شاید کودک شما در برابر شنیدن واژه «نه» واکنش بدی نشان دهد. یا شاید خودتان هم دوست داشته باشید با انضباط مثبت تری او را تربیت کنید. خوشبختانه باید بدانید جایگزین های بیشماری برای واژه های منفی وجود دارند. به مرور زمان متوجه می شوید هر چه بیشتر «نه» به کودک بگویید او بیشتر سرپیچی می کند و شاید پس از شنیدن ۱۰ بار نه فقط یکبار در برابر آن واکنش دلخواه شما را از خود نشان دهد.
در طول تربیت کودک یا دور نگه داشتن او از مشکلات و ناراحتی ها می توانید از روش های موثرتر از واژه های منفی استفاده کنید.
چاره کار چیست؟
سعی کنید تا حد امکان در خواسته های خود از واژه های مثبت استفاده کنید. کودک به این واژه ها بهتر واکنش نشان می دهند. به جای گفتن نه، به طور واضح به او بگویید چه کاری را می تواند در عوض آن انجام دهد. به طور مثال،
به جای گفتن: «نه! در اتاق توپ بازی نکن» بگویید: «برو بیرون توپ بازی کن».
یا مثلا اگر در حال درست کردن کاردستی است و امکان ریختن چسب روی فرش وجود دارد، با کمک خود او زیرپایش روزنامه پهن کنید و اجازه دهید کاردستی خود را درست کند. این کارها باعث می شود تا فعالیت خود را به نحوی دیگر انجام دهد و لازم نیست آنها را متوقف کند. اگر می خواهید فورا او را از خطرهای احتمالی دور کنید به جای هشدارهای جدی همچون «صبر کن!»، «خطرناکه!» یا «داغه!» از کلمات دیگری استفاده کنید.
• حق انتخاب دادن
کودکان زیر هفت سال دوست دارند احساس استقلال داشته باشند. به جای رد کردن کامل خواسته او هنگامی که پیش از غذا یک تکه شکلات درخواست می کند، به او یک تکه سیب یا انگور پیشنهاد کنید.یا اجازه دهید شکلات موردنظر خود را انتخاب کند اما بعد از ناهار بخورد. اگر کودک اصرار دارد لباس نامناسب فصل بپوشد، به او حق انتخاب بین دو نوع لباس مناسب را بدهید. البته مسلما این حق انتخاب ها باعث خوشحالی فرزند شما نمی شود اما یاد می گیرد باید بین آنها یکی را انتخاب کند.
• حواس او را پرت کنید
حواس کودک پیش دبستانی را می توان به راحتی پرت کرد. وقتی یک اسباب بازی در قفسه فروشگاه نظر او را جلب می کند بلافاصله حواس او را به این مساله پرت کنید که مثلا نور چه بازتاب جالبی در آینه دارد. یا سوالی از او بپرسید مثلا: برای ناهار چی بخوریم؟ سعی کنید تا حد امکان از مسایلی که او را وسوسه و تحریک می کنند دور شوید. خرید رفتن با کودکان پیش دبستانی بسیار راحت تر از کودکان کوچک تر است.
• اجتناب از مشکل
تا حد امکان کودک خود را از شرایطی که مجبور به «نه» گفتن هستید دور نگهدارید و ترجیحا به مکان های امنی بروید که حس ماجراجویی و کنجکاوی او را بر می انگیزد. حتما در این سن دکوراسیون خانه خود را به گونه ای تغییر داده ید که برای کودک و وسایل گرانبهای شما مشکلی پیش نیاید. به احتمال زیاد مکانی برای بازی او در خانه مهیا کرده اید. مسلما نمی توانید کودک را از همه شرایطی که مجبور به نه گفتن هستید دور و جدا کنید اما تا حد امکان این کار را انجام دهید تا زندگی برای هر دوی شما آسان تر شود.
به این نکته توجه داشته باشید که کودکان از خرید کردن لذت می برند اما به شرطی که همه شرایط مهیا باشد: کودک کاملا استراحت کرده باشد، شکمش سیر و مثانه اش خالی باشد. در ضمن، دو ساعت زمان صرف کردن در یک فروشگاه واقعا کسل کننده و حوصله سر بر است.
در زندگی موقعیت و شرایط بیشماری برای آموزش به کودکان پیش می آید. لازم نیست به دنبال موقعیت های بیشتر باشید. به طور مثال، اگر هنگام بازگشت به خانه کودک دوست دارد پایش را در چاله آب بزند و آب بپاشد، چرا این اجازه را به او نمی دهید؟ یا چرا اجازه نمی دهید لباس مورد علاقه خود را بپوشد و بخوابد؟ سعی کنید به احساسات ماجراجویانه و شاد کودک خود احترام بگذارید. اگر کودک در موقعیت امنی قرار دارد و شما مجبور به نه گفتن نیستید، اجازه دهید خودش باشد و بچگی کند.
• به کار بردن نه به طور باورپذیر
وقتی رفتار کودک غیرقابل تحمل شد و هیچ کدام از جایگزین ها پاسخگو نبودند، می توانید از نه استفاده کنید. اما محکم و باورپذیر آن را بیان کنید – «نه! دم گربه را نباید بکشی.» نه اینکه بگویید: «نه، نه عزیزم این کار را نکن». استفاده نادرست از نه، کودک را به ترک یا توقف رفتار نادرست خود مجاب نمی کند. هنگامی که کودک به حرف شما گوش کرد او را در آغوش بگیرید، ببوسید و بگویید: «آفرین! چه کودک حرف گوش کنی».
كودكان دو تا سه ساله مي توانند نسبت به احساسات اصلي مثل شادي، غم و خشم اگاهي پيدا كنند. كمك كردن به كودك در نامگذاري عواطف اش اولين قدم در بالابردن خوداگاهي اوست.به طور مثال اگر كودك شما مي خندد به او بگوييد ” امروز به نظرم خوشحال هستي” يا اگر خشمگين است بگوييد” عصباني به نظر مي رسي…”
در واقع هنگامي كه احساسات كودك را نامگذاري مي كنيد علاوه بر بالا بردن هوش عاطفي كودك همدلي كردن را نيز به او اموزش مي دهيد.
همدلي در ابتدايي ترين شكل خود ، توان حس كردن احساس شخص ديگر است.هنگامي كه ما به عنوان والدهاي همدل مي بينيم كه فرزندمان اشك مي ريزد، مي توانيم خود را در وضعيت انها تجسم كنيم و دردشان را حس كنيم.
زماني كه كودك دريابد والدين احساساتش را درك خواهند كرد بي شك هنگام ناراحتي نزد انها خواهد رفت و از اينكه مطلب را با والدين خود در ميان گذاشته احساس بهتري خواهد داشت.
به طور مثال اگر كودك شما از اينكه دوستش او را به جشن تولد دعوت نكرده گله مي كند به جاي اوردن استدلالهاي منطقي چون ” اشكال ندارد حالا جشن تولد فلاني كه دعوت بودي …و يا…اينكه ناراحتي نداره …” به او بگوييد كه ” مي دانم كه خيلي ناراحت شدي تو هم دلت مي خواست اونجا بودي و با دوستانت بازي مي كردي…” و يا اگر در مهماني بچه هاي ديگر نمي خواهند با كودك شما بازي كنند به جاي گفتن ” ناراحت نشو بچه كه نيستي بيا تلويزيون نگاه كن…”بهتر است از جملاتي چون ” كمي غمگين به نظر مي ايي به من بگو چه شده…” استفاده كنيد و با او به همدلي بپردازيد.
اگر فرزند شما در نامگذاري عواطف خود مشكل دارد با انجام فعاليتهايي چون “نقاشي احساسات” مي توانيد از او بخواهيد كه براي هر احساس شكلي را نقاشي كند و در مورد موقعيتهايي كه ان احساس را تجربه كرده با شما به گفتگو بنشيند.
در اخر اينكه كودكان خردسالي كه راهنمايي عاطفي شده اند به تدريج واكنشهاي ارامش بخش والدينشان را در رفتار خود مي گنجانند و انها نيز رفتارهاي موثرتري از خود به نمايش مي گذارند.