غر زدن و شکایت کردن رفتاری است که در بیشتر گروهها دیده میشود. غرولند کردن تا حدودی تسکین دهندهی استرس است اما اگر به حالت خشم و نشخوار فکری تبدیل شودمیتواند تخریب کننده باشد. ابراز دلخوریها و خستگیها به مقدار کم مانند مسکنی برای استرسهایتان عمل میکند و در این مطلب برایتان میگوییم چرا معمولا غُر میزنیم و بابت این غر زدنها حس خوبی هم داریم.
چگونه غرغرو نباشیم؟ بدون تردید، غرولند کردن فوایدی دارد و میتواند استرس را کم کند اما به این شرط که تحت کنترلتان باشد. بیش از حد شکایت کردن و ابراز ناراحتی از مسائل، چه کوچک و چه بزرگ، شما را به هیچ راه حلی نمیرساند. غر زدنهایتان را محدود کنید تا بهتر بتوانید دنیای پیرامونتان را با خوشبینی و قدردانی ببیند.
گاهی نیاز داریم که دق دلمیمان را خالی کنیم وقتی تحت فشار هستیم گاهی احساس میکنیم داریم منفجر میشویم و این زمان است که واقعا نیاز پیدا میکنیم مقداری از خشممان را تخلیه کنیم. اجازه دادن به تخلیهی خشم و احساس منفی، تنش درونیمان را تسکین میدهد و احساس میکنیم کمی از شرایط سختی که در آن بودهایم فاصله گرفتهایم، در نتیجه برای روبرویی با مشکل بعدی آمادهتریم. بعضی وقتها فقط نیاز داریم با ابراز خودمان و درونمان، عصبانیتمان را بیرون بریزیم.
گاهی به دلایلی احساس سرخوردگی و فرسودگی میکنیم و گرفتن تائیدیه از سوی یک نفر دیگر مانند مرهمی برای زخمها و کوفتگیهای روحی ماست. اینکه بشنویم کسی میگوید:«میدانم چه احساسی داری و درکت میکنم، من هم جای تو بودم خسته میشدم»، میتواند مثل یک آغوش گرم و امن عمل کند. بعد از مورد تائید قرار گرفتن مانند کودک گریان و عصبانی که فقط یک بوسه از مادرش دریافت میکند، احساس اعتماد بنفس پیدا میکنیم تا سر موقعیتمان برگردیم و با مشکلاتمان روبرو شویم. بهتر به راه حل میرسیم.
بررسی یک مشکل به عنوان یک تیم میتواند توانمندیها و مهارتهای چند نفر را همزمان به کار بگیرد. شکایت کردن نزد دیگران بابت چیزی که آزارتان میدهد، شما را از مهارتها و نظرات آنها بهره مند میکند و شاید برخی از این راه حلها و نظرات هرگز به فکر شما خطور نکرده باشند. خیلی وقتها ناخودآگاه به قصد کمک و راه حل خواستن پیش دیگران شکایت میکنیم و غر میزنیم.
ممکن است به نگرشهای متفاوتی نیاز داشته باشیم وقتی خیلی در متن یک موقعیت هستیم معمولا طبیعی است که فقط از نگاه خودمان به ماجرا نگاه کنیم و مشکلات پیش رو را بزرگنمایی کنیم و غیرعادی جلوه دهیم. بعضی وقتها خوب است که به یک دوست اعتماد کنیم تا ببینیم از دید او موقعیت چگونه است و آیا ممکن است چیزی وجود داشته باشد که ما آن را نمیبینیم، یا اصلا میشود جور دیگری به موقعیت نگاه کرد. اگر برای شنیدن حرفهای جدید و نظرات دیگران، شنوا و پذیرا باشیم، بررسی نگاه دیگران و نظر خواستن از آنها و طرز تلقیشان از چیزی که ما را ناراحت میکند واقعا مفید خواهد بود.
گاهی دیدن چیزی از زاویه دیدی متفاوت واقعا میتواند خشمها و خستگیهای ما را برطرف کند یا حتی راه حلهای جدید و کاربردی پیش پای ما بگذارد. ممکن است واقعا نیاز به انگیزه داشته باشیم گاهی میدانیم باید چیزی را تغییر دهیم اما فقط مشکل این است که آمادهی ریسک کردن و تلاش کردن نیستیم چون امید و انگیزه نداریم. پس اگر گاهی دیدید خیلی روی مشکلی که دارید متمرکز شدهاید، ممکن است علامت این باشد که به دنبال راهی برای ایجاد انگیزه جهت تغییر و تحول هستید و این بخشی از پروسهی رسیدن به هدف است.
گاهی غُر زدن باعث برطرف شدن مشکل میشود درست مانند چرخی که جیرجیر میکند تا اعلام کند نیاز به روغن کاری دارد؛ گاهی ابراز شکایت و غرولند کردن راهی است برای برداشتن یک مانع یا حل مشکل. اگر از کسی شکایت کنید که میدانید شرایط تغییر را دارد و رویکردتان با سیاست رفتاری مناسبی همراه باشد، غُر زدن و شکایت کردن میتواند بسیار موثرتر از صرفا چیزی نگفتن یا مثلا قهر کردن واقع شود.
در خیلی از موارد، مودبانه شکایت کردن، نتیجه میدهد. اما غر زدن میتواند آسیب هم بزند. وقتی چند بار پشت سر هم غُر بزنید و گله و شکایت کنید و این برایتان عادت شود، ممکن است در شرایطی استرس برانگیزتر قرار بگیرید و اوضاع را بدتر کنید. و اما مضرات زیاد غُر زدن! روی خودِ مسئله متمرکز میشوید، نه راه حل های بالقوه هر چند شکایت کردن و غر زدن میتواند وسیلهای برای ایجاد انگیزه باشد اما نباید تمرکز شما را روی خود مسئله نگه دارد و از راه حلهای ممکن غافل شوید.
اگر زمان زیادی را صرف غر زدن کنید ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که تسلیم خشم و ناراحتیتان شوید و به جای اینکه انگیزهی مورد نیازتان برای تغییر را پیدا کنید، در احساسات منفی گرفتار شوید.
بد بین میشوید علم در مورد فواید نگرش خوشبینانه و ضعفهای نگرش بدبینانه، زیاد برایمان گفته است. خوب است این را هم بدانید که طرز نگاه ما درست مانند عادتهای ماست؛ ما عادت میکنیم که جور خاصی فکر کنیم و ناخودآگاه کم کم طرز فکر و نگاه ما ریشه میدواند و همیشگی میشود. عادت کردن به دیدن جوانب منفی از هر چیزی میتواند نگرش بدبینانه را در وجودمان جا بیندازد.
جریان مداومی از خشم وقتی روی چیزهایی متمرکز میشوید که مردُم اغلب در مورد آنها گله وشکایت دارند، احتمال اینکه شما هم عصبانی و عصبانیتر شوید بیشتر میشود. این خشم و نارضایتی در وجود شما نهادینه میشود و شروع میکنید به خو گرفتن با این حس بد. این خشم باعث مشکلات در روابط میشود که اصلا اتفاق خوبی نیست. گروهی از آدمهای منفی دور خود جمع میکنید شکایت کردن میتواند واگیردار شود. وقتی در میان گروهی از افراد قرار میگیرید که صرف همدلی با همدیگر، گله و شکایتهای هم را تائید میکنید، اتفاق نظر و تصدیقهایتان از شما گروهی از افراد ناراضی و بدبین میسازد که حس بد همدیگر را تغذیه میکنید.
اگر متوجه شدید شما و دوستانتان عادت کردهاید به غر زدن درمورد همان موضوعات همیشگی و بعد از آن هم هیچ حس خوبی پیدا نمیکنید که تسکینتان بدهد، پس زمان آن است که موضوع گفتگوهایتان و جو گروه را کاملا عوض کنید. سر دیگران خالی میکنید آنهایی که مدام شکایت میکنند مانند خون آشامهایی هستند که انرژی دیگران را میبلعند. پس مراقب باشید که غر زدنهای شما آنقدر سنگین و مکرر نشود که شنوندههایتان را آشفته و تخلیه انرژی کند. مشکلاتی که در موردشان غر میزنیم نیاز به راه حل دارند و استرس ِ این چالشها باید مدیریت شده و به حداقل برسد.
منبع خبر : برگرفته از pendaronline