تعداد والدین تک فرزند روز بهروز در حال افزایش است؛ اما نباید از یاد برد که داشتن یک فرزند، بهتر یا بدتر از داشتن چند فرزند نیست و تک فرزندی نیاز مانند چندفرزندی مزایا و معایبی دارد.
خانوادههای تک فرزندی بر مسائلی خاص تأکید دارند که ممکن است در خانوادههای چند فرزندی وجود نداشته باشد.
تک فرزندها نمیتوانند ناامیدیها و فشارهای روحی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود، بیآنکه قصد و غرضی در کار باشد این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر میکنند. چنانچه از مسئلهای رنجیدهخاطر شوند این حالت را تا مدتهای مدیدی در درون خود زنده نگاه میدارند. آنها فقط به برقراری روابطی علاقهمندند که در برگیرنده منافع آنان باشد و احساساتشان را نیز جریحهدار نکند. آنها ممکن است ناراحتیهای خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درونگرا شوند.
پرورش کودک از دو عامل تأثیر میگیرند عواملی که حضور دارند و عواملی که غایب هستند. کودک تک فرزند در خانوادهای رشد میکند که افراد بالغ در آن حضور دارند و کودک دیگری نیست که بتواند با او ارتباط برقرار کند. هردوی این عوامل، نقشی مهم در پرورش کودکان تک فرزند دارد.
کودک تک فرزند بهطور کامل مورد توجه و علاقه والدین است. این عامل سبب میشود کودک احساس کند شخصی مهم است. مزایای بزرگشدن در خانوادههای تک فرزند چنان است که کودک میگوید: ”من دوست دارم تنها فرزند خانواده باشم، هیچ رقیبی نداشته باشم و کسی حسادت مرا تحریک نکند. نیاز نباشد با کسی دعوا کنم تا بتوانم وسیلهای را که دوست دارم، تصاحب کنم.“ کودکانی که در خانواده تک فرزند زندگی میکنند احساس امنیت و اعتماد بهنفس زیادی دارند.
عامل دیگری که در زندگی کودک مؤثر است، حضور در خانوادهای است که فقط شامل افراد بالغ است.
این کودکان پیش از زمان معمول سخنگفتن را آغاز میکنند و روحیه اجتماعی نیرومندتری دارند. آنان از والدین خود تقلید و همچون بزرگسالان رفتار میکنند، بهگونهای که تحسین و تعجب دیگران را برمیانگیزند. کودکان خانوادههای تک فرزند معمولاً بلوغ زودرس دارند.
بلوغ اجتماعی این کودکان نیز ممکن است به حال آنان مفید باشد. آنها زودتر از دیگر کودکان با مسائلی مواجه میشوند که برخورد با آنها در سنین بالاتر ناگزیر است. مسائل و دیدگاههای خود را به راحتی بیان میکنند و قادرند به والدین خود کمک کنند. آنها زودتر از دیگر کودکان به فعالیت اقتصادی مشغول میشوند و از کار کردن خجالت نمیکشند. این کودکان با آمادگی و تجربه زیاد به سن بلوغ پا میگذارند.
● معایب یکی بودن
یکی از معایب تک فرزند بودن، تأثیر آن بر مراحل رشد کودک است. این کودکان کسی را ندارند تا با او رقابت یا بازی و دعوا کنند. آنها دوست و همدمی در منزل ندارند، بنابراین برخی از احساسات را تجربه نمیکنند و فرصتی برای کنترل و مدیریت آنها نخواهند داشت.
بلوغ روحی و روانی، پدیدهای کاملاً ارثی نیست بلکه اکتسابی است. این بلوغ مواردی همچون شناخت خود، میزان واقعبینی و انتخاب مؤثر را شامل میشود و به راحتی بهدست نمیآید، بلکه به تجربههائی سخت و طاقتفرسا نیاز دارد. کودکی که تک فرزند خانواده است کمتر با مشکلات مواجه میشود و در معرض تجربهکردن شکست، ناکامی راندهشدن و… قرار نمیگیرد و شرایطی را که لازمه بلوغ روحی، روانی است، تجربه نمیکند.
اگر والدین، مراقبت افراطی از تک فرزند خود به عمل آورند و او را به فردی ضعیف و کم تحمل تبدیل کنند، فرزندشان از دیگران نیز انتظار خواهد داشت با او چنین رفتاری داشته باشند که این موضوع ناتوانی او را شدت خواهد بخشید. اگر والدین اجازه ندهند فرزندشان با احساسات سخت و ناراحتکننده روبهرو شوند یا امکان آشکارکردن این نوع احساسات را برای او فراهم نکنند، تحمل وی را برابر این نوع احساسات ضعیف خواهند کرد.
تمایل والدین به حمایت از تنها فرزندشان، مانع از آن میشود که فرزندشان عواقب اشتباهات خود را بیازماید و مسئولیت عمل خود را بپذیرد. آنها هیچگاه در مقام انتقاد از فرزندشان برنمیآیند، با او مخالف نمیکنند و همواره تسلیم خواستههای او میشوند تا از این طریق مانع ناراحتشدن او شوند.
این والدین میگویند: فرزندمان هم مثل ما دوست ندارد ناراحت شود؛ بنابراین با هم معامله میکنیم تا هیچیک از ما آزار نبیند. حمایت بیش از حد این والدین، فرزند را با روحیه حساس و ضعیف تربیت میکند. هر چه حمایت آنها از تنها فرزندشان بیشتر شود، قدرت و تحمل وی در رویاروئی با مشکلات کاهش مییابد و از اینرو بسیار شکننده و آسیبپذیر میشوند.
در چنین روابط حساس و پراضطرابی است که تک فرزند از آزمودن احساساتی که در روابط بین خواهر و برادر شکل میگیرد، محروم میماند.
مسابقه برای چیرگی بر دیگران، رقابت با خواهر یا برادر در جلب رضایت والدین، مسخرهکردن دیگران برای تحقیر آنها، توهین به دیگران برای اثبات برتری خود، درگیری برای کسب حق تقدم و بهرهمندی بیشتر از مزایا، درددل کردن با خواهر یا برادر، مشاجره درباره اختلاف و تبعیضی که بین او و خواهر یا برادرش وجود دارد، درگیری با خواهر یا برادر برای تسکین فشارهای روحی، دفاع از منافع شخصی در ارتباط با دیگران.
در خانوادههای تک فرزند، والدین و فرزندان هر دو احساس میکنند نیاز شدیدی به یکدیگر دارند. پس همیشه مراعات یکدیگر را میکنند، ولی خانوادههای چندفرزندی چنین نیستند، دعواهای مکرر، جریحهدار شدن احساسات و عصبانیت در خانوادههای چند فرزندی رایج است و کودکان معمولاً برای کنترل این احساسات راهی مناسب مییابند و بار دیگر با هم بازی میکنند.
● ویژگیهای تک فرزندان
تک فرزندان نمیتوانند ناامیدیها و فشارهای روحی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود، بیآن که قصد و غرضی در کار باشد این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر میکنند. چنانچه از مسئلهای رنجیدهخاطر شوند این حالت را تا مدتهای مدید در درون خود زنده نگهمیدارند. آنها فقط به برقراری روابطی علاقهمندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد و احساساتشان را نیز جریحهدار نکند. آنها ممکن است ناراحتیهای خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درونگرا شوند. ممکن است تبحر لازم را نداشته باشند تا بتوانند دعواهای خود را با دیگران بهگونهای مدیریت کنند که در نهایت هر دو طرف راضی شوند.
این نوع احساسات ناپخته معمولاً با تجربههائی که فرد در زندگی خود کسب میکند، درمان میشود؛ فردی که تنها فرزند خانوادهاش بود میگوید: سالها طول کشید تا دریافتم رفتار والدینم با من مناسب نبوده است. آنها به شدت از من حمایت کردند.
تمام خواستههایم را تأمین میکردند. به همین دلیل نتوانستم میزان تحملم را در دستنیافتن به خواستههایم تقویت کنم. اکنون دریافتهام که ناراحت و ناامیدشدن بخشی از مشکلات دوران رشد کودک است و کودک نیاز دارد چنین احساساتی را تجربه کند. اگر چه کودکان تک فرزند اجتماعیتر از دیگر کودکان بهنظر میرسند و اعتماد بهنفس بیشتری در برقراری ارتباط با بزرگسالان دارند، اما بهدلیل احساسات ناپخته خود ممکن است از همبازیهای خود خجالت بکشند و ترجیح دهند با کودکان بزرگتر از خود دوست شوند.
● جلوگیری از انزوای تک فرزندان
والدین باید به فرزند خود کمک کنند تا او بتواند با کودکان همسن و سالش بازی کند. مدرسه یکی از مکانهائی است که چنین فرصتی را در اختیار کودکان قرار میدهد، ولی کافی نیست و باید فرصتهای دیگری را نیز مهیا کرد تا کودک بتواند با دوستان همسن و سالش ارتباط برقرار و به بلوغ و عاقلانهشدن احساسات خود کمک کند.
یکی از معایب تک فرزند بود، تأثیر آن بر مراحل رشد کودک است. این کودکان کسی را ندارند تا با او رقابت یا بازی و دعوا کنند. آنها دوست و همدمی در منزل ندارند، بنابراین برخی از احساسات را تجربه نمیکنند و فرصتی برای کنترل و مدیریت آنها نخواهند داشت.
مهدکودک و آمادگی، مکانی است که در آن کودک میتواند احساسات نابهنجار را در بازی با کودکان همسن و سال خود تجربه کند. دعوت دوستان به منزل و رفتن به منزل دوستان یا داشتن همبازیهائی در همسایگی، از دیگر فرصتهای مناسب است. کودکان در سنین مهدکودک دوست دارند بیشتر اوقات را با والدین خود سپری کنند، به همین دلیل گاه مهدکودک برای آنان ناراحتکننده است؛ اما آنها نیاز دارند در دوستی و صمیمیت با کودکان همسن و سال خود تجربه کسب کنند و به احساسات خود رنگ و بوی عاقلانه بدهند.
هنگامیکه کودکان مشغول بازی با دوستان همسن خود هستند، ممکن است به رفتارهائی چون مشارکت و مصالحهنکردن، ناتوانی در صحبت یا بحثکردن با دیگران برای دفاع از حقوق خود و… تمایل داشته باشند، پس والدین باید در اینباره با تک فرزند خود صحبت کنند. یکی از مسئولیتهای والدین این است که دنیای پیرامون را برای فرزند خود شرح دهند.
”داشتن روابط مطلوب با دیگران کار مشکلی است. اگر هر یک از شما کمی کوتاه بیائید میتوانید با هم بازی کنید. بهتر است علایق و حساسیتهای خودت را برای دیگران روشن کنی. در غیر اینصورت آنها متوجه نمیشوند که تو از چه چیزهائی ناراحت میشوی.“
والدین در محیط خانواده میتوانند فرزند خود را تشویق کنند تا احساسات خود را به آنها بگویند. والدین باید خود نمونه این رفتار باشند. آنها همچنین باید به فرزند خود بیاموزند که از درگیری نگریزد و با صراحت و اطمینان با مشکلات و اختلافات روبهرو شود.
اگر والدین، مراقبتی افراطی از تک فرزند خود به عمل آورند و او را به فردی ضعیف و کمتحمل تبدیل کنند، فرزندشان از دیگران نیز انتظار خواهد داشت با او چنین رفتاری داشته باشند که این موضوع ناتوانی او را شدت خواهد بخشید.
اگر والدین اجازه ندهند فرزندشان با احساسات سخت و ناراحتکننده روبهرو شوند یا امکان آشکار کردن این نوع احساسات را برای او فراهم نکنند، تحمل وی را برابر این نوع احساسات ضعیف خواهند کرد.
تربیت فرزند یک روند آمادهسازی و حمایتکردن نوعی اقدام پیشگیریکننده است. حمایت افراطی از کودکان اجازه نمیدهد که آنان خود را برای رشد و بلوغ احساسات تقویت کنند.
نکاتی که والدین نباید فراموش کنند
حال باید والدین تک فرزندان این نکات را به یاد داشته باشند:
۱-تک فرزندها معمولا نمی توانند ناامیدی ها و فشارهای روحی را تحمل کنند.
۲-معمولا سطح اعتماد به نفس در این افراد کمتر است.
۳-میل والدین به حمایت از تنها فرزندشان، مانع از آن می شود که فرزندشان مسئولیت عواقب اشتباهات خود را بیازماید و مسئولیت عمل خود را بپذیرد.
البته من اینو قبول ندارم…چیزی هست که می گن.