فرهنگ نام های اصیل ایرانی
روی حروف مورد نظر کلیک کنید:
ل
لُؤلؤ ( Lo-lo ) مروارید
لابان ( Lābān ) سفيدرو
لابن ( Lābon ) پدر همسر حضرت يعقوب
لاجين ( Lājin ) مؤلف كتاب تحفه المجاهد في العمل بالمبارين
لاچين ( Lāchin ) شكاري ، پدر اميرخسرو دهلوي بزرگترين شاعر فارسي گوي هند
لاد ( Lād ) ديوار ، آباداني
لادن ( Lādan ) نام گلي است با ساقه هاي نازك
لار ( Lār ) نام شهري در استان فارس
لاري ( Lāri ) نام روستايي در مشكين شهر
لاريج ( Lārij ) روستايي از بخش نور از توابع آمل
لاريسا ( Lārisā ) نام شهري در كنار دجله كه جزو سرزمين هاي ماد بود
لاشار ( Lāshār ) يكي از روستاهاي ايرانشهر
لاله ( Lāle ) شقايق ، نام گلي و نامي براي زنان
لاله بر ( Lāle-bar ) ميوه لاله
لاله پر ( Lāle-par ) خونين پر
لاله پوش ( Lāle-poosh ) پوشيده از گل
لاله جبين ( Lāle-jabin ) زيبا ، لاله رو ، خوبرو
لاله چهر ( Lāle-chehr ) كنايه از دختر زيبا
لاله دخت ( Lāle-dokht ) دختر لاله ، دختر سرخ گونه
لاله رخ ( Lāle-rokh ) لاله چهر، خوبروي
لاله رخسار ( Lāle-rokhsār ) خوبروي
لاله رو ( Lāle-roo ) سرخ رنگ ، خوب صورت
لاله زار ( Lāle-zār ) زميني كه در آن لاله فراوان رويد
لاله سار ( Lāle-sār ) مرغي خوش آواز و سر سرخ
لاله سان ( Lāle-sān ) مانند لاله ، لاله وش
لاله فام ( Lāle-fām ) مانند لاله زيبا و دلفريب
لاله گون ( Lāle-goon ) به رنگ لاله ، شبيه لاله ، زيباروي
لاله وش ( Lāle-vash ) مانند لاله ، زيباروي
لامعه ( Lāme`e ) مؤنث لامع ، درخشنده ، تابان ، تابنده
لامك ( Lāmak ) قوي ، نيرومند
لاوي ( Lāvi ) نزديك ، نام يكي از پسران يعقوب پيغمبر
لاويان ( Lāviān ) منسوب به لاوي ، فرزندان منسوب به لاوي
لايق ( Lāyegh ) شايان ، سزاوار ، درخور، سزا
لبابه ( Lobābe ) خالص و برگزيده از چيزي ، خردمند شدن ،نام دختر امام موسي ( ع )
لبخند ( Lab-khand ) تبسم ، خنده ملايم
لـُبنا ( Lobnā ) درخت گندر، دختر اديبه از مردم اندلس
لبيب ( Labib ) خردمند ، دانا ، عاقل
لبيبه ( Labibe ) زن دانا وعاقل
لبينا ( Labinā ) از الحان موسيقي قديم
لتكا ( Let-kā ) باغچه
لَذَّت ( Laz-zat ) گوارایی، خوشی
لِزام ( Lezām ) همراه ،پایدار ماندن ، واجب شدن
لِسان ( Lesān ) زبان ، سخن ، كلام
لِسان الدين ( Lesānod-din ) زبان دين
لِسان الملك ( Lesān-ol-molk ) زبان سرزمين و كشور
لطافت ( Letāfat ) نرمي ، نازكي
لطف ( Lotf ) نيكويي ، محبت ، هديه
لطف الدين ( Lotfod-din ) احسان دين ، هديه و نيكويي آيين
لطف الله ( Lot-fol-lāh ) مهرباني و بخشش خداوند
لطفعلي ( Lotf`ali ) شامل لطف علي ، هديه علي
لطفي ( Lot-fi ) نام شاعري تبريزي
لطيف ( La-tif ) باريك ، نيكو ، نغز ، نام پدر همسر شاه شجاع
لطيف الدين ( Latifod-din ) لطيف در دين
لطيفه ( Latife ) نكته باريك ، شوخي ، جملات كوتاه كه براي تفريح بيان شود
لعبا ( Lo`bā ) بازيگوش
لعبت ( Lo`bat ) بازيچه ، زيباروي ، عروسک ، معشوق
لعبیا ( La`biyā ) نام فرشته اي است ، خسته ، افسرده ، زن حضرت يعقوب پيغمبر
لعل ( La`l ) سنگي به رنگ هاي مختلف
لعيا ( La`yā ) نام همسر حضرت يعقوب ، خسته
لفته ( Lef-te ) نگاه
لقا ( Laghā ) چهره ، روي ، ديدن ، رخسار
لقمان ( Logh-mān ) حكيم خوش آواز يوناني ، سوره سي و يكم قرآن كريم
لك لر ( Lak-lar ) نام روستايي از توابع مراغه
لهاك ( Lahāk ) برادران پيران ويسه
لهراسب ( Loh-rāsb ) صاحب اسب تندرو ، پدر گشتاسب
لورا ( Lorā ) نام روستايي در شمال ايران ، نام آلتي در موسيقي
لوزا ( Lozā ) خواهر هابيل و قابيل
لوسيك ( Loosik ) روشنك
لوّاحَه ( Lav-vaha ) دگرگون کننده
ليام ( Liyām ) نام مردي در داستان سمك عيار
ليان ( Liyān ) نام دايي حضرت يعقوب
ليث ( Leys ) اسد ، شير ، بليغ
ليدا ( Lidā ) خانم ، بانو ، به آلماني : ترانه ، آهنگ
ليلا ( Leylā ) شب ، دختر مسروق و نام همسر حضرت علي كه مادر ابوبكرو عبدالله بود
ليلان ( Laylān ) نام رودخانه اي در آذربايجان
ليلي ( Leyli ) منسوب به ليل يعني شب ، نام معشوقه مجنون
ليما ( Limā ) نام دهي در رودسر ، پايتخت پرو
لیله ( Laila ) شب ، یک شب