۱- همین حالا گریهات را تمام کن!
شما باید به کودکتان گریه کردن یا ابراز احساست را یاد دهید. اگر او اکنون ناراحتی یا عصبانیت خود را پنهان کند، در آینده نیز فردی درونگرا و گوشه گیر خواهد شد. کودکان باید یاد بگیرند که نشان دادن شادی، غم، عصبانیت… اشتباه نیست. همانطور که شما به بزرگترها نمیگویید: «گریه نکن» برای کودکتان نیز نباید این جمله را بیان کنید.
۲- من برای تو همه کار کردهام
هنگامی که با فرزندتان بحث میکنید، از گفتن این جمله که شما هر کاری برای او کردهاید، به شدت بپرهیزید. فرزند شما با شنیدن این جمله پیش خودش فکر میکند که اگر پدر و مادرم برای من همه کار کرده اند، پس من چرا باید از دست آنها عصبانی باشم؟ حتما مشکل از من است. در این شرایط او دیگر ناراحتی، عصبانیت، دردودلهایش و حتی اشتباهاتش را نیز برای شما بازگو نمیکند.
۳- تو موفق شدی، اما چرا همیشه نمیتوانی؟
جمله اول شما، جملهای مثبت و تحسین برانگیز است، اما همین که بعد از آن از کلمه «اما» استفاده میکنید، تمام تاثیر مثبت آن را خنثی کرده اید. در واقع شما در جمله دوم گله و شکایت خود را بروز میدهید و همین جمله است که تاثیر منفی خود را بر کودکانتان میگذارد و باعث کاهش اعتماد به نفس او میشود.
۴- تو مرا عصبانی میکنی!!!
یکی از مهمترین وظایف والدین صبوری است. کودکان ممکن است کارهای زیادی کنند که موجب ناراحتی شما شوند، اما این شمایید که باید آرامش تان را حفظ کنید. شما الگوی کودکانتان هستید، یا به بیان دیگر او شما را مبنایی برای رفتارهای آینده اش قرار میدهد، بنابراین خونسردی خود را حفظ کنید تا بعدها که کمی آرامتر شدید، از رفتاری که با فرزندتان کردهاید، پشیمانی به سراغ تان نیاید.
۵- آن را نخور، چاق میشوی!
زمانی که میخواهید به کودکتان یاد دهید که غذاهای سالم مصرف کند، بهتر است که به جای چاق شدن، به دلیل دیگری برای منع او از غذا اشاره کنید. به عنوان مثال از فواید و طعم خوب غذاهای سالم صحبت کنید. تمرکز روی وزن کودک تنها نگرانی او را بیشتر میکند و موجب عدم اعتماد به نفس اش میشود.
۶- آرام باش!!!
خب اگر کودکتان روش آرام کردن خودش را بلد بود که حتما این کار را انجام میداد. پس به جای این که این جمله را هر دفعه با صدای بلندتر تکرار کنید، به فکر راهی برای آرام کردن او باشید.
۷- این مشکل آن قدرها بزرگ نیست
شاید مشکل فرزندتان برای شما کوچک و بی اهمیت باشد، اما دلیلی ندارد که برای کودکتان هم بی ارزش باشد؛ بنابراین شما نباید او را به خاطر ناراحتیهایش سرزنش کنید. این راه هیچ کمکی به او نمیکند. پس بهتر است که به جای به زیر سوال بردن مشکلاش، به دنبال راهی برای کم کردن دل نگرانیهای او باشید.
۸- خیلی تنبلی!
کودکان به هیچ وجه تنبل نیستند بلکه آنها چگونگی انجام آنچه از آنها میخواهید را به درستی نمیدانند. اگر شما به فرزندتان بگویید که تو تنبلی، در واقع اعتماد به نفس اش را از او گرفته اید. آیا خود شما هم اگر انگیزهای برای کاری نداشته باشید، قدمی بر میدارید؟
۹- مثل بچهها رفتار نکن
شما نباید از فرزندتان انتظار داشته باشید که مانند بزرگترها رفتار کند، در غیر این صورت که نام کودک را بر او نمیگذاشتند. اگر کودکتان رفتاری بچه گانه و دور از انتظار از خود نشان داد، به شرایط اطراف او نگاه کنید و علت را دریابید. به جای سرزنش کردن او، به احساساتش گوش دهید.
۱۰- یک چیز را چند بار باید تکرار کنم؟
اگر به این مرحله رسیده اید که باید یک حرف را ۱۰۰ بار برای فرزندتان تکرار کنید، آخرش هم هیچ نتیجهای نگرفته اید، بهتر است که در مورد شیوه رفتار با فرزندتان تجدید نظر کنید. غر زدن هیچ جواب مثبتی نمیدهد؛ بنابراین به جای تکرار یک جمله، سعی کنید با سوالات دیگر ریشه حرف گوش نکردن کودکتان را بیابید.
۱۱- مرا ناامید کردی
این جمله را معمولا والدین هنگام ناراحتی کودکان میزنند که نه تنها فایدهای ندارد بلکه درد و ناراحتی کودک را نیز بیشتر میکند. او به این دلیل که شما را نیز از خودش ناامید کرده، غصه بیشتری میخورد، بنابراین بدون توجه به خودتان، بهتر است که به فکر علت و برطرف کردن ناراحتی او باشید.
۱۲- من از این رفتارت متنفرم
با گفتن این جمله، آنچه کودک شما میشوند، کلمه «متنفرم» است. در واقع زمانی که این کلمه از دهان شما به گوشش میرسد، او تمام کلمات قبل او را نشنیده میگیرد و تنها به حس تنفری که شما نسبت به او دارید میاندیشد که تاثیر بدی بر روحیه اش خواهد گذاشت؛ بنابراین هنگام حرف زدن، مراقب کلماتی که به زبان میآورید باشید.
۱۳- این کار را نکن
متاسفانه این جملهای است که به تکرار از زبان والدین شنیده میشود که هیچ تاثیر مثبتی نیز ندارد. به جای بیان این جمله، بهتر است که راه درست را نشان فرزندتان دهید.
این نکات را به کودکان خود بگویید:
۱٫ دنیا سیاه و سفید نیست. می دانم که داریم درست و غلط را به شما یاد می دهیم. اما نمی خواهم فکر کنید که همیشه همه چیز به همین شکل باید باشد. عشق، نفرت، مورد قبول واقع شدن، یا طرد شدن… واقعا سایه روشن های زیادی وجود دارند.
۲٫ من همیشه از پدر شما خوشم نمی آید ولی همیشه او را دوست خواهم داشت. همان طور که شما را دوست دارم. پدر شما هم جای خاصی در قلبم دارد. امیدوارم از شیوه برخورد ما حتی وقتی از دست هم عصبانی هستیم، برای آینده درس بگیرید و به همسرتان احترام بگذارید. حتی اگر سر چیزی بی خود مثل عوض کردن پوشک بچه بحث می کنیم که خود من هم یاد دوران مدرسه ام می افتم.
۳٫ من ترسیده ام، همیشه ترسیده ام. آیا فلان کار را درست انجام می دهم؟ آیا این مدرسه برای بچه من مناسب است؟ آیا به اندازه کافی بچه را تنبیه کردم؟ آیا شما بعدا راجع به این مسایل با روانشناس حرف می زنید؟ من شماها را خیلی دوست دارم و می خواهم بهترین مادر برای شما باشم. درهر فرصت و موقعیتی.