاى درمان را راحت تر تحمل كند. خانه اى پرتنش و اضطراب هيچ گاه نمى تواند به كودك كمك كند تا با نگرانى و تشويش ناشى از شيوه هاى درمانگرى مقابله نمايد. 

برای دیدن پربازدیدترین های نی نی نما لطفاً کلیک کنید…

اشتراک‌گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *