جالب است بدانید والدین در دروغگویی کودکان نقش دارند. برای جلوگیری از دروغگویی بچه ها، والدین مهربانی باشید… کودکان را تنبیه نکنید، تبعیض قائل نشوید، سرکوفت نزنید و اجازه دهید فرزندتان کودکی کند حتی اگر با کمی ریخت و پاش و کثیف کاری همراه باشد!
هرگز کودک را بخاطر دروغ گفتنش تنبیه نکنید چرا که به دلیل ترس از مجازات و تنبیه، اقدام به دروغگویی می کند و اصرار او بر این کار تداوم خواهد داشت.
به کودک توضیح دهید که اگر راست بگوید، کمتر عصبانی می شوید چون دروغگویی جریمه اش را ۲ برابر می کند، همچنین باید متناسب با سن کودک، صداقت او را تحسین کنید.
برقراری تعادل رفتاری بین کودکان از سوی والدین می تواند از حسادت و مشاجره آنها به طور چشمگیری بکاهد و امنیت و آرامش در محیط خانه برقرار باشد.
به کودکان خود سرکوفت نزنید
اگر درباره فرود آمدن یک بالگرد در خیابان حرف میزند، از او درباره چگونگی هدایت بالگرد بپرسید. در واقع به جای متهم کردن او به دروغگویی، به تصورات ذهنی او پر و بال بدهید. اگر کاری را که خواسته بودید انجام نداد، درباره آن سوال نکنید تا مجبور به دروغ گفتن نشود، کافی است تذکر بدهید که کارش را هنوز انجام نداده است.
باید به کودک اجازه و فرصت داد که با صلاحدید خود با صداقت بگوید که دروغ گفته است، این کار بهتر از تکرار دروغ بعدی است، بگذارید کودک احساسات خود را هنگام انجام رفتار درست یا نادرست به زبان بیاورد چرا که در این صورت شما بهتر میتوانید ریشه دروغگویی او را شناسایی کنید.
باید بدانید چرا کودک دروغ گفته است، شاید درباره نمرهاش دروغ میگوید، زیرا احساس میکند تحت فشار قرار میگیرد و از ترس عواقب نمرات پایین، واقعیت را پنهان میکند؛ بنابراین کودک قربانی رفتار نادرست والدین شده است.
اگر متوجه دروغ کودک شدید با او صحبت کنید و درحالی که همهجانبه از او حمایت میکنید دلایلش را بشنوید، در اینجا هر دو (کودک و والدین) باید تغییر رفتار دهند.
شما هم در دروغگویی کودک مقصرید!
حساسیت والدین نسبت به دروغگویی، باعث میشود کودک از دروغ برای جلب توجه آنها استفاده کند، در واقع در بعضی موارد این والدین هستند که کودکان را به دروغ گفتن تشویق میکنند.
واکنش غیرمنطقی و تند نسبت به دروغگویی یا خیال پردازی کودک، ارائه ندادن الگو یا راهکار مناسب به کودک، پنهانکاری و ناآگاهی نسبت به تاثیر گفتار یا دروغ والدین در برابر کودک باعث میشود، کودک از آن به عنوان حربهای برای توجیه رفتارهای خود و رسیدن به اهدافش استفاده کند.
مژگان نیکنام دکترای روانشناسی با اشاره به سیستم تربیتی استبدادی وکنترل گری والدین برای فرزندانشان بیان کرد: محدودیت و کنترل بیش از حد فرزندان، همواره آنها را به سمت کارهای پنهانی و به اصطلاح یواشکی سوق می دهد که می تواند عواقب رفتاری نامناسبی را برای آینده شان به همراه داشته باشد.
با وجود تمام راههای مختلف برای افزایش آگاهی از روشهای تربیتی کودکان اما والدین از نافرمانی و لجبازی فرزندان خود گله مند هستند، وی در این خصوص افزود: اکثر خانواده های امروزی از دست رفتارهای نابجا یا شیطنت آمیز فرزندانشان کلافه هستند و متاسفانه به جای ریشه یابی اصول رفتاری خود، آن را در طبیعت کودکان نسل امروز جویا می شوند، درحالیکه باید اندکی شیوه های تربیتی را ملاک قرار داد و آنها را سبک و سنگین کرد.
جلوه شیرین خرابکاری دور از چشمان والدین
این دکترای روانشناسی گفت: طبیعتا انجام کارهای مخفیانه، در کودکان و افراد با سنین پایین تر بیشتر خود را بروز می دهد، بعنوان مثال کودک در هنگام انجام حرکتی که آن را درتصورش مجاز می داند، وقتی با ممانعت والدینش روبه رو می شود، نقشه مخفیانه انجام دادن آن را می کشد یا درهنگام افشای کارش آن را بلافاصله به دروغ انکار می کند.
وی افزود: بدون شک چنین رفتاری در دوران ونوجوانی، جوانی و بزرگسالی رخ می دهد که والدین و اطرافیان با مطلع کردن فرد از نتایج مثبت ومنفی آن رفتار می توانند فرد را برای همیشه از انجامش بازدارند.
وی درباره دروغگویی افراد اظهار داشت: انکار برخی رفتار ناپسند درسنین کودکی گاهی ناشی از حالت فانتزی، خیالباف و تصویرساز کودکان است اما در صورت تکرار و با بالاتر رفتن سن این مسئله تبدیل به یک عادت و سپس صفت دروغگویی فرد می شود که به دلیل اضطراب و فاش شدن کارش اتفاق افتاده است.
وقتی یک گوش در و دیگری دروازه می شود!
از آنجا که کودک در دوران رشد منطقی نیست نمی تواند معنی صحبت درباره فواید و مضرات زندگی سالم و ناسالم را متوجه شود، لذا باید بصورت عملی و کاربردی عواقب کارها و نتایج را به او نشان داد، نیکنام در این خصوص بیان کرد: والدین همواره باید در مقابل ممانعت از انجام برخی رفتار ناپسند توسط کودک، روشها و رفتارهای مناسب جایگزین را پیشنهاد کنند چرا که اگر کودک نسبت به رفتار درست مطلع نشود، همان حرکت را به دور از چشمان والدینش انجام می دهد و در صورت آشکار این موضوع، بلافاصله به انکار و حاشای رفتار خود پناه می برد.
وی ادامه داد: والدین کافی است بعنوان مثال درهنگام ممانعت از خوردن نوشابه فرزندشان، نوشیدنی خوش طعم و مفیدتری را مقابل کودک قراردهند در آن صورت مطمئنا او بدون ابراز علاقه ای به خوردن نوشابه، نوشیدنی جایگزین را می پسندد.
وقتی نیاز و ناز کودک اشتباه گرفته می شود
نیکنام ارائه رفتارهای مناسب جایگزین را تنها مختص کودکان ندانست و عنوان کرد: بنابراین ارائه این رفتارها یکی از بهترین روشهای پیاده سازی الگوی تربیتی کامل و صحیح است که باعث می شود کودک در مقابل محرومیت، اشتیاق بیشتری از خود بروز نداده و درنهایت کارش با یک مکانیزم دفاعی به دروغگویی (درهمان سن و حتی بزرگسالی) و انکار ماجرا ختم نشود.
وی در پاسخ به این سوال که چرا برای برخی از رفتارهای کودک نمی توان جایگزین های مناسبی پیشنهاد کرد، گفت: گاهی اوقات کنترل گری های والدین اشتباه است و متاسفانه آنها طبق تصورات خود رفتار کودک را ناپسند تلقی می کنند.
این دکترای روانشناسی افزود: بعنوان مثال تمام کودکان در سن دو سالگی تمایل به لمس اشیا و درک آنها دارند و برای تکمیل ویژگی های خود دست به این کار می زنند اما متاسفانه والدین با بی توجهی به این نیاز کودک، او را مدام منع و دعوا می کنند که در این صورت نه تنها کودک دست از کار خود نمی کشد بلکه تمام اوقات زندگی بر خانواده تلخ خواهد شد.
کودک باید کودکی کند
نیکنام با بیان اینکه خانواده ها، کودکان امروزی را پرشور و پرانرژی تر از کودکان سالهای گذشته می دانند، عنوان کرد: امروزه محدودیت و اجبارهای بیش از اندازه والدین، کودکان را مشتاق به کارهای پنهانی کرده، تا جایی که دیگر نسبت به هرچیزی که والدین منع می کنند واکنش نشان می دهند.
وی افزود: البته این نکته را هم والدین باید در نظر داشته باشند که عواملی مثل زندگی در آپارتمانهایی با اتاقهای کوچک یا تک فرزندی بر روحیه و شیطنت کودکان بسیار موثر است چرا که کودک باید بتواند علاوه بر کسب تجربه های مختلف انرژی خود را در فضایی باز (مانند حضور در پارکها) ضمن بازی با کودکان هم سن و سالش تخلیه کند و در غیراین صورت شروع به لجبازی با پدرو مادرش می کند./ باشگاه خبرنگاران جوان