جو فراست در ۲۷ ژوئن ۱۹۷۱ در لندن به دنيا آمد. او كه هرگز روياي دست يافتن به چنين موفقيتي را در سر نپرورانده بود، كار پرستاري از كودكان را از نوجواني آغاز كرد و به محض پايان تحصيلاتش، آن را تماموقت پي گرفت. با اينكه نه تجربة مادر بودن داشت و نه تحصيلات دانشگاهي در زمينة تربيت كودك، به آگهي يك مجله پاسخ داد تا توانايي خود را در اجراي يك مجموعة تلويزيوني آموزشي كه به اَبَردايه (Supernanny) معروف شد بيازمايد. تهيهكنندگان برنامه كه مسحور توانايي و مهارت او، نهفقط در كنترل بچههاي سركش، بلكه در برقراري ارتباط و درك نيازهاي آنها شده بودند، او را براي اين كار انتخاب كردند.
پخش اين مجموعه در تابستان سال ۲۰۰۴ از شبكة چهار تلويزيون انگلستان شروع شد و مورد استقبال بينظير بينندگان قرار گرفت، بهطوريكه فراست به ستاره تبديل شد. برنامهسازان شبكة تلويزيوني اِيبيسي امريكا، وقتي كار را ديدند، توليد نسخة امريكايي مجموعه را سفارش دادند. فراست كه در آغاز شناخت كاملي نسبت به امريكاييها نداشت، خيلي زود پي برد كه پدر و مادرهاي امريكايي نيز همانند والدين انگليسي از دست بچههاي شلوغ و شيطان خود به ستوه آمدهاند. نسخة امريكايي اَبَردايه در ژانوية ۲۰۰۵ به نمايش درآمد و موفقيت چشمگير ديگري براي فراست به ارمغان آورد. جو فراست كه ۱۸ سال است روشهاي موفق تربيتي خود را با تجربيات واقعي و عملي درآميخته، كودكان را بخش مهمي از زندگي خود ميداند.
او در هر قسمت از مجموعه، ابتدا مشكلات هرروزة والدين را در تعامل با فرزندانشان نشان ميدهد. سپس اصول و قوانيني اختصاصي و متناسب با هر خانواده تدوين ميكند و براي آنها توضيح ميدهد. همچنين با پدر و مادرها دربارة اينكه چه تغييراتي بايد در خود و روششان ايجاد كنند تا رفتار فرزندشان بهبود يابد بهطور خصوصي صحبت ميكند. توصيهها و صحبتهاي او اغلب شامل پرسشهايي از والدين است كه طي آن از آنها ميخواهد پيامد رفتار ناپسند كودك و پاداش رفتار خوب او را تبيين و مطابق آن عمل كنند و توصيه ميكند كه هنگام تأديب كودك، خشم خود را مهار و آرامش خود را حفظ كنند. اثربخش بودن روشهاي تربيتي فراست زماني مشخص ميشود كه در شروع هر قسمت، بچهها را ميبينيم كه دور پدر و مادرها ميچرخند، گريه ميكنند، جيغ ميكشند، قشقرق به راه مياندازند، از در و ديوار بالا ميروند و خلاصه همه را خسته و كلافه ميكنند، اما پس از روبهرو شدن با روش جديد، براي بهتر شدن رفتارشان تمايل نشان ميدهند. با وجود اين، فراست فقط بچهها را مقصر نميداند و معتقد است شايد اين پدر و مادرها هستند كه بايد نگاهي جدي به خودشان بيندازند و پي ببرند آنچه براي دستيابي به نتايج دلخواه بدان نياز دارند، ايجاد تغييرات مثبت و نگرش جديد است. او ميگويد والدين بايد دربارة اينكه چگونه ميخواهند فرزندانشان را بزرگ و تربيت كنند تصميمات آگاهانهاي بگيرند و براي نهادينه كردن ارزشها و اصول اخلاقي در آنها تلاش كنند. فراست ۳۶ ساله نخستين دايهاي است كه به چنين شهرتي دست يافته است.
در توصيف موفقيت او همين بس كه مجموعههاي آموزشي وي در ۴۷ كشور جهان به نمايش درآمده است. نتيجهبخش بودن روشهاي فراست باعث شده بسياري به اين شيوهها روي آورند. در كشور ما هم برخي روانشناسان و مؤسسات درماني به اجراي اين روشها مبادرت ورزيدهاند كه موفقيتآميز نيز بوده است. جو فراست در كنار فعاليتهايش چند كتاب هم دربارة تربيت كودك نوشته كه معروفترين آنها بهتازگي زير نظر دكتر محمدولي سهامي به فارسي ترجمه شده و انتشارات زوار آن را با عنوان مادر كافي روانة بازار كرده است.
آنچه در زير ميآيد خلاصهاي از ده فرمان يا ده قانون طلايي جو فراست است كه در كتابش نيز به آنها پرداخته. اين اصول دهگانه مبناي كار و روشهاي اوست.
۱٫ پاداش و تحسين: فراست معتقد است مهمترين كاري كه ميتوانيد براي فرزندتان انجام دهيد پاداش دادن است: «بازخواست و تشويق بايد بهطور مساوي اعمال شود. همانطور كه از كودك بابت رفتار ناپسندش بازخواست ميكنيد تا پيامدهاي رفتار نادرست را به او بياموزيد، به همان ميزان بايد او را به پاس رفتار خوبش مورد توجه و محبت قرار دهيد. اين پاداش بايد بلافاصله به كودك داده شود تا بتواند ارتباط ميان رفتار خوب و پاداش را درك كند.» فراست ميگويد پاداش نبايد فقط به اين علت به كودك داده شود كه مطابق ميل شما رفتار كرده، بلكه لازم است به خاطر مسئوليتهايي كه به انجام ميرساند و كارهايي كه خودش عهدهدار ميشود نيز به او محبت و مهرباني نشان دهيد. او جايزه دادن به كودك را هم براي تشويق پيشنهاد ميكند اما هشدار ميدهد از خوراكي براي اين منظور استفاده نشود: «پاداشي كه به كودك ميدهيد لزوماً نبايد شكلات يا چيزهايي از اين قبيل باشد. بسياري بهعنوان پاداش به كودك خوراكي ميدهند و با اين كار ميان احساس و خوراكي رابطه برقرار ميكنند. اين مسئله بعدها ميتواند موجب دردسر شود.»
۲٫ وحدت رويه: يكزبان بودن پدر و مادر مسئلهاي بسيار مهم است. آنها بايد در مورد مسائل مختلف با يكديگر توافق داشته باشند: «معمولاً همه بدون فكر قبلي قوانين و اصولي براي تربيت كودك وضع ميكنند، درصورتيكه والدين بايد بنشينند، وقت بگذارند و خطمشي و اصول اساسي مورد نظر خود را تعيين كنند.» بنابراين، قرار و مدارها بايد از پيش گذاشته شود، ضمن آنكه پدر و مادر بايد در اجراي قوانين خود ثابتقدم باشند.
۳٫ برنامة روزانه: فراست اهميت فراواني به برنامهريزي ميدهد. او در كتابش بهتفصيل در اين باره توضيح داده و پيشنهاد ميكند كه يك جدول زمانبنديشده طراحي كنيد تا بتوانيد كارها و نيازهاي همة افراد خانواده ـ هم خودتان و هم فرزندانتان ـ را هماهنگ كنيد. او زمان غذا خوردن و وقت خواب را از موارد اساسي اين برنامه ميداند: «برنامة روزانه به زندگي خانواده يكپارچگي و ثبات ميدهد و چارچوبي مطمئن و پايدار فراهم ميكند كه كودك علاقهمند ميشود به آن عمل كند.» او ميگويد وقتي همهچيز هر روز طبق روال باشد، بچههاي كوچكتر عملكرد و رفتار بهتري دارند. در اين صورت، وقتي احساس خستگي ميكنند ميخوابند و در نتيجه، بقية روز را سرحال خواهند بود: «بچهها هركدام ساعت زيستي خودشان را دارند، بنابراين برنامة روزانه بايد براساس ويژگيهاي فردي باشد. اما بهطوركلي بهتر است فعاليتهاي آموزشي صبحها و فعاليتهاي بدني بعدازظهرها انجام شود. همچنين خوب است شب آنها را حمام كنيم تا با آرامش به خواب بروند.»
۴٫ حد و حدود: بايد حد و مرزي تعيين كنيد تا بچهها بدانند چه رفتارهايي پسنديده و چه رفتارهايي ناپسند است. بچهها براي بهدست آوردن استقلال ميجنگند و تلاش ميكنند و بههيچوجه نبايد سرخورده شوند. درحاليكه بخشي از اين تلاش براي مستقل شدن صرف عقب زدن حد و مرزي ميشود كه شما تعيين كردهايد، نبايد اين حدود را بشكنيد و در عوض بايد گزينههايي براي انتخاب در اختيار آنها بگذاريد: «شما بايد به آنها فرصت انتخاب بدهيد، در غير اين صورت ميتوان گفت آنها در كنترل شما هستند.» مثلاً امكان دارد براي غذا خوردن اصول و حدودي را تعيين كنيد و رفتار مشخصي مثل نشستن پشت ميز و رعايت آدابي خاص را انتظار داشته باشيد، اما درعينحال ميتوانيد به بچهها اجازه دهيد كه غذاي مورد علاقة خودشان را انتخاب كنند.
۵٫ قاطعيت: وقتي بر سر اصول و مقررات توافق ميكنيد، از آن پس بايد بر سر تصميم خود بمانيد و ديگر نبايد كوتاه بياييد. فراست ميگويد: «بايد قاطع و درعينحال منصف باشيد.» وي بهشدت با تنبيه بدني كودك مخالف است و ميگويد مجموعهاي از روشهاي ديگر تربيتي وجود دارد كه ميتوان از آنها استفاده كرد. يك روش مناسب اين است كه جايي مثل گوشهاي از اتاق يا زيرپله يا حتي يك صندلي را كه دور از فعاليتهاي معمول خانواده باشد در نظر بگيريد. اگر كودك رفتار نادرستي داشته و هشدارهاي شما را هم جدي نگرفته، او را به آن مكان ببريد و از او بخواهيد آنجا بماند و دربارة رفتارش فكر كند. البته توجه داشته باشيد كه اين مكان بههيجوجه نبايد جاي ترسناكي براي كودك باشد و حتماً بايد خالي از ابزار و وسايل خطرناك باشد. بهكارگيري اين روشِ بسيار ساده باعث ميشود بچهها پي ببرند كه رفتارشان پيامدهايي در پي دارد. به آنها فرصت ميدهد تا به رفتارشان فكر كنند و امكان عذرخواهي داشته باشند. براي پدر و مادرها هم اين امكان را بهوجود ميآورد تا آرامش خود را مجدداً بازيابند: «بهجاي اينكه عصباني شويد، از محل دور شويد. اين روش تأثير خود را خواهد گذاشت.»
۶٫ تذكر و هشدار: تكان دادن انگشت رو به كودك و گفتن جملة «خيلي شيطوني ميكني!» كاري است كه فراست براي پايان دادن به شيطنت كوچولوها انجام ميدهد. اما عدهاي از والدين در اين زمينه به كمك نيازمندند. فراست ميگويد اهميتي ندارد چه ميگوييد، بلكه مهم اين است كه چگونه آن را بيان ميكنيد: «بهطور مستقيم و رودررو با آنها صحبت كنيد. سعي كنيد آهنگ صدايتان پايين اما جدي باشد.» اين برخورد به آنها ميفهماند كه شما از رفتارشان راضي نيستيد.
۷٫ توضيح: اين مورد هم اهميت زيادي در فرآيند تربيت دارد. خودتان را براي صحبت كردن با كودكتان آماده كنيد و برايش توضيح دهيد چه كار نادرستي انجام داده و چرا نبايد چنين رفتاري داشته باشد. بايد به كودك توضيح داد تا پي ببرد كه چرا بازخواست شده است.
۸٫ خويشتنداري: فراست حتي وقتي با بدترين رفتارها از جانب بچهها روبهرو ميشود، از كوره درنميرود. با اينكه چنين خونسردي و آرامشي غيرقابل دستيابي بهنظر ميرسد، وي مصر است كه پدر و مادرها مثل او آرامش خود را حفظ كنند و خويشتندار باشند: «شما بزرگترها انسانهاي بالغي هستيد و بايد بتوانيد خودتان را كنترل كنيد.» او قاطعانه ميگويد كودك سهسالهاي كه بداخلاقي ميكند، كنترلي بر رفتار خود ندارد، اما شما نبايد در برخورد با او رفتار مشابهي داشته باشيد. اگر عصباني شويد و بر سرش فرياد بزنيد، او را خواهيد ترساند. ميتوانيد از لحنهاي مختلفي استفاده كنيد اما داد كشيدن لزومي ندارد. شما قهرمانان آنها هستيد و نبايد در برابر چشمان آنها بشكنيد و خرد شويد. اگر كنترل خود را از دست بدهيد، تأثير خوبي بر خانواده نخواهيد گذاشت.
۹٫ مسئوليت دادن: آنها را در كارهاي كوچكي كه قادر به انجام دادنشان هستند سهيم كنيد و اجازه دهيد مسئوليتهايي هرچند كوچك را برعهده بگيرند تا مهارتهاي زندگي و مهارتهاي اجتماعيشان پرورش يابد. اين بخشي از فرآيند رشد است. مثلاً بگذاريد صبحها خودشان لباس بپوشند يا اگر كوچولوي ديگري در راه داريد، سعي كنيد حضور او و مسئوليتهاي ناشي از آن را حس كنند. اين يك روش مطمئن و آزمايششده است كه فراست به آن روش نقشپذيري يا شركتپذيري ميگويد. او پيشنهاد ميكند كه از كمك فرزندانتان بهرهمند شويد. براي نمونه، وقتي مشغول غذا پختن هستيد، اجازه دهيد چند عدد سيبزميني بشويند يا اسفنجي به آنها بدهيد تا در شستن ماشين به شما كمك كنند. او ميگويد: «دادن مسئوليتهاي كوچك به كودكان باعث ميشود آنها احساس خوبي نسبت به خودشان پيدا كنند.»
۱۰٫ استراحت: اگر استراحت نكنيد و زماني را به خود و همسرتان اختصاص ندهيد، مشكلي از مشكلات شما حل نخواهد شد. اوقاتي را براي خودتان صرف كنيد و مثلاً از خريدي يكنفره لذت ببريد يا براي صرف شامي دونفره بيرون برويد. فراست معتقد است درخواست از يكي از دوستان يا اقوام براي نگهداري از كوچولوي شما و دور بودن از او فقط براي چند ساعت، در بلندمدت بهنفع خانوادهتان خواهد بود * آرام كردن كودك نوپايي كه مدام بدخلقي و گريه ميكند كار دشواري بهنظر ميرسد. خواباندن بچهاي كه مصمم است به رختخواب نرود نيز همينطور. گاهي اين احساس به آدم دست ميدهد كه اين جنگهاي كوچك اما پردردسر بين پدر و مادرها و بچهها هرگز پايان نميپذيرد. جو فراست كه توانسته بارقة اميد را در دل پدر و مادرها بهوجود آورد، ادعا ميكند كه ميتواند در هر خانهاي ـ هرقدر آشفته و نابسامان ـ آرامش را برقرار سازد. او معتقد است چيزي به نام «بچة بد» وجود ندارد.
برای دیدن پربازدیدترین های نی نی نما لطفاً کلیک کنید…