در این سالها با افزایش شوکآور آمار طلاق روبهرو شدیم. درغالب اوقات، طلاقهای دوران عقد، به این دلیل روی می دهند که انتخاب افراد اشتباه بوده است؛ آنقدر اشتباه که لازم شده همسران در مدت کوتاهی از هم جدا شوند. مشکلاتی مانند مسکن، شاغل نشدن مرد، توانایی نداشتن خانواده در تهیه جهیزیه و بسیاری مسائل دیگر، از اصلیترین دلایل طلاق در این دوران است. اما چگونه می شود از این مساله پیشگیری کرد و اگر پیش آمد چگونه با طلاق در دوران عقد کنار بیاییم و چه کار کنیم که کمتر ضربه بخوریم؟!
«اگه دقیقا از حال این روزام بخوام بگم، بیشتر بین حس تنفر و عشق درگیرم. یه روز مهدی رو میبخشم، چون حس دوست داشتن و دلتنگی میاد سراغم. یه روزم که یاد خاطرات تلخ میافتم ازش متنفر میشم و بدم میاد .ولی چیزی که بیشتر از همه داره تو این روزا اذیتم میکنه، کمبود اعتماد به نفسه. اون روزا که مهدی سر هر چیزی ازم ایراد گرفت و تحقیرم کرد، باعث شده الان تصمیمگیری برام خیلی سخت بشه.
به روی خودم نمییارم ولی خودم و تو هر چیزی از یک آدم معمولی هم کمتر میبینم. وقتی میخوام یه چیز بخرم به خودم میگم اگه الان مهدی اینجا بود به خاطر این خریدم مسخرهام میکرد. یا وقتی میخوام جایی حرف بزنم، حس میکنم خیلی چرت و پرت حرف میزنم فقط بقیه از روی ناچاری دارن حرفم رو گوش میدن. حس میکنم کلا برخوردم، حرفام، قیافم یه مشکلی داره که تا حالا کسی روش نشده چیزی بهم بگه. تازه بعضی روزا دچار عذاب وجدان شدید میشم، از اینکه چرا یه سری رازهای زندگی شخصی خودم رو برا دیگران گفتم. همش این حس رو دارم که من توی زندگیم، همیشه دچار شکست خواهم شد .با خودم روزا فکر میکنم که من چقد خلقیاتم بد بوده که یه پسر بیشتر از یک ماه نتونسته منو تحمل کنه. یعنی من واقعا چهقدر همه جوره بد و غیر قابل تحمل هستم که اون حتی نتونسته من رو دوستم داشته باشه.» این یک روایت واقعی از ذهن دختری است که در دوران عقد جدا شده است. طلاق در دوران عقد آن قدر پیچیده است که می تواند این آسیبهای ذهنی را برای هر کسی به وجود بیاورد.
البته طلاق در دوران عقد، به دلیل نداشتن فرزند و مدت زمان کوتاهتر زندگی دو طرف آسیبهای کمتری به دنبال دارد، اما تفاوت طلاق در دوران عقد، بیشتر در نوع فرآیند روانی است که این افراد طی میکنند. نحوه مواجه شدن نزدیکان با این مسئله و اختلافهای مالی هم پیچیدهتر از طلاق بعد از عروسی است.
چرا طلاقها در دوران عقد زیاد شدهاند؟
چند برابرشدن هزینههای تشکیل زندگی
وقتی خانوادهها میبینند حتی برای تدارک مراسم ازدواج با مشکلات مالی فراوانی روبهرو هستند، ترجیح میدهند که از همان آغاز عطای زندگی مشترک را به لقایش ببخشند و خود را درگیر مسائل مالی بیشتر نکنند.
واقعیتها متفاوت با تصورات
گاهی افراد همسری انتخاب میکنند که بعد از عقد متوجه میشوند مثل آرزوهایشان نیست. آنها به تفاوت رفتارهای همسرشان بعد از عقد و عیبهایی که چه بسا از قبل نمی دانستند، پی میبرند .
عقدهای طولانی
عقدهای طولانی هم از جمله دلایل دیگری هست که معمولا به دلیل بالا رفتن هزینههای خرید جهزیه و تدارک مراسم ازدواج، اتفاق میافتد. گاهی عقدهای طولانی به ازدواج ختم نمیشود.
ازدواجهای عجلهای
والدین نباید به دلیل ایجاد نشدن روابط قبل از ازدواج، بدون شناخت کافی و در کمترین مدت زمان آشنایی، به جوانان اجازه دهند، تن به ازدواج دهند و حتی فرصت گفتوگو و شناخت را در جلسات پیش از ازدواج را از فرزندان خود بگیرند. ازدواجهای عجلهای بیشتر به طلاق ختم میشوند.
آیا طلاق بگیرم؟
قبل از طلاق در دوران عقد باید به چه چیزهایی فکر کنیم و چهکار کنیم؟
فکرهایتان را بنویسید
تمام فکرهای خودتان را روی کاغذ بیاورید. تمام نارضایتیها، خواستهها، ناراحتیها و حرفهایی را که نتوانستهاید بزنید، بنویسید. نوشتن نوعی خارج شدن از محدوده شخصی است و فکر کردن به راه حلهای مختلف.
هزینه تصمیم مهمی را که گرفتهاید، بسنجید
آیا طلاق آخرین راه حل است؟ این که میشود از دیدگاه فرد سوم شخصی، مثلا یک مشاور به قضیه نگاه کرد تا بتواند راهحلهای گوناگون را ببیند و به تردیدهای شما پاسخ دهد.
با خودتان رو راست باشید
لازم است قبل از هر چیز به این سوالات در تصمیم به این مهمی، صادقانه جواب دهید.
چرا دراین موقعیت قرار گرفتهاید؟
چه کارهایی وخامت اوضاع را بیشتر کرد؟
سهم هر کدام از شما دراختلافات چهقدر است؟
دخالت اطرافیان چهقدر نقش داشت؟
راهنمایی بگیرید
خیلیها هستند که در این دوران نیز مشکلاتی مشابه به شما داشتهاند و به مرور زمان مشکلاتشان حل شده است. از آنها بپرسید. تصمیم گیرنده نهایی شما هستید. لجبازی کاری از پیش نمی برد. گاهی لازم است به تصمیم اشتباهی که گرفتهایم، اعتراف کنیم.
سرانجام تصمیم خود را ببینید
اگر تصمیمتان طلاق بود، یادتان باشد تا مدتها حرف جدایی شما بین دیگران زده میشود. به این مسائل فکر نکنید و به ساختن آیندهتان فکر کنید و وقت و انرژی خود را با این حرفها هدر ندهید. در مقابل سوالها و جوابهای دیگران خیلی سربسته و محترمانه بگویید که این ازدواج سرانجامی نداشته است و تصمیم گرفتهاید به دلایلی که برای خودتان روشن است، جلوی ضرر را از همین جا بگیرید.
بعد از طلاق چه طور با آن کنار بیاییم؟
چه اتفاقهایی بعد از طلاق در دوران عقد میافتد؟ مهمتر این که چگونه با این مسئله برخورد کنیم:
ترس بعد از جدایی
ازدواج نکردن یکی از شایعترین اتفاقهای بعد از طلاق است. دلیلش این است که فرد میترسد دوباره با فردی که خصوصیات منفی دارد، مواجه شود و شکست بخورد.
افسردگی بعد از ناکامی در عشق
طبیعی است وقتی بعد از هزار امید و آرزو با کسی ازدواج کنید و در کوتاهترین زمان ممکن ناکام شوید، این احساس بسیار طبیعی است و باعث میشود که فرد به رابطه جدیدی فکر نکند. در این مورد رفتن پیش مشاور خوب برای ترمیم احساسات ناخوشایند و شروع دوباره توصیه میشود.
دچار شدن به وسواسهای احتمالی
معمولا یکی از طرفین احساس میکند به دلیل بیکفایتی و یا نقصی که خود از وجود آن خبر ندارد، همسرش او را طلاق داده است. در این مورد بهتر است تنها سهم خود را در مسئله نبینید و به همه ابعادی که منجر شده است تن به این تصمیم بدهید، فکر کنید.
احساس گناه شدید از بابت انتخاب اشتباه
گاهی افراد به خاطر احساس گناه تصمیم میگیرند که برای تسکین خود این موضوع را تا مدتی نامعلوم از دیگران پنهان کنند. یکی از روشهای اشتباه دور شدن از دیگران برای نشنیدن این حرفهاست. دور شدن از همه میتواند شما را از فوایدی که در زمان داشتن رابطه با بقیه میتوانید کسب کنید، محروم کند.
سرزنش دیگران
سرزنش و قضاوت دیگران از اشتباههای شایع در این دوران است و بیشتر به این دلیل است که دیگران فکر میکنند این اتفاق بسیار زود افتاده است و دو طرف نخواسته اند تلاش کافی برای حفظ زندگیشان بکنند. ورود به وادی توضیح دادن برای قوم و خویش، درباره تصمیم خود باعث احساس سرخوردگی، ناامیدی و شکست میشود. این نگرش را در خود به وجود بیاورید که مسئول اصلاح و تصور برداشتهای دیگران نیستید.
در دسترس نبودن
دور شدن از اطرافیان برای نشنیدن حرفها روش درستی نیست و باعث احساس تنهایی میشود. در مقابل وسوسه قطع ارتباط با دیگران مقاومت کنید و سعی کنید با افرادی که کمتر اهل سرکوفت زدن هستند، رابطه برقرار کنید.
بدبینی
انتخاب یک فرد اشتباه و پی بردن به این مسئله تا آنجا که فرد را راضی به تصمیم مهمی چون طلاق میکند، هزینه خیلی سنگین روانی را به هر کسی وارد می کند. اما این داستان پایان همه چیز زندگی شما نیست و شروع دوباره بعد از دورهای ناراحتی و فعالیت در زمینههایی از زندگی که قبلا برای شما خوشایند بوده، دریچه تازهای را به روی شما باز میکند. شانس ازدواج مجدد زیاد است و سعی کنید به جنبههای دیگر زندگی خود نیز فکر کنید و همه چیز را سیاه و وحشتناک نبینید.
باسلام
من هم یکی از افرادی هستم که بعد از یک هفته از تاریخ نافرجام عقد بخاطر حسادت همسر و خانواده بدون اصل و نصبش گرفتار این سرطان روحی شدم ،دقیقا بعد از یک هفته به گوشی من تماس گرفتن و گفتن چون هنوز هیچ اتفاقی نیوفتاده ما تصمیم گرفتییم پسر بچه ننمون رو از تو جدا کنیم الان که حدود یک سال و شش ماه از این موضوع میگذره خدا رو شاکرم که همیشه یاورم بوده چون باورش دارم این مدت از لحاظ روحی خیلی بهم سخت گذشت اما هنوز دارم زندگی میکنم
خواهش من از جوان ها اینه که بدون تحقیقات و آشنایی کامل تصمیم به ازدواج نگیرید مهم ترین مسئله اینکه اعتماد ۱۰۰٪ نکنید چون در زمان کم افراد شخصیت پنهانشون رو نشون نمیدن و مهم تر از اون اینکه خواهش میکنم از آقایون بچه ننه هیچ وقت پاتون رو در خونه هیچ دختری تا زمای که مادرتون د قید حیات هست نذارید وکسی رو بدبخت نکنید.
علل محوری طلاق و عدم ازدواج جوانان
۲۵ -اینست که امروزه دیگر به ندرت زنی برای آبروداری ازدواج می کند و به خاطر حرف مردم به زندگی نکبت بارش ادامه می دهد زیرا آن آبرو و حرفها دیگر از اعتبار افتاده است و این از خاصیت جامعه صنعتی و ارتباطات مدرن است.
۲۶- و بندرت مردی فقط برای اینکه یک ظرف تخلیه شهوت به طور آماده در خانه داشته باشد به زناشوئی تن می دهد و آنرا تحمل می کند. زیرا روابط آزاد جنسی در همه جا فراهم است که ارزانتر هم هست.
۲۷– و به ندرت زنی فقط به خاطر داشتن یک سرپناه و شام شب تن به ازدواج و استمرار زناشوئی می دهد.
۲۸- و به ندرت زنی فقط به خاطر آتیه و بازنشستگی ازدواج می کند و ادامه اش می دهد زیرا بیمه ها این کار را می کنند و نیازی به شوهر نیست.
۲۹- تمکین جنسی زن هم که از اساس زناشوئی و از وظایف ذاتی زن در زندگیست در حال انقراض است زیرا زن دیگر مجبور به حفط زناشوئی اش نیست پس در این وظیفه هم اجباری نمی بیند و همین امر امروزه از علل محوری طلاق است.
استاد علی اکبر خانجانی
کتاب” فریادِ زن”