ازدواج نکردن زنان، چه عواقب و عوارضی دارد؟
روابط جنسی بین زن و مرد در تمام کشورها تحت مقررات ویژه ای صورت می گیرد که بر آن قوانين «ازدواج» نام نهاده اند. این قوانین ممکن است در کشوری با کشور دیگر فرق داشته باشد، ولی پایه های آن روی یک اصل استوار است و آن تأمین نظم اجتماعی و خوشبختی و سعادت بشر است.
مسلم است که قبول مسئولیت برای زن و مرد در امر ازدواج، خالی از اشکال و زحمت نیست، اما طبیعت این زحمات را در لعاب شیرین روابط زناشویی و لذت جنسی در مرد و لذت مادر شدن در زن، جای داده است. طرفین با کمال مسرت آن را تقبل می نمایند و قوانین ازدواج به روابط ایشان ناظر است تا تعادلی بین ایشان برقرار باشد. کسی که به این مشکلات تن نمی دهد، برخلاف طبیعت رفتار کرده است و از نظر اجتماعی وظیفه خود را انجام نداده است. به اینگونه افراد جامعه نظر خوبی ندارد و به آنان با سوء نظر می نگرد.
منظور از ازدواج، تشکیل کانون گرم خانوادگی برای تولید نسل و همچنین امکان مقاربت منظم و احساس آرامش و سبکی مخصوص در تعاقب آن است که برای سلامت اجتماع لازم است.
زناشویی بویژه در دختران بالغ در صورتی که خواستگار مناسب داشته باشند، هرچه زودتر صورت گیرد بهتر است، زیرا دوره زندگانی جنسی زن، بیش از ۳۰ سال (از هنگام بلوغ) نیست.
ازدواج بخصوص در زنان، داروی بسیاری از دردهاست. ازدواج در مردان ممکن است از روی تفنن باشد، ولی در زن تداوم بهتر زندگی است.
کم خونی مخصوص زنان جوان، نامرتبی قاعدگی و قاعدگیهای دردناک، سوءهاضمه، تپش قلب و تنظیم ترشح درونی غدد داخلی بدن زن پس از ازدواج بهبود می یابد، وزن اضافه می شود و پستانها و دستگاه تناسلی رشد می کند.
بهترین سن ازدواج برای زنان، حوالی سنین ۱۸ و برای پسران پس از تحصیلات عالی یعنی ۲۵ سالگی است که تمکن مالی نیز موجود یا امکان آن در آینده فراهم باشد. دخترانی که به امید خواستگار مناسب، بدون تأمل کافی از ازدواج سر باز می زنند، اغلب فرصت و امکان زناشویی را از دست می دهند و از آن گذشته پس از گذشتن سنین ۲۵ زایمان اغلب آنها مشکل شده و غالبا به سزارین می انجامد.
دخترانی که دیر شوهر می کنند، اغلب بدخو و عصبانی می شوند و پس از ازدواج نیز این کج خوبيها باقی می ماند و زندگانی را به کام خود و شوهر تلخ می کنند.
اینکه در کشورهای خارج دیده می شود دختران از کشور ما دیرتر ازدواج می کنند، نمی تواند سرمشقی برای ما باشد، زیرا معاشرت دختر و پسر در برخی از کشورهای اروپایی قبل از ازدواج چندان اشکالی ندارد، ولی در کشور ما معاشرت دو جنس پیش از ازدواج پسندیده نیست و ممنوع است.
در صورتی که خواستگار مناسب و در خور شأن پیدا نشد، بهتر است که به تحصیلات عالیه ادامه دهند و حداقل به نوعی خود را مشغول دارند. دیدیم که هدف ازدواج در دخترها، بیشتر برای ایجاد رابطه محبت آمیز و عشقی با یک مرد است تا بتوانند تمام عمر تحت حمایت او قرار گیرند. همچنین تولید اولاد و تشکیل خانواده مشوق آنان در امر ازدواج است. مردها بیشتر به خاطر ارتباط محبت آمیز و امکان مقاربت منظم و تشکیل خانواده ازدواج می کنند.
در بیشتر کشورها خانه و خانواده به عنوان واحد اجتماع است. جامعه از سه نظر علاقه مند به تشکیل و نگهداری خانواده است:
١ – ایجاد زندگی مشترک مرد و زن که سبب افزایش تأثیر فعالیت آنها نسبت به زندگی انفرادی می شود.
۲- تأمین وسیله منظم برای ارضای غریزه جنسی و جلوگیری از فعالیتهای خارج از کادر زناشویی
٣- تأمين محل مطمئن برای بزرگ کردن فرزندان حاصل از مقاربت زناشویی.
در برخی کشورها دولتها به طور تجربی اقدام به تأسیس سازمانهای مرکزی به جای تشکیلات خانوادگی، به منظور معاشرت مرد و زن و تولید مثل کردند (مؤسسات آلمان نازی و روسیه شوروی و چین کمونیست، ولی عمر این مؤسسات چندان دراز نبود و از هم متلاشی شد، زیرا به هیچ وجه قابل مقایسه با خانواده نمی باشد.
مرد باید بداند که منظور از ازدواج، تنها برقراری رابطه زناشویی و آبستن کردن زن نیست، بلکه به تمایلات عشقی و غریزه جنسی زن نیز باید توجه کامل داشت. برای ارضای کامل جنسی، آشنا بودن طرفین به رموز فن معاشقه و تکنیکهای مقاربت ضروری است. باید هر دو طرف سعی کنند که واکنشهای شهوی یکدیگر را تحریک کرده و برای اوج لذت جنسی آماده شوند. امکان رسیدن به چنین هدفی منوط به دو عامل زیر است:
۔ وسعت اطلاعات جنسی شوهر
– ظرفیت دلربایی و طنازی زن
یک چنین همکاری جنسی متقابل، مقاربت را مطبوع کرده و ارضای کامل طرفين تأمین می شود و این مسئله نقش مهمی در تأمین زندگی زناشویی بازی می کند.
به طور خلاصه پسر و دختر باید خجالت را کنار گذاشته و هر دو برای رسیدن به یکدیگر فعالیت کنند، به شرطی که این مسئله زیر نظر پدر و مادر انجام شود. از بازی کردن با حربه عشق باید اجتناب کرد چه این روش عواقب وخیمی در بردارد.
منبع خبر : دکتر محمد مهدی موحدی، دانستنی های زناشویی
برخی پدر و مادرها برای ازدواج به فرزندان شان که تا سن ۳۰ سالگی و بعد از آن ازدواج نکرده اند، فشار می آورند؛ بدون این که بپرسد چرا ازدواج نمی کنی؟ برخی ازدواج هم کرده اند و می خواهند طلاق بگیرند و زن شاکی است که مرد هیچ ارتباطی با او ندارد. پس از بررسی می بینیم فرد تمایلات بیمارگونه جنسی داشته و این موضوع را به هیچ کس نگفته است. تحت فشار گذاشتن به هر قیمتی درست نیست و باید صحبت شود.