با توجه به مشکلات تکلمی و زبانی در کودکان قبل از سن مدرسه که جزو شایعترین اختلالات تکاملی هستند، تشخیص به هنگام و درمان مناسب این اختلالات برای کودک و خانواده او اهمیت بسزایی دارد. اختلالات زبانی در درک مطلب و استفاده از جنبههای ارتباطی کلامی یا نوشتاری یا سایر سیستمهای سمبولیک برای برقراری ارتباط مطرح میشود که میتواند شامل اختلال در شکل، محتوی یا عملکرد زبان باشد.
در همین راستا سودابه نوری با بیان اینکه والدین بزرگترین عامل تاثیرگذار در بروز اختلالات گفتاری یا پیشگیری از آن هستند، گفت: والدین با نشان دادن توجه و انجام اقدامات میتوانند در تحریک گفتار زود هنگام نقش موثری داشته باشند که اغلب منجر به افزایش انعکاس کودکان همراه با صداسازی صورت میگیرد.
این آسیب شناس گفتار و زبان با اشاره به اینکه والدین باید شنونده خوبی برای کودکان در حال تکامل ارتباطی باشند، تصریح کرد: تشویق والدین و توجه آنها به تک تک رفتارهای ارتباطی کودک میتواند در سرعت بخشیدن و بهبود سیر تکامل ارتباطی موثر باشد. همچنین توجه آنها میتواند در تشخیص به هنگام هرگونه اختلالات کمک کننده باشد.
وی در ادامه افزود: مرکز مطالعات رشد و سلامت کودک وابسته به جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی تهران به منظور پیشگیری و مداخله زودهنگام بروز هرگونه اختلالات ارتباطی، شناسنامه سلامتی را برای کودکان تا شش سال تهیه کرده است که تغذیه، روان، گفتار، بینایی و شنوایی را تحت کنترل قرار میدهد. همچنین چگونگی رشد گفتار از بدو تولد، نوع واژهسازی و تعداد واژگان کاربردی به همراه نحوه تعامل و ساختمان دهان و دندان را مورد بررسی قرار میدهد تا اگر اختلالی مشاهده شود با اطلاع رسانی به والدین مقدمات درمان آماده شود.
این پژوهشگر سلامت کودکان خاطر نشان کرد: معاینات دورهای و منظم در مرکز مطالعات رشد و سلامت کودک باعث شناسایی اولیه اختلالات به منظور پیشگیری از عوارض آینده است که هزینههای درمانی کمتری به فرد، خانواده و جامعه تحمیل میکند.
دکتر سیدمظفر روحانی، روانپزشک نیز با اشاره به اینکه والدین کودکان مبتلا به اوتیسم برای اولین بار با عدم تکامل زبان کودک نزد متخصص مراجعه می کنند، تاکید کرد: در اغلب موارد والدین گمان میکنند که کودک ناشنواست؛ چراکه این کودکان به صدای دیگران هیچ واکنشی نشان نمیدهند و در انتهای ۲ سالگی، کودک اوتیسمی هنوز هیچ زبان کاربردی ندارد و نهایت در ارتباط با دیگران بسیار محدود هستند.
این روانپزشک با بیان اینکه نقایص اصلی اجتماعی در اوتیسم، راهی است که منجر به نقایص ارتباطی و زبانی میشود، گفت: کودکان اوتیسم هیچ انگیزه و اشتیاقی برای مداخلات و تعاملات با دیگران در صورتی که زبان در آن دخیل باشد، ندارند و ارتباط تاخیر یافته یک کودک وقتی مشخص میشود که وی با هم سن و سالانش مقایسه میشود، اما گاهی اوقات مهارتهای درکی کودک از مهارتهای کلامی بهتر است که البته این موضوع همیشگی نیست؛ چرا که تمام اختلالات ارتباطی منجر به جدا شدن افراد از محیط تحصیلی و اجتماعی اشخاص میشود و لازم است که به سرعت مداخلات مناسب را دریافت کند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه مهارتهای اشارهای، زبان را برای فرآیند ارتباطی محدود میکند، افزود: استفاده از زبان اشاره به منظور تسهیل در ارتباط با کودکان اوتیسمی موضوع مورد علاقه درمانگران است، اما این روش در اندازه و پیچیدگی اطلاعات با محدودت روبرو است. علاوه بر آن حمایت کنندههای این روش بر این عقیده هستند که استفاده از زبان اشاره به عنوان واسطهای برای رشد و تکامل مهارتهای ارتباطی و گفتاری عمل میکند؛ چرا که کودک ارزش اجتماعی به کار بردن زبان را تشخیص میدهد.
دکتر محمدرضا اسلامی، متخصص اعصاب و روان نیز در خصوص تاثیر دلبستگی کودک در تکامل مهارتهای ارتباطی خاطرنشان کرد: ایجاد روابط بین فردی مناسب و کاهش مشکلات خانوادگی از جمله روابط زناشویی به شدت به نحوه دلبستگی در دوران کودکی بستگی دارد که به دلبستگی ایمن، دلبستگی ناایمن اجتنابی و دلبستگی ناایمن دوسوگرا تقسیم میشود.
این متخصص اعصاب و روان دلبستگی ایمن را عامل بروز سازگاری کمتر از سوی کودک دانست و گفت: اغلب کودکان با دلبستگی ایمن در طول بخش اعظم زندگی خود تحت فرزندپروری منسجمتر و متناسب با سطح رشدی خود هستند که والدین این کودکان قادر هستند جنبههای فرزندپروری را در حین طلاق نیز حفظ کنند.
وی در ادامه تصریح کرد: کودکان با دلبستگی ناایمن اجتنابی اغلب مضطرب هستند و به والدین خود میچسپند با این حال از آنها خشمگین هستند. این کودکان قادر به فرزندپروری منسجم، پاسخگویی هیجانی و مراقبتی نیستند؛ بنابراین طلاق برای این والدین دشوارتر است و در حین طلاق بیشتر امکان دارد حالت طرد کنندهای به خود گیرند.
این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان تاکید کرد: دلبستگی ناایمن دوسوگرا منجر به فرزندپروری در خانوادهای آشفته، توام با غفلت و عدم توجه والدین میشود؛ این والدین پس از طلاق کمتر از سایر والدین، ثبات و قدرت روانی برای فرزندانشان فراهم میکنند و در نتیجه کودکان در جریان ناراحتی آنها بیشتر رفتار چسبندگی و غیرقابل تسلی از خود بروز میدهند و همچنین رفتارهای برونریزی و نوسان خلق و حساسیت مفرطی نسبت به استرس دارند.