مربیان و والدین باید بازی کودک را یک تمایل طبیعی و نشانهای از زندگی تصور کنند و آن را نشانهای از طبیعی بودن و بازی نکردن را نشانهای از غیر طبیعی بودن کودک تلقی کنند. بازی وسیلهای برای تجربهاندوزی و مهارتآموزی است. درست است که بازی هدف ندارد، غریزی است، در اوقات غیر فراغت انجام میشود و حرکاتی غیر جدی است، اما هم تجربه و هم مهارت میآموزد. تجربهآموزی در بازی، برای یادگیری کودک آمادگی ایجاد میکند. قانون آمادگی یکی از قوانینی است که در یادگیری مطرح شده است. تجربه، باعث پرورش حواس و پرورش حواس موجب باهوش شدن میشود و باهوش شدن خود معلول بازی است. زیرا حواس را پرورش میدهد و تربیت حواس یکی از راههای تربیت هوش و حافظه است. به طور کلی:
– کودکان باید در انتخاب بازی آزاد باشند و مربی و والدین برای آنان بازی انتخاب نکنند. در این خصوص، باید به نحوی عمل شود که تمایل کودک به انتخاب بازی حفظ شود.
– باید به فضای بازی توجه کرد. مشخصات فضای بازی عبارت است از رغبت، تخیل، تفکر و باید اینها را به گونهای برای کودک فراهم آورد که برای رسیدن به زندگی سرشار (احساس نکردن زمان) مورد مساعدت قرار گیرد.
– کودک باید به سوی بازیهای تخیلبرانگیز سوق داده شود و در این راه، باید با ظرافت و غیر مستقیم عمل کرد.
– شرکت کردن کودکان فکور و متفکر به منزله همبازی، خود به خود زمینه فکری بازی را گسترش میدهد و موجب نزدیکی بازی به خلاقیت میگردد.
– تا جایی که بازی کودک موجب به هم ریختن برنامههای زندگی نگردد و لطمهای به بار نیاورد و مزاحمتی برای دیگران ایجاد نشود، نباید با آن مخالفت کرد.
برای دیدن پربازدیدترین های نی نی نما لطفاً کلیک کنید…