زن بودن خیلی قشنگه
چیزیه که شجاعت تموم نشدنی می خواد، جنگی که پایان نداره
خیلی باید بجنگی تا بگی وقتی حوا سیب ممنوعه رو چید گناه به وجود نیومد
اون روز یک قدرت با شکوه بوجود اومد که بهش می گن نافرمانی.
زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی توانند خود را زیبا جلوه دهند.
ما زنها رسم خوبی داریم
زمان سختی شروع می کنیم به کوتاه کردن
کوتاه کردن ناخن ها، موها، حرف ها و رابطه ها.
مردها دارای قوه ی بینایی هستند ولی زنها از بینش برخوردارند.
زن بودن کار بسیار شاقی است ، چون معمولا مستلزم سر و کله زدن با مردهاست.
من زن نیستم، به همین خاطر روزهای بد ندارم.
حدس یک زن بسیار دقیق تر از یقین یک مرد است.
زنان، ذاتاً شطرنج بازان فوق العاده ای نیستند؛ آنها مبارزان خیلی خوبی نیستند.
هر زنی که مشکلات اداره کردن یک خانه را بفهمد، بهتر می تواند مشکلات اداره کردن یک کشور را بفهمد.
زن بودن یعنی…
زن واژهای است که به انسان ماده تعلق میگیرد. در واقع معمولا به لحاظ فرهنگی این کلمه را برای افراد بالغ و کلمه دختر را برای افراد کم سنتر و نابالغ به کار میبریم. زن بودن با ویژگیهای خاص خود همراه است؛ چه به لحاظ آناتومی و چه به لحاظ ویژگیهای روانی. از لحاظ آناتومی زن بودن با توانایی زاییدن همراه است، یعنی زن توسط مرد بارور شده، دوران بارداری را طی کرده و فرزندی به دنیا میآورد. این تفاوتهای آناتومی و روانشناختی منجر به پذیرش نقشهای مختلف مرد و زن در نهاد خانواده میشود.
زن بودن و نقشهای او
زن بودن فراتر از مؤنث بودن است. سالیان سال است که زنان به پیچیده بودن معروف شدهاند و همینطور روان زنان مانند یک راز باقی مانده است. از سالیان گذشته تفکیکهای خاصی در مورد زنان و مردان وجود داشته است که آنها را محدود به نقشهای از پیش تعیین شده و کلیشهای میکرده است. برای مثال زنان وظایف کارهای خانه، فرزند آوری، بزرگ کردن و تربیت فرزندان، پذیرندگی جنسی برای همسر را داشتهاند و در مقابل مردان کارهای بیرون از منزل، درآمدزایی و تامین مایحتاج خانواده را برعهده داشتهاند.
این تقسیم بندیهای جنسیتی سالهای سال باقی مانده بود ولی امروزه شاهد تعدیل نقشهای فوق هستیم. سلامت روان زن نیز برای آن که عملکرد مناسبی داشته باشد بسیار حائز اهمیت است، یکی از دلایل اهمیت آن میتواند به دلیل نقش مولد و تربیت کننده آنها در خانواده باشد.
زن بودن ؛ مادر بودن از مهمترین نقشهای زنان
مادر بودن از چنان اهمیتی برخوردار است که ترجیح دادهایم به صورت جداگانه در مورد آن صحبت کنیم. تربیت فرزندان از مهمترین نقشهای زنان و مادران است. تقریبا تمام خانمها دوست دارند حداقل یکبار در طول زندگی خود مادر شدن را تجربه کنند. به همین دلیل با عشق و علاقه ۹ ماه سختی را تحمل میکنند تا فرزندی از وجود خودشان را به دنیا آورند. در مسیر تربیت و آموزش فرزند خود هر سختی را به جان میخرند و بارها دست به از خود گذشتگی میزنند.
از طرفی تربیت یک انسان مسئولیت بسیار بزرگی است که نیاز به آموزش و افزایش آگاهی دارد. به مادران پیشنهاد میکنیم برای تربیت فرزندان خود از مشاوره کودک یاری بگیرند.
زن بودن کدام ویژگیهای روان شناختی را میطلبد؟
طبق همان کلیشههای جنسیتی موجود، زنان موجوداتی لطیف، با عواطف بالاتر، پذیرنده، مراقب، ضعیفتر به لحاظ جسمی شناخته میشوند. اما این روزها که زنان نقشهای مهم تری در جامعه به دست گرفتهاند، این تصورات هم تقریبا تغییر کردهاند. مادر بودن که یکی از نقشهای اصلی زنان است، مستلزم ویژگیهای روانشناختی خاصی است که شامل محبت، توانایی توجه، مراقبت از دیگران، اهمیت دادن به دیگران و … میشود.
اصولا در واقعیت زنان تواناییهای کلامی بالاتری دارند، نیاز و علاقه به روابط صمیمانه و عاطفی را بیشتر بروز میدهند، در مسائل توانایی توجه به جزئیات را دارند، به خاطر ارتباط بیشتر دو نیم کره مغزی میتوانند چند کار را در آن واحد انجام دهند، قدرت پذیرششان بیشتر است، دامنه عاطفی و هیجانی گسترده تری دارند و در ابراز عواطف ماهرتر هستند، توانایی همدلی و ملاطفت زنها قویتر میباشد.
آیا زنان با مردان متفاوتاند؟
در واقع هر زن، مردی در خودش دارد و همین طور هر مرد زنی در خودش. ما انسانها انرژی زنانه و مردانه را همزمان در روان خود داریم ولی معمولا یکی از آنها غالب است. مانند تمام طبیعت که از عناصر متضاد تشکیل شده روان انسان هم همینطور است. پس زن و مرد در بسیاری از ویژگیها مکمل هم هستند و نه تنها مکمل هستند بلکه آن بخشی از انرژی جنس مخالف را هم در درون خود دارند. یکی از عوامل داشتن رضایت زناشویی درک متقابل زن و مرد است.
زن امروزی به دنبال یافتن جایگاهش در اجتماع است و از آن جایی که اجتماع انسانی قرنها در تسخیر مردان بوده، زنان باور کردهاند برای رسیدن به نقشهای اجتماعی باید از قالب زنانه خارج شده و مردانه عمل کنند. گاه شکستهای عشقی مداوم باعث میشود زنان ویژگیهای زنانهی خود را که عاطفه مهمترین آنهاست کنار بگذارند. برای اطلاع از شکست عشقی کلیک کنید.
با وجود سخنان قبلی که به برابری زن و مرد معطوف میشدند، باید بگوییم که زنان و مردان از لحاظ فیزیکی و روانشناسی از تفاوتهای عمدهای برخوردار هستند.
زن بودن در اجتماع
پذیرفتن نقش خارج از خانواده و برعهده گرفتن مشاغل عملا باعث بالا رفتن فشار روی زنها شده است. شاید برایتان سوال پیش بیاید که چرا با اینکه زنان سالهاست در اجتماع حضور پیدا کردهاند همچنان تعداد مردانی که درجات و ردههای بالا دارند از تعداد زنان بیشتر است؟
یکی از دلایل این امر این است که زنان توانایی توجه تقسیم شدهشان بالاست. به این معنی که میتوانند در آن واحد چندین کار را انجام دهند. همین امر باعث میشود همه تمرکزشان را روی یک مسأله معطوف نکنند. برای مثال زنی که آشپز یک هتل بین المللی است، ناگزیر به فکر فرزندانش و در آن واحد همسرش و جمع و جور کردن امور منزل هم هست. اما مردی که آشپز یک هتل بین المللی است در ساعات کارش فقط تمرکزش روی همان مسئله است.
دلیل دیگر میتواند تحمیل شده از کلیشههای فرهنگی باشد؛ در هر صورت زن مسئول امور خانه است. یعنی باید این مسائل را مدیریت کند و اگر خارج از خانه هم قصد فعالیت دارد، مسئولیتهای داخل خانه اش نباید دچار مشکل شود. ولی اگر در جامعه مردان هم بخشی از مسئولیتهای داخل خانه را برعهده بگیرند، همانطور که زنان بخشی از درآمد خانه را تقبل میکنند، شاید شاهد پیشرفت بیشتر آنها باشیم.
سخن آخر
زنانگی در ذات خودش برخاسته از برخی ویژگیهای جسمانی است که مغز از جمله مهمترین ارگانهایی است که در این تفاوتهای بین دو جنس نقش دارد. خیلی از تفاوتها به مرور زمان با تغییر جامعه و فرهنگ از بین رفتهاند ولی نمیتوان منکر خیلی از تفاوتهای اساسی شد.
نکته مهم این است که این ویژگیهای منحصر به فرد را بشناسیم و ارج نهیم و فراموش نکنیم برای به دست آوردن موفقیتهای اجتماعی لزوما نباید تمام ویژگیهای زنانه را کنار بگذاریم. زن و مرد همیشه نیازمند تعادل هستند وگرنه بار بر شانههای یک طرف بیشتر میشود و تعادل طبیعت تغییر میکند.
منبع خبر : مطلب تکمیلی از honarehzendegi