در مقابل خیانت همسر چگونه رفتار کنیم؟!/ عکس العمل در برابر خیانت مردان

زمانی که متوجه روابط پنهان همسر خود می شوید، وحشت، سردرگمی، رنج روحی و جسمی تمام وجود شما را فرا گرفته و شما را در وضعیتی تاریک و مبهم قرار می دهد. سیلی از نصیحت و راهنمایی از طرف خانواده و دوستان، کتاب ها، و اینترنت به سمت شما روانه می شوند. زندگی شما به شدت دستخوش تغییر می شود. مهم نیست چقدر همسر خیانت کار شما ابراز پشیمانی کند، شما قانع نشده و بی اعتمادی بر تمام وجود شما و رابطه تان سایه افکنده است.

شما ممکن است بخواهید بلافاصله از طریق شبکه های اجتماعی، تلفن، یا ایمیل تمامی افرادی که می شناسید را از کاری که او با شما انجام داده است آگاه سازید.

نفس عمیقی بکشید. با استدلال و براساس منطق رفتار کنید و از کارهای عجولانه و بدون فکر خود داری کنید.

به خاطر داشته باشید که حتی اگر اکنون به نظر غیر ممکن برسد، اما ممکن است بتوانید مشکلات رابطه ی خود را حل کنید. با گذشت زمان ممکن است احساس کنید که می توانید او را ببخشید. اگر تمام آشنایان و دوستان خود را متقاعد کرده باشید که همسرتان با بی رحمی تمام به شما خیانت کرده و موجب رنج دیدن شما شده است و این که باور کنند همسر شما را مانند یک هیولای دیو صفت تصور کنند، می تواند پذیرش مجدد او به عنوان همسر شما را برای آنها نیز بسیار دشوارتر سازد و واکنش های خانواده و دوستان شما می تواند حتی زمانی که مشکلات وخشم موجود میان شما و همسرتان برطرف شده باشد برای رابطه ی شما موجب مشکلات متعددی شوند.
۹ گام مهم پس از خیانت همسر

پس لطفا به هر کسی چیزی نگویید.

این مسئله را تنها با افرادی که مورد اعتماد شما هستند مطرح کنید. پشتیبانی عاطفی، صرف نظر از اینکه رابطه ی شما نجات خواهد یافت یا خیر، برای تسلا و تسکین درد شما لازم است. خود را حبس نکرده و از دیگران دوری نکنید، شما به دوستان خوب خود برای ایجاد و حفظ توان کافی برای از سر گذراندن این سختی نیاز دارید.

پس از آنکه وضعیت خود را با تعداد اندکی از دوستان مورد اعتماد خود در میان گذاشتید، ممکن است تصمیم بگیرید تا این موضوع را به همه بگویید. در چنین وضعیتی حتی اگر این کار را انجام دهید و این خبر بد در مورد همسرتان را در اختیار همه بگذارید، تصمیم شما دیگر عجولانه نیست و با فکر کافی انجام گرفته است. این مسئله نشان دهنده ی توانایی شما برای اتخاذ تصمیمات قاطع و دقیق و همچنین توانایی شما برای خویشتن داری و کنترل رفتارهای خود حتی در موقعیت های دشوار است.

بلافاصله تصمیم به ترک خانه و اسباب کشی نگیرید. اگر نمی توانید با او زیر یک سقف باشید، ابتدا برنامه ی کوتاه مدتی برای ترک آن خانه بگیرید تا زمانی برای بدست آوردن ثبات از دست رفته خود داشته باشید.

ممکن است حتی فکر کردن به زندگی با این فرد که شما فکر می کردید او را می شناسید، و نقاط ضعف و راز های خود را با او درمیان گذاشته اید، به نظر غیر ممکن برسد. اما به خود زمان کافی بدهید تا به اینکه چه چیزی به نفع شما خواهد بود فکر کنید و به راحتی بر اثر رنج وارده به خودتان صدمه نزنید. زوج های بسیاری هستند که پس از چند ماه از برملا شدن رابطه ی پنهانی یکی از آنها، دوباره زند گی در زیر یک سقف را شروع می کنند.

انتقام جویی به بهبود شرایط کمک نخواهد کرد. برخورد های احساسی، چه در سخن گفتن و یا برخورد فیزیکی با همسر خیانت کار، کاری درقبال ریشه ی مشکل شما انجام نخواهد داد. اینکه بخواهید حرف های تند و آزار دهنده ای به او بزنید، کاملا قابل درک است، اما ولی این اقدامات ویرانگر می توانند هرگونه شانس بازسازی اعتماد و امنیت عاطفی میان شما را حتی کمرنگتر سازند. احترام متقابل در آینده تنها در شرایطی حاصل خواهد شد که با آگاهی کامل در جهت بدست آوردن آن اقدام کنید.

بسیاری از مردم معتقدند که خشونت فیزیکی تنها زمانی اتفاق می افتد که مردی یک زن را کتک بزند. اعمال خشونت فیزیکی محدودیت جنسیتی ندارد. صرف نظر از آنکه چه کسی آغازگر خشونت باشد و یا مرتکب اعمال خشونت بار شود،همواره نتایجی ویرانگر خواهد داشت.

تعقیب فردی که با همسر شما رابطه داشته است یا ارسال مطالبی ناخوش آیند از او در شبکه های مجازی ممکن است اندکی خشنودی موقتی را برای شما در پی داشته باشد، ولی در درازمدت هیچ حاصلی نخواهد داشت. انرژی خود را برای این امور بیهوده مصرف نکنید.

اگر دارای فرزند هستید، بیاد داشته باشید، مسئولیت حمایت از آنها با شماست. زمانی که حرف های بدی در مورد پدر یا مادر او می زنید، آنها رنج خواهند برد. شما سعی دارید فردی که موجب جریحه دار شدن احساست شما شده است را رنج دهید، اما ممکن است در پایان متوجه شوید که همزمان موجب رنج کودکان خود نیز شده اید، و آنها مستحق آن نیستند.
حتی با این راهنمایی ها، مواجه شدن با خیانت می تواند بسیار آزار دهنده باشد. سعی کنید متوجه شوید چه کاری به نفع شما خواهد بود. گاهی اوقات زوج ها می توانند بر مصائب ناشی از خیانت فایق آمده و رابطه ی خود را مانند قبل و یا حتی بهتر، بازسازی کنند. ولی بسیاری اوقات نیز چنین نتایجی ناممکن است. مهم نیست که وضعیت را چگونه می بینید، همزمان با بررسی راه های پیش روی خود سعی کنید با خودتان مهربان باشید ولی از احساس ترحم در قبال خود بپرهیزید.

گاهی حتی با وجود خیانت همسر باز هم ترک کردن زندگی و فراموش کردن همسرتان به دلیل علاقه زیادتون دشوار و غیر ممکن به نظر برسد و شاید تمایل داشته باشید این رابطه را ترمیم کنید …

۱- برگرداندن اعتماد

نخستین گام و آسان ترین راه برای ایجاد اعتماد، اظهار پشیمانی و بیان عذرخواهی از سوی همسر پیمان شکن است. عذرخواهی صادقانه معجزه می کند، مخصوصا اگر همسر پیمان شکن فردی مغرور باشد که به سختی اشتباهش را قبول می کند اما برای ایجاد اعتماد، قوت قلب دادن زبانی و عذرخواهی به تنهایی کافی نیست بلکه باید با رفتارهای مشخص آن را نشان داد.

بخش رفتاری برای برقراری مجدد اعتماد این است که شما، همسر زخم خورده، دست از سرزنش بردارید و خیلی روشن به همسرتان بگویید که چه می خواهید و توضیح دهید که باید چه کار کند تا شما دوباره به او اعتماد کنید. ارتباط تلفنی در طول روز با یکدیگر، تبادل احساسات، ابراز علاقه و توجه، دادن اطلاعات دقیق و صادقانه درباره برنامه های کاری و تماس های تلفنی، می تواند نمونه ای از این درخواست ها باشد.

اجرای این درخواست های ساده می تواند موتور خاموش و سرد رابطه تان را گرم کند؛ اما شاید کافی نباشد و همسر پیمان شکن باید خود را برای فداکاری های بزرگتری آماده کند تا بتواند لطمه ای را که خود باعث شده، جبران کند.

برای نمونه گاهی همسر زخم خورده از همسر پیمان شکن درخواست های پرهزینه دارد، مثل کنترل کردن حساب بانکی، تغییر شغل، تغییر محل زندگی، انتقال دارایی ها و قطع رابطه با برخی از افراد… که اجرای آن دشوار است.

اگر تصور می کنید که نمی توانید با این درخواست ها موافقت کنید، به این نکته بیندیشید که همسرتان با این درخواست ها می خواهد به خود بقبولاند که دوباره خیانت نمی کنید تا بتواند به شما اعتماد کند. سعی کنید جبهه گیری را کنار بگذارید و دریابید که این خواسته ها برای همسرتان چه مفهومی دارد تا راحت تر از این مرحله گذر کنید.

۲- بازنگری در ازدواج

اعتمادسازی دوباره برای رهایی از آسیب های ناشی از خیانت زناشویی کافی نیست. بازنگری در ازدواج، فرآیندی است که به هر دو همسر کمک می کند تا بتوانند مهارت های تازه ای به دست بیاورند و این بحران را پشت سر بگذارند.

نارضایتی زناشویی، ناتوانی در گشودن گره مشکلات، ناتوانی در برقراری ارتباط و بیان عواطف را می توان از دلایل ایجاد رابطه های فرازناشویی دانست. پس نقاط ضعف رابطه تان را در طول زندگی مشترک شناسایی کنید و در راه به دست آوردن مهارت های لازم برای برداشتن موانع تلاش کنید. می توانید از کتاب، کارگاه های آموزش خانواده و روانشناس نیزکمک بگیرید.

۳- بازنگری در «خود»

گاه علت نارضایتی زناشویی و در پی آن، خیانت زناشویی همسر پیمان شکن و واکنش همسر زخم خورده به رابطه کنونی مربوط نیست بلکه به تعارضات شخصی، آسیب ها و تجربه های تلخ دوران کودکی برمی گردد. همه ما به این گرایش داریم که به طور ناهوشیار، کودک درون آسیب دیده مان را به صمیمی ترین روابط خود بکشانیم و تلافی کشمکش های دوران کودکی خود را بر سر همسرمان خالی کنیم.

اینکه دریابید چه اندازه از نارضایتی شما تقصیر همسرتان است (او طوری رفتار می کند که تجربه های ناگوار دوران کودکی برایتان تکرار می شود) و شما چه اندازه مقصرید (طوری سر به سر همسرتان می گذارید که با شما طوری رفتار کند که خاطره های تلخ کودکی را یادآوری کند) کار چندان ساده ای نیست.

برای شروع خوب است شکل روابط پدر و مادر، طرز تفکر آنها نسبت به عشق، اشکالات رفتار والدین تان نسبت به خودتان، احساسات دوران کودکی، نوع روابط با خواهر و برادرتان و کمبودها و نیازهای ارضا نشده را مرور کنید.

۴- بازنگری در وقایع سرنوشت ساز زندگی

وقایع سرنوشت ساز زندگی، شامل بحران های شخصی یا شرایط تنش زایی است که مستقیم یا غیرمستقیم در وقوع خیانت دخالت داشته اند؛ بحران هایی مانند مرگ یک عزیز تا تغییرات شرایط مالی یا جایگاه اجتماعی، ناکامی های شخصی، از دست دادن شغل، ورشکستگی، نازایی، تولد فرزند، مصرف الکل و مواد مخدر.

معمولا رابطه فرازناشویی حاصل یک عامل به تنهایی نیست، بلکه گاهی چندین رخداد همزمان و چندین عامل پیش بینی نشده پیدا و ناپیدا، همسران را در چنین موقعیت بحرانی قرار می دهند. شناسایی و سپس گفتگو درباره این وقایع، آن هم بدون متهم کردن یکدیگر، می تواند در بازسازی رابطه و اعتمادسازی دوباره نقش مهمی داشته باشد. البته شناسایی این وقایع دلیل موجهی برای خیانت نیست اما می تواند به درک این نکته کمک کند که نقش های روزمره زندگی تا چه اندازه در روابط زناشویی اثرگذار است.

۵- گفتگو درباره اتفاق پیش آمده

بسیاری از همسران به اشتباه فکر می کنند که تنها با داشتن تجربه های مثبت و لذتبخش در کنار یکدیگر، می توانند رابطه از هم گسیخته بعد از افشای خیانت را از نو ترمیم کنند. با اینکه اوقات خوش برای رهایی از رنج های روحی امری ضروری است اما به هیچ وجه جای درد دل کردن و گوش دادن به احساسات را نمی گیرد.

پیش از گفتگو درباره رابطه فرازناشویی، همسر زخم خورده باید تصمیم بگیرد که چه چیزهایی را می خواهد بداند و همسر پیمان شکن باید خوب پاسخ های خود را سبک سنگین کند.

اگر همسر پیمان شکن در پاسخ به پرسش های همسر زخم خورده صادق نباشد و بخواهد حقایق را پنهان کند یا سرسری از آنها بگذرد، اوضاع بدتر شده و برقراری اعتماد غیرممکن خواهد شد.

گفتگو درباره اتفاق پیش آمده می تواند به برون ریزی اندوه و خشم کمک کند. برای اینکه گفتگو به پرخاش و تنش و جنجال نیانجامد، لازم است هر دو احساسات و باورهایتان را برای خودتان نگه دارید و به دنیای همسرتان قدم بگذارید. او را نه به عنوان دشمن، بلکه به عنوان کسی ببینید که مثل شما احساساتش جریحه دار شده و زجر کشیده است.

۶- شروع دوباره رابطه جنسی

همانگونه که ارتباط عاطفی و گفتگوی صریح برای بازسازی رابطه ضرورت دارد، رابطه جنسی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. بعد از افشای خیانت زناشویی، ترس از سرمایه گذاری دوباره و هراس از خودمانی شدن برای همسر زخم خورده وجود دارد.

این بدیهی است که همسر زخم خورده برای محافظت از خود از تماس فیزیکی و جنسی پرهیز کند و شاید گاهی در ذهن، خود را با معشوق مقایسه کند و احساس حقارت کند و همسر پیمان شکن نیز از نظر برانگیختگی جنسی در کنار همسر طردکننده، احساس فشار و عذاب می کند و دچار مشکل می شود.

اگر می خواهید رابطه تان را بازسازی کنید و بذر محبت در قلب یکدیگر بکارید، باید بتوانید نیازهای جنسی یکدیگر را به شیوه ای شایسته ارضا کنید.

۷- بخشیدن

مهمترین عامل برای بازسازی رابطه و شفای رنج های روحی، بخشیدن یکدیگر است. بسیاری بر این تصورند که بخشش به معنای چشم پوشی و فراموش کردن است و اینکه می تواند یکباره و به طور تمام و کمال اتفاق بیفتد و اگر همسر زخم خورده، همسر پیمان شکن را ببخشد، تمامی احساسات منفی ناپدید می شوند و احساسات مثبت جای آن را می گیرد.

وقتی می بخشید، خاطرات دردناک و ضربه روحی ناشی از خیانت را فراموش نمی کنید، بلکه اظهار ندامت همسرتان را می پذیرید، در واقع پشیمانی او را پذیرفته اید.

از سویی دیگر، بخشش یک فرآیند است که یکباره اتفاق نمی افتد، بلکه با سیری بسیار آهسته و پیوسته در طول رابطه زناشویی شکل می گیرد. هیچ نقطه پایان یا زمان خاصی ندارد. شاید در لحظات اولیه برگشت به زندگی مشترک، ۱۰ درصد او را ببخشید و در طول مدتی که سرگرم بازسازی رابطه هستید و شاید سال های بعد، هفتاد درصد او را ببخشید و شاید هیچ گاه از این نسبت فراتر نروید.

شما صرفا در حد توان و لیاقت همسرتان می توانید او را ببخشید. بخشش یا گذشتی که از روی پختگی و کمال صورت می گیرد، باعث از بین رفتن احساسات منفی نمی شود، بلکه پیدا کردن دیدگاهی واقع بینانه و متعادل نسبت به خود و دیگری است؛ اینکه «نه او آنقدر بی عیب و نقص است و نه خودم».

بخشش به شما و همسرتان کمک می کند بیاموزید که انسان ها جایزالخطا هستند و گاهی آنقدر سردرگم و آشفته می شوند که کنترل زندگی را از دست می دهند. خیانت و بی وفایی زناشویی تجربه بسیار دردناک و آسیب زایی است اما اگر این تجربه به شما کمک کند تا از معایب رابطه زناشویی خود مطلع شوید و به عنوان یک فرد و همسر رشد پیدا کنید، شاید ظاهرا ارزش تحمل این همه سختی را داشته باشد.

ازدواج به ندرت بدون دردسر و پشت سر گذاشتن بحران به شکل یک رابطه مستقل پا می گیرد. گاهی لازم است چیزی که پیش تر ساخته بودید، ویران کنید تا آن را به شکل محکمتر و زیباتری بسازید.

البته برگشت به یک رابطه از هم پاشیده شده و متلاشی کار آسانی نیست اما پیشینه مشترک شما و تلاشی که برای کنار آمدن با این فشار و مصیبت می کنید می تواند اکنون شما را به هم نزدیکتر کند. پس اگر بعد از افشای خیانت، تصمیم به حفظ زندگی مشترک گرفته اید، وقت آن است که انرژی خود را به سوی آفرینش چیزی نو – چیزی که بهتر از آنچه پیش تر داشته اید – هدایت کنید و درباره زندگی مشترک تان امیدوار و خوشبین باشید.

اشتراک‌گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *