برخی از والدین فکر می کنند فریاد و کتک جز جدایی ناپذیر تربیت کودک است! اما این تصور کاملاً اشتباه است و نتیجه ای جز تربیت فرزند پرخاشگر، ناآرام و بدون اعتماد به نفس و ایجاد فاصله از والدین نتیجه ای دیگر در بر نخواهد داشت.
باید بدانید که کنترل عصبانیت در مقابل فرزندان با تمرین و صبوری امکانپذیر است. هرگز در لحظه و از روی احساس واکنش نشان ندهید. قبل از آنکه هر واکنشی نسبت به اعمال کودک نشان دهید، فکر کنید و مناسبترین رفتار را داشته باشید. هر پاسخی مسئولیت خاص خود را به همراه دارد. پس زمانی که عصبانی هستید، با عقل و منطق تصمیم بگیرید و احساسات خود را کنترل کنید. اگر با خشم و عصبانیت با کودک خود رفتار کنید، او را عصبی و پرخاشگر خواهید کرد. این در حالی است که شما به عنوان والدین باید اعتماد به نفس کودک خود را افزایش دهید.
روشهای کنترل عصبانیت در برابر کودکان
عصبانیت و اضطراب از جمله احساساتی هستند که اکثر والدین قدرت کنترل آن، به خصوص در مقابل فرزندان را ندارند. در حالی که روشهای بسیاری برای این کار و بازگرداندن آرامش وجود دارد.
۱. به خود تعهد دهید
به خود تعهد دهید که از این پس، کنترل خود را حفظ میکنید و اجازه نمیدهید چیزی به راحتی شما را عصبی کند. عواملی که عصبانیت تان را برمیانگیزند، شناسایی کنید. به طور مثال آیا حاضرجوابی یا بیمحلی کودک شما را عصبی میکند؟ به هر حال باید سعی کنید عصبانیت خود را کنترل کنید. البته کنترل عصبانیت کار چندان سادهای نیست. کنترل خود در هر شرایطی کار بسیار سختی است؛ اما عهد ببندید که برای آرامش خود و خانواده تلاش میکنید.
۲. افکار اشتباه را کنار بگذارید
گاهی اوقات از این که فرزندتان به حرفهای شما گوش نمیدهد ناراحت میشوید. سپس این فکر در ذهنتان شکل میگیرد که حتماً به عنوان والدین اشتباهاتی مرتکب شدهاید و نگران هستید که چه کاری برای تحت کنترل داشتن و سربهراه کردن آنها باید انجام دهید. حتی گاهی اوقات نگران آینده آنها میشوید که در آینده چگونه زندگی خواهند کرد. همین فکرها و نگرانیها باعث افزایش اضطراب میشود. توجه کنید بهترین کار در چنین حالتی این است که اجازه دهید آنها کار خودشان را انجام دهند و به هیچ وجه کارهای آنها را به خود ارتباط ندهید و شخصی سازی نکنید.
در یک کلام، فرزند (بچهای که هنوز نمیتواند مشکلات خود را حل کند) کار خود را انجام میدهد و کار شما این است که با کنترل عصبانیت در برابر کودکان و حفظ آرامش، اشتباهات آنها را گوشزد کنید و آنها را راهنمایی نمایید.
۳. مسئولیتهای واقعی خود را بشناسید
بسیاری از والدین همواره در رابطه با مسئولیتهای واقعی خود سردرگم هستند. اگر در موضوعاتی که واقعا مسئول آنها نیستید، دخالت کنید، نتیجهای جز دلخوری و ناراحتی نخواهد داشت. به طور مثال همیشه سر موقع بیدار شدن آنها، انجام تکالیفشان یا کارهایی مشابه اصلاً در حیطه مسئولیتهای شما نیست و نباید به خاطر آنها استرس داشته باشید. زیرا مسئولیت این کارها به عهده کودک است.
باید به کودک فرصت دهید تا یاد بگیرد مشکلات خود را حل کند. شما مسئول راهنمایی کردن او برای حل مشکلات هستید و نباید نقش یک حل کننده مشکل برای کودک را بازی کنید. اگر مسئولیت همه چیز را به عهده بگیرید، روز به روز آشفتهتر و مضطربتر خواهید شد. همچنین به یاد داشته باشید که شما مسئول گوش نکردن او به نصیحتها نیستید. شما فقط وظیفه راهنمایی و گوشزد کردن نصحیتها را دارید.
با رسیدن به چنین شناختی، کمی آرامتر خواهید شد. اما اگر هنوز هم در مقابل عدم حرفشنوی فرزندتان احساس مسئولیت میکنید و نگران هستید، به این فکر کنید که واقعاً چطور میتوان کسی را مجبور به انجام کاری کرد؟ چگونه میتوان اعمال کسی را کنترل کرد؟
سعی کنید خود را در رابطه با چگونگی واکنشتان در مقابل عدم حرفشنوی فرزند، مسئول بدانید. به این فکر کنید که رفتار شما چه عواقبی خواهد داشت و در نهایت چه نتیجهای را انتظار دارید. در طولانی مدت، یاد خواهید گرفت که کنترل احساس و رفتار خود، میتواند کمک کند تا راهنمایی مناسب برای نیازهای کودک باشید.
۴. آمادگی قبلی برای کنترل عصبانیت در برابر کودکان
زمانی که احساس میکنید احتمال ایجاد تنش وجود دارد، سعی کنید خود را از قبل برای آن آماده کنید. به طور مثال میدانید که تقریباً همه اعضای خانواده در ساعت ۵ عصر عصبی هستند. در بسیاری از خانوادهها این ساعت از روز، بدترین ساعت است. همه عصبی بوده و صبر و حوصله بسیار کمی دارند. زیرا در این ساعت معمولاً همه از کار یا مدرسه به خانه بازمیگردند و خسته و گرسنه هستند.
از خود بپرسید چگونه میتوانم این شرایط را اداره کنم، بدون اینکه فرزند نوجوانم را عصبی و ناراحت کنم؟ چگونه اجازه رانندگی به او ندهم بدون اینکه تنشی بین ما به وجود بیاید؟ با خود بگویید «این بار با او مشاجره نمیکنم. هیچکس نمیتواند مرا مجبور به این کار کند. اجازه نمیدهم کسی بتواند به راحتی مرا عصبی کند.»
پس در کل موضع خود را اینگونه انتخاب کنید: «مهم نیست چقدر مرا به مبارزه بخوانید، این اتفاق هرکز نمیافتد». اجازه دهید احساسات و رفتار شما به گونهای تغییر کند که خود را والدینی شایسته ببینید.
۵. روشهای گذشته را تمرین کنید
از خود بپرسید چه چیزی در گذشته به من کمک میکرد؟ عواملی که میتوانست در گذشته آرامش را به شما بازگرداند، به یاد بیاورید و با استفاده از آنها عصبانیت خود را در برابر کودکان کنترل کنید. معمولاً اولین چیزی که به ذهن خطور میکند، سکوت کردن در چنین شرایطی است.
در شرایطی که عصبی هستید، به خود قول دهید که هیچ حرفی نزنید. با خود بگویید «من چیزی نمیگویم، من یک قدم عقب میایستم.» سپس نفس عمیقی بکشید و جملات آرامش بخشی را تکرار کنید لحظهای به خود فرصت آرام شدن بدهید و همه چیز را موقتاً رها کنید. به یاد داشته باشید این کار درستترین کار است و مجبور نیستید جواب همه حرفهای کودکان را بدهید.
۶. نفسی عمیق بکشید
لحظهای که احساس عصبانیت گین شدن کردید، نفسی عمیق بکشید و لحظاتی را به فکر کردن بگذرانید. تفاوت زیادی بین پاسخ و واکنش وجود دارد. زمانی که پاسخی میدهید، یعنی کمی فکر کرده و سپس پاسخ دادهاید. در مقابل واکنش لحظهای نشان از عدم تفکر و احساسات لحظهای است.
پس تا جایی که میتوانید بعد از کمی تفکر، به کارها و حرفهای فرزندتان پاسخ دهید. همیشه نفسی عمیق بکشد تا در این فرصت کمی فکر کرده و بعد پاسخ داده باشید.
به این فکر کنید که وقتی ناراحت هستید و سعی میکنید با عصبانیت و زورگویی حرف خود را به کرسی بنشانید، فشار زیادی را به فرزندان خود تحمیل میکنید. اما باید به فکر بچهها هم باشید. شاید آنها هم روزی سخت را پشت سر گذراندهاند، یا از موضوعی ناراحت هستند.
۷. نشانههایی در ذهن خود بسازید
نشانههایی را برای مواقع افزایش عصبانیت و عصبانیت خود تعیین کنید. هر عبارتی که بتواند در آن لحظه عصبانیت شما را تا حدودی فروکش کند. عباراتی مانند صبر کن، نفس عمیق بکش، آرام باش، آیا واقعاً مهم است؟ این موضوع چقدر اهمیت دارد؟ و… را برای خود به عنوان نشانهای در نظر بگیرید تا در شرایط مشابه، بتوانید کنترل عصبانیت در برابر کودکان خود را به دست بگیرید.
۸. به آینده فکر کنید
به چند سال آینده فکر کنید. آیا رابطهای که با فرزندتان خواهید داشت را میپسندید؟ اگر اینگونه نیست، پس از اکنون شروع به تغییر نوع روابط با فرزندان کنید. فکر کنید که دوست دارید چه نوع رابطهای را در ۲۵ سال آینده با آنها داشته باشید. از خود بپرسید آیا این نحوه صحبت و جواب دادن من به کودکم کمکی به بهتر شدن اوضاع میکند؟ آیا با این روش به اهدافم رسیدهام؟
البته این به معنای اطاعت بی چون و چرا از خواستههای فرزندان نیست، بلکه به شدت باید از این موضوع بپرهیزید. باید سعی کنید محترمانه با آنها رفتار کنید، همان رفتاری که دوست دارید آنها با شما داشته باشند. رفتاری که در راستای نزدیکی بیشتر و بهبود روابط با فرزندتان باشد.
زمانی که اعمال کودک شما را عصبی میکند، نحوه تفکر شما بسیار مهم است. هدف کلی باید درک علت اصلی باشد. در این حالت از خود بپرسید «فرزندم قصد دارد چه کاری انجام دهد؟ هدف نهایی او از انجام این کار چیست؟ آیا قصد ایجاد تنش در خانه را دارد؟»
پس از اینکه جواب این سؤالات را درک کردید، سعی کنید پاسخی مناسب برای آنها پیدا کنید. به این ترتیب از مسیر درست منحرف نمیشوید و روابط بهتری با فرزندتان خواهید داشت. همچنین این اقدام باعث میشود تا راهی مؤثر برای آرامش و رهایی از ناراحتیها پیدا کنید و به جای واکنش احساسی، واکنشی منطقی داشته باشید و نتیجه مثبتتری بگیرید.
۹. با همسر در مقابل بچهها بحث نکنید
رل عصبانیت در برابر کودکان ضروری است. هیچ وقت با همسر خود در مقابل کودکان دعوا نکنید. استرسی که کودک از مشاهده این صحنه میگیرد، تأثیر جبران ناپذیر بر روحیات او میگذارد. البته طبیعی است که هر کسی هرازگاهی با شریک زندگیاش بحثهایی داشت باشد. اما این بحثها نباید در برابر بچهها انجام شود. بنابراین سعی کنید بحث با همسر در جایی دور از چشم بچهها و در نهایت آرامش صورت گیرد.
۱۰. انتظارات خود را بیان کنید
اگر کودک شما در سنین پایین به خصوص زیر هفت سال است، قطعاً مفهوم برخی جملات و اعمال شما را درک نمیکند. او حتی درکی از کار اشتباه یا صحیح ندارد، بنابراین ممکن است برخی از اعمالش شما را عصبانیت گین کند. در چنین حالتی به جای عصبی شدن و گفتن جملاتی مانند این چه رفتاری است؟ چرا رفتار درست را بلد نیستی؟ و… سعی کنید روشنتر انتظارات خود را با او در میان بگذارید.
به جای پرخاش و گفتن ناسزا به کودک از همه جا بیخبر، با آرامش او را در آغوش بگیرید و رفتار صحیح و اشتباه را برای او توضیح دهید. همواره به یاد داشته باشید که کودکان به خصوص در این سن پایین عمداً اشتباه نمیکنند.
۱۱. در هنگام عصبانیت از محل دور شوید
در صورتی که فرزند، کاری خلاف نظر شما انجام داد و عصبانیت شما را برانگیخت، قبل از هر واکنش یا پاسخی سعی کنید از آن محل دور شوید. ممکن است با قرار گرفتن در مقابل او، عصبانیت تان شدیدتر شود و واکنش نامناسبی داشته باشید. میتوانید از اتاق او خارج شده و به تماشای تلویزیون بپردازید، به پارک رفته و کمی قدم بزنید یا هر کاری که بتواند شما را آرام کند، انجام دهید.
پس از اینکه آرامش خود را بازیافتید، میتوانید با منطق، علت را از فرزند خود جویا شوید و اگر مشکلی وجود دارد، با یکدیگر راهحلی برای آن پیدا کنید. کنترل عصبانیت در برابر کودکان و داشتن رفتار منطقی، علاوه بر اینکه نحوه صحیح رفتار را به او یاد میدهد، باعث شکلگیری رابطهای صحیح بین شما و فرزندتان خواهد شد.
۱۲. به کودک خود عشق بورزید
اشتباهاتی که کودک شما میکند، غالباً به دلیل درک پایین اوست. پس این دلیل خوبی برای عصبانی شدن نیست. کودکان معصوم و بیگناه هستند، بنابراین نباید در مورد مسائل مختلف خیلی به آنها سخت بگیرید. حتی اگر این سختگیری برای یادگیری آنهاست، یاددهی را از طریق اعمال خود انجام دهید.
فرزند خود را از عشق و محبت سیراب کنید و تا میتوانید الگویی از مهربانی برای او باشید. فرزندان آیینه تمامنمای والدین هستند. پس اجازه دهید هر آنچه خوبی است، از شما الگوبرداری کند و یاد بگیرد. خشم و عصبانیت نتیجهای جز سرخوردگی، نفرت و اشتباهات بیشتر نخواهد داشت.
منبع خبر : برگرفته از angize
عوامل متعددی در تربیت فرزندان موثر است از جمله نقش الگویی پدر و مادر، همسالان و دوستان،محیط زندگی، تشویق و تنبیه به موقع والدین و محیط مدرسه، بسیاری موارد دیگر که به مرور اشاره خواهم کرد.
برای تربیت فرزندان نیازی نیست خیلی صحبت شود، یا کلام و حرکت چکشی داشته باشیم، بلکه با آرامش و رفتار معقول خودمان هم به حرف هایمان عمل کنیم و الگوی خوبی برای فرزندان باشیم.
گاهی ممکن است در عمل به آن الگوی مدنظر تکیه نکنید، این امر باعث میشود نقش الگوییتان برای فرزندان کمرنگ شود. مصداق رطب خورده منع رطب نتوان کرد نباشیم.
پدر و مادری که خود آرامش روحی روانی دارند، به هم احترام میگذارند، همدیگر را دوست دارند، و صداقت را سرحوله خود قرار میدهند و خانه مامن گرم و آرامش و روحی آنهاست ؛طبیعتا در تربیت فرزندان موفق تر خواهند بود. چرا که همه ما این جمله را بارها شنیده ایم ؛«فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است» و آینه تمام نمای والدین.
با جیغ کشیدن نمیتوانید پیامتان را مستقیما به فرزندتان منتقل کنید، زیرا بچهها در دفاع از خودشان در برابر یک خطر احتمالی یا خطر واقعی بسیار پرتکاپو هستند و اصل مطلب را از دست میدهند، اما اگر با آرامش حرف بزنید، لزومی برای دفاع نمیبینند و روی همان چیزی که هدف شماست تمرکز خواهند کرد.
اگر مدام با داد و تهدید، ترس را در دل فرزندتان ایجاد کنید، اعتماد او به شما آسیب دیده و از بین میرود. به عوارض داد زدن فکر کنید . جای داد زدن، جور دیگری شرایط را کنترل کنید و با حسی از شوخی و همراهی، هشدارهای لازم یا نکات و توصیههایتان را به او منتقل کنید. واکنش نشان دادن به یک موقعیت اگر از نگاه فرزندتان،همراه با همدلی و مهربانی باشد، در تودهای از مشکلات بعدی ِ بهم گره خورده گرفتار نخواهید شد و فرامینتان هم به اجرا درخواهند آمد!