۱- باور کنیم فرزندان ۸۰% خود ما هستند امّا در دنیای کوچکها. بنابراین ابتدا باید خوب خودمان را بشناسیم. سپس شیوهی ثابتی را انتخاب کنیم و آن را ملاک قرار دهیم.
باید باور کنیم که کودکان میل دارند خوب باشند. بیشتر خوشی و شادی بچهها بستگی به تأیید والدین دارد، زیرا در کنار همهی رفتارهای نادرست و کارهای نامطلوب آنها همیشه یک میل به هم کاری و پذیرفته شدن و تأیید و حمایت والدین نهفته است.
۲- محبت خود را به بچهها نشان بدهید، اگر بچهها را دوست دارید که حتماً همین طور است، این دوست داشتن را با کارهایی از قبیل ابراز زبانی، در آغوش کشیدن، بوسیدن، تشویق (به هنگام انجام کارهای خوب) و نه تنبیه کردن (در هنگام انجام کارهای نادرست) به آنها ثابت کنید. او به راحتی فرق محبت را با لوس کردن میفهمد.
۳- تا میتوانید خونسرد باشید. برخوردهای خشن، تهدیدهای سنگین و فریاد کشیدنها، موقعیت را بدتر میکند؛ حتّی اگر کودکان در برابر داد و فریاد ما تسلیم شوند.
۴- وقتی «نه» میگویید آن را جدی تلقی کنید و به آن بچسبید. برای این که ثابت کنید آدم مصممی هستید پای نه گفتن خود بایستید. البته در «نه» گفتن به کودک باید بسیار دقیق بود و فقط در مواقع لازم به کودک «نه» گفت. جدی بودن، احساس امنیت و آرامش را به دنبال میآورد. با مهربانی تمام جدی باشید. باید صبور باشید تا او به روش جدید عادت کند و مطمئن باشید که در آینده حتماً سپاس گزار شما خواهد بود.
۵- قوانین و مقررات مشخصی برای داخل خانه وضع کنید، سعی کنید بچهها بفهمند که چرا این قوانین وضع شدهاند و از آنها اطاعت کنند.
۶- مثبت برخورد کنید و مثبت حرف بزنید. مثلاً به جای گفتن «این آشغالها را جمع کن» بگویید: «این لباسها را جمع کن».
۷- آنچه به کودکان میگویید، واقعی و درست باشد. اگر بر فرض تهدیدی انجام میدهید این تهدید واقعی و عملی باشد. پس گفتن این که «اگر این کار را بکنی دیگر دوستت نداریم»، اشتباه است.
۸- از پدر خانواده به عنوان وسیلهی تهدید استفاده نکنید. وقتی میگویید: «صبر کن تا بابات بیاد» معنیاش این است که مادر در خانواده هیچ کاره است؛ در حالی که قواعد وضع شده به وسیلهی مادر، باید همانهایی باشد که پدر نیز بر آنها اصرار دارد. پدر و مادر هر دو وضع کنندهی قانون هستند و هر دو باید بتوانند مجری آن باشند. بچه نباید از پدر بترسد و از مادر نترسد. توافق والدین مهم است؛ هر دو باید هماهنگ عمل کنند و نسبت به اجرای قانون مصر باشند.
۹- پیشاپیش در مورد اجرای دستورات اخطار بدهید. هیچ کودکی نیست که با میل خود بازی را ترک کند و مثلاً به کار درس بپردازد، یا به موقع بازی را تمام کند و به رختخواب برود. بنابراین لازم است که به جای قطع ناگهانی برنامهی آنها، پیش از آن به بچهها اخطار دهید، مثلاً بگویید ۱۰ دقیقهی دیگر وقت بازی داری، بعد برای نوشتن مشق یا انجام تکالیف دیگر باید به خانه بیایی.
۱۰- به بچهها وظایفی را در خانواده واگذار کنید. بچهها از این که به نحوی کمک میکنند و نقشی در هم کاری با خانواده به عهده میگیرند، غالباً احساس خوشحالی و رضایت خاطر دارند. بنابراین والدین بدون هیچ گونه احساس ناراحتی میتوانند و لازم است وظایفی به فرزندان خود محول کنند به آنها این امکان را بدهند که گوشهای از بار مسؤولیت خانواده را به دوش گیرند.
۱۱- هماهنگی والدین از لحاظ نوع تربیت بچهها کاملاً ضروری است. اختلاف سلیقه و نظر والدین در کار تربیت میتواند به بچهها از جهات مختلف صدمه وارد کند. اتفاق رأی در کار تربیت جزء ضروریات پرورش فرزند است. اگر پدر و مادر در رفتار با کودک خود، هر روز یک جور عمل کنند، این کار باعث میشود قدرت تشخیص کودک ضعیف شود و در مرحلهی بعد از این ناهماهنگی سوء استفاده کند.
۱۲- اجازه ندهید عادتهای بد، هر چند پیش پا افتاده را فرا بگیرد، هیچ وقت آنها را کوچک حساب نکنید. در حضور دیگران سرزنششان نکنید. (سعی کنید راهنماییها صادقانه، آرام و در تنهایی باشد، طوری رفتار نکنید که گویی خطای او نابخشودنی است). کاری نکنید به دروغ متوسل شود. (بنابراین صداقتش را امتحان نکنید). زود قول ندهید تا بعد مجبور نشوید زیر آن بزنید. عمل نکردن به قول خیلی بدتر از پاسخ منفی است.
۱۳- یکی از بهترین شیوهها، شیوهی «صمیمیت و دوستی» با کودک است. سعی کنید تداوم داشته باشد و به اشکال متفاوت نباشد که تکلیفش را نداند. از جملات امری و تهدید بپرهیزید زیرا:
الف) کم کم تأثیرش را از دست میدهد.
ب) کودک اعتماد به نفسش را از دست میدهد.
اگر لازم باشد، عذرخواهی کنید، به اشتباه خودتان اعتراف کنید؛ با این کار پیش بچه عزیز میشوید و او گذشت و پذیرش خطاها را میآموزد. آرامش در محیط خانوادگی «غذای روحی» برای او است. با کمی گذشت میتوان آن را به او داد.
۱۴- به سؤالاتش پاسخ دهید (هر چند زیاد یا احمقانه باشد).
۱۵- قاطعیت به موقع بهترین کمک برای یافتن شخصیت سالم و رشد او است؛ قاطعیت به موقع، به معنای خشونت، دیکتاتوری و زورگویی نیست.
۱۶- بچه به عشق مداوم و سرشار والدین نیاز دارد. هر قدر که بزرگ میشود باز نوازش کردن او را قطع نکنید، دستی به موهایش بکشید، سرش را روی زانو قرار دهید، موقع خواب او را ببوسید.
۱۷- برای لذت بخشتر کردن زندگی، لزوماً نیاز به پول نیست بلکه احتیاج به کمی تخیل و آرزوست.
۱۸- برای هر چیزی چه کوچک (از زود آمدن پدر به منزل) تا بزرگ جشن بگیرید.
۱۹- شوهر خود را تشویق کنید با بچهها بازی کند. (البته بدون نق زدن).
۲۰- ایراد گرفتن از بچهها باعث بیشخصیتی و ایجاد ترس در آنها میشود و پیش خود میگویند: مادرم که مرا دوست ندارد، چه فایدهای دارد؟ برای این که خوشحالش کنم باید تسلیم عقیدهاش بشوم.
۲۱- باید فرزند خود را آن چنان که هست بپذیرید نه این که او را آن چنان بخواهید که آرزو دارید باشد. زیرا در مورد دوم این خطر وجود خواهد داشت که وی حالتی تدافعی بگیرد و خود را در لاکی نفوذناپذیر محبوس سازد.
۲۳- کودک به کسانی علاقه پیدا میکند که او را درک کنند و سعی نمایند به زبان او صحبت کنند.
۲۴- دانش دیگران را به شرطی میپذیرد که در پیمودن راهش به او کمک کند، نه آن که ابزاری برای اثبات نادانی وی، چه ظاهراً و چه باطناً باشد.
۲۵- این تصور باطل است که میتوان با تظاهر به کودکی، بهتر کودکان را درک کرد. زیرا کودکان از تمسخر بیزارند و این کار را توهین به شخصیت خود میدانند، و از آن پس ارتباط با آنها ناممکن میشود.
۲۶- بهترین راه برای تبادل اندیشه با کودک، استفاده از سرگرمیها و علایق و رغبتهای اوست.
۲۷- باید لیاقتها و تواناییهای حسی و حرکتی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان را در نظر بگیرید.
۲۸- برای گفتن مطلبی به کودک ابتدا باید به آنچه قبلاً در این باره میداند توجه کنید. از دانستههای خود او استفاده کنید و با همان کلماتی که میداند با وی حرف بزنید.
۲۹- برای جلب نظر کودک اصولی مانند دقت، رفع عوامل حواسپرتی و آغاز سخن با سادهترین جملات را رعایت کنید.
۳۰- گاهی بهتر است از وی هیچ گونه انتظاری نداشته باشید به ویژه وقتی که او خسته است و یا نیازی را مانند به آبریز رفتن، گرسنگی، تشنگی و غیره ابراز میدارد.
۳۱- اگر سؤال شما چند مطلب مجزا را در برگیرد، او سؤال را نمیفهمد. (در این صورت نباید او را لجباز و تنبل یا سر به هوا تصور کنید)
چگونه میتوانیم فعالیتهایی را که تصور میکنیم برای کودک جالب است، به وی پیشنهاد کنیم؟
۳۲- با توجه به آنچه کودک قادر به انجام آن است: اگر کودک بین آنچه از او انتظار داریم و آنچه خود میتواند انجام دهد، تناسبی نبیند، آزرده خاطر شده و به اضطراب میافتد، و در نتیجه فرار نموده و یا گریه را سر خواهد داد.
۳۳- هنگامی دخالت کنید که خود کودک دیگر دانشی برای استفاده نداشته باشد. موقعی که کودک تجربهای از آموختههای قبلی خود را برای استفاده نداشته باشد، دخالت بزرگترها برای او بسیار جالب خواهد بود به شرط آن که این دخالتها نیز در طریق استنباط خود او باشد. برخی از این دخالتهای مفید به قرار زیرند:
الف) برای تشویق کودک به ادامهی تجربهی خویش به منظور رسیدن به هدف.
ب) بعضی دخالتها میتوانند به کودک فرصت بدهد تا مفهومی را که کاملاً درک نکرده است به خوبی دریابد و هم چنین عنصر تازهای را به مفهوم قبلی خود اضافه نماید.
ج) کوکان از درک علل شکستهای خود غالباً عاجزند. دخالت در اینجا میتواند آنها را به راهی دیگر رهنمون شود.
۳۴- اگر کودکی قادر به یادگیری و به کار بردن کلمهی «نه» است طبعاً توان یادگیری «متشکرم» را نیز دارد و همین طور اگر ماهیچههای او از هماهنگی کافی برای برداشتن اسباببازی بچهی دیگر برخوردار است، در شرایط و امکانات یکسان، ماهیچههای او توان دادن یکی از اسباببازیهای خویش را به بچهی دیگر نیز دارد.
۳۵- تا آن جا که ممکن است بکوشید با زبانی ساده، منطقی و کودک پسند، مسایل را به فرزندتان تفهیم کنید. به کودک راه و رسم حیات اجتماعی را بیاموزید، عملاً به او یاد دهید که پیران را محترم بدارد، با کوچکترها مهربان باشد، افراد هم نوع را دوست داشته باشد و به حیات دیگر انسانها توجه کند. پدر و مادری که برای کودک نه تنها موجبات ادراک را فراهم نمیکنند، بلکه میکوشند به آنچه که کودک دریافته پردهای بکشند، با آشنایی به امر تربیت فاصلهی بسیار دارند.
۳۶- از آغاز زندگی، کودک را به کار وادارید، مثلاً در گستردن و جمع کردن سفره، در آوردن قاشق و لیوان و شستن ظروف او را به هم کاری دعوت کنید و کار ناقص او را بپذیرید تا به کار کردن عادت کند. در تربیت کودکان، اساس کار روی مدل و الگو است، زیرا کودک هم موجودی مقلد است و هم حالت قوی قهرمانجویی و قهرمانپرستی در او وجود دارد.
۳۷- کار خیر خود را در حضور فرزندان خود عملی کنید، بگذارید فرزند شما دست احسان شما را ببیند و ملاحظه کند که چگونه شما به یاری مظلومان و محرومان میشتابید و چگونه از وقت خود به نفع این قشر مایهگذاری میکنید.
۳۸- روابط شما با کودکان باید بسیار صمیمانه و خیرخواهانه و در عین حال اندیشیده و عاقلانه باشد. باید با کودک دوست بود و برای او ارزش و برای عقاید و افکارش احترام قایل شد.
۳۹- کودک باید به والدین و مربیان خود اعتماد داشته باشد، آنها را دوست و خیرخواه خود بداند و مطمئن باشد در گرفتاریها مددکار او هستند و زیر بازویش را خواهندگرفت و گرنه کودک احساس بیسرپرستی و تنهایی خواهد کرد.
چه بسیارند کودکانی که در اثر عدم اعتماد به رازداری و رازشنوی والدین، بلاهایی را که بر سرشان آمده با آنها در میان نمیگذارند و خانواده روزی از مسایل خبر مییابد که آبرو و شرفش بر باد رفته باشد.
۴۰- در سایهی احترام به کودک است که او بزرگمنش میشود، تن به انحرافات نخواهد داد و احساس بزرگی و وقار و متانت خواهد کرد.
امر و نهیها باید دوستانه و در مواردی همراه با تشویق و تحسین باشد، تا کودک خود را محکوم نداند و حیاتش را در وحشت و نگرانی سپری نکند.
و در پایان کلامی با مادران
اجاره ندهید تعادل زندگی بر هم بخورد و شوهر شما نقشی در تربیت فرزندانتان نداشته باشد. پسری که تنها از مادرش دستور میگیرد و پدر نقشی محو برای او دارد، در آینده نیز زندگی زناشویی عادی نخواهد داشت.
دختر نیز به پدر نیاز دارد که او را نوازش کند و تحسین نماید، تا در آینده نقش شوهر را بتواند دریابد و درک کند.
سرپرستی خانواده با پدر است و در چنین صورتی فرزندان به صورت متعادل و واقعی نقش مادر و پدر را در مییابند.
والدین و مربیان باید بکوشند هم چون شاهدی ناظر بر گفتار کودک باشند، حرکات و سخنان او را اصلاح نمایند، از طریق تذکر و بیان، به آگاهیهای او اضافه کنند و صحت و سقم امور را به او بیاموزند.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند فضای منزلتان خالی از نقاشی های کودکانه خواهد شد؛
دیگر اثری از شکلک های خندان بر روی دیوارهای خانه، حک کردن اسامی بر روی پارچه ی دسته ی مبل ها و طرح های لرزان انگشتی بر روی شیشه های بخار گرفته ی پنجره های خانه،وجودنخواهد داشت.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند دیگر اثری از هسته های میوه ها در زیر تخت ها وجود نخواهد داشت.
در آن روز می توانید مدادی را بر روی میز براي يادداشت كردن پیدا کنید و شيريني داخل یخچال باقي خواهد ماند.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند می توانید برای خود غذاهای بخارپز به جای ساندویچ هات داگ یا همبرگر درست کنید.
می توانید زیر نور شمع غذا بخورید بدون آنکه نگران دعوای فرزندانتان برای فوت کردن شمع ها باشید.
روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند زندگیتان متفاوت خواهد شد آنها آشیانه تان را ترک خواهند کرد و خانه تان آرام… ساکت… خالی و تنها خواهد شد.
در آن زمان است که به جای چشم انتظاری برای فرارسیدن «روزی» ؛
دیروزها را مرور خواهید کرد… یعنی در ان روزها ؛ دلتنگ امروزتان خواهید شد…
كودك خجالتي كودك “مضطربي”ست كه باور دارد من بد هستم همه بد هستند، و اين افراد بد اگر از بدي من اگاه شوند به من اسيب مي زنند. خجالت به معني عدم حرمت نفس همراه با اضطراب مي باشد.
١) هميشه احساس كودك را تاييد كنيد. وقتي ترسيد نگيد اين كه ترس نداره يا نترس، بايد گفت ميدونم مي ترسي. در صورت نفي و رد احساس كودك، او به اين نتيجه ميرسد كه من هيچي نميفهمم، هر چه احساس ميكنم اشتباه است و شروع به نفي احساس خود و شخصيت خود ميكند.
٢) كودك را به صورت مستقيم تصحيح نكنيد. هرگز او را جلوي دوستانش يا در مقابل جمع يا حتي جلوي خواهر و برادرش اصلاح نكنيد. اگر كلمه يي گفت كه اشتباه بود، در جمله يي از ان كلمه استفاده كنيد. در صورت لزوم، در اتاقش به تنهايي درباره كار اشتباهش صحبت كنيد.
٣) وقتي با شما صحبت مي كند به او توجه مخصوص نشان بدهيد. اگر در حال تلفن حرف زدن، صحبت با دوستانتان، كار با كامپيوتر، يا تماشاي تلويزيون هستيد لحظه يي كارتان را متوقف كنيد، به چشمانش نگاه كنيد، و در صورت لزوم از او بخواهيد بعد از اتمام كارتان با او صحبت خواهيد كرد.
٤) از او بخواهيد برايتان كتاب بخواند، آواز بخواند، فيلمي كه ديده را تعريف كند و نشان بدهيد مشتاق شنيدنيد.
٥) هرگز به او يا كارهايش نخنديد. مخصوصا در جمع حتي به كارهاي بامزه ش نخنديد مگر انكه خودش اين خواسته يا انتظار را داشته باشد.
٦) بعد از شش سالگي با كمك مربي خصوصي او را در زمينه يك ورزش “گروهي” مثل فوتبال يا بسكتبال بسازيد تا زمين ورزشي بدرخشد.
٦) هرگز با فرزندتان درد دل نكنيد ).بدي ديگران مخصوصا همسر خود را هرگز به او نگوييد.
٧) روزي ٥٠ بار به جا به موقع به او بگوييد تو خوبي. مرسي پسر خوبم، ممنونم دختر خوبم.
٨) از ظاهر او ايراد نگيريد او را با كسي مقايسه نكنيد.
٩) به خاطر اشتباهش او را تنبيه نكنيد.
١٠) اجازه بدهيد اشتباهات بي خطر كند و در صورت نياز بدون منت كمكش كنيد.
١١) به او احساس گناه ندهيد. مثلا خسته شدم از دستت، پيرم كردي، كاش بميرم راحت بشم. به خاطر شما تو اين خراب شده موندم، تو هم لنگه بابات/مامانت هستي.
١٢) از كودك به عنوان جاسوس استفاده نكنيد.
١٣) با او قهر نكنيد.
١٤) از خجالتی بودن او در جمع حرفی به میان نیاورید کودکان خجالتی در برابر حرف ديگران حساسند. کودکان خجالتی بیش از قضاوت های منفی به قضاوت های مثبت محتاج اند.
١٥) در پی هر پیشرفت کوچکی او را تحسین کنید. “به تو افتخار مي كنم
* راهكارهاي مناسب براي رفع اضطراب و تقويت اعتماد به نفس
۱) كودك را از عوامل فشار روحي دور كرده و محيط را آرام و تفاهم ميان كودك و ديگران ايجاد كنيم.
۲) به گونه اي رفتار كنيم كه كودك بفهمد مورد پذيرش خانواده و ديگران است و دوستش دارند.
۳) نيازهاي مختلف كودك را حتي الا مكان مهيا كرده و زمينه هاي رشد كودك در فعاليت هاي مختلف را به وجود آوريم.
۴) محيط خانه را گرم و صميمي كنيم و از نظر عاطفي كودك را تامين نماييم.
۵) به گونه اي رفتار كنيم كه مفهوم نظم را درك كند و الگوهاي مناسب در اختيارش بگذاريم تا به هدفش برسد.
۶) به شخصيت كودك احترام بگذاريم و به او استقلا ل دهيم تا كارهايش را خودش انجام دهد.
۷) كودك را از محيط هاي حسادت، تمسخر، توهين و تنبيه دور كنيم. غرورش را نشكنيم و در مقابل محبت افراط نكنيم و همچنين به خواسته ها و تمايلا ت نابجاي او پاسخ مثبت ندهيم.
۸) توسط خود كودك محيطي ايجاد كنيم كه باعث آرامش روحي او شود و استراحت و تغذيه و تفريح كافي و مناسب داشته باشد.
۹) در ميان كودكان تبعيض قائل نشويم و اجازه دهيم حرف هاي خود را زده و عقده هاي دروني خويش را خالي كنند و سالم فكر كنند.
۱۰) سخنان آرامش بخش و استفاده از ادبيات شادي بخش را در شيوه كاري خود بگنجانيم.
۱۱) تلقين نكات مثبت به كودك و انجام كارهاي شادي آور و قرار گرفتن در جمع و محيط هاي شاد و همسالا ن خوشرو و مهربان.
۱۲) اعمال محبت كافي وترك عادت هاي ناروا و فراموشي و انكار غم ها و دور كردن كودك از نگراني.