یک روانشناس گفت: بخش قابلتوجهی از آسیبهای اجتماعی و رفتارهای نابهنجار اجتماعی، نتیجه تنبیه شدن در کودکی است.
جمشید کمایی اظهار کرد: عموما تنبیه در هر شکل و شیوهای میتواند عوارض ناخوشایندی بر شخصیت کودک داشته باشد و توصیه ما این است که برای هدایت رفتار کودکان، از اهرم تشویق استفاده شود.
وی ادامه داد: هر چه سن کودک کمتر باشد، عامل تشویق باید به عنوان یک عامل اصلی مدنظر قرار گیرد. به کار بردن تنبیه برای کودکان در سنین پایین درست نیست و تنبیه چه از نوع بدنی و چه از نوع تنبیه زبانی، عوارض بدی بر کودک خواهد گذاشت.
این روانشناس افزود: درباره کودکان توصیه میشود با اولویت تشویق، از فعالیتهای بازدارنده تحت عنوان تقویت کنندههای منفی استفاده شود. به عنوان مثال به کودک بگوییم اگر فلان کار اشتباه و بد را انجام دهی از فلان چیز محروم میشوی. در این رابطه کودک برای جدا کردن خود از آن محرومیتها، خود به خود از آن رفتار چشمپوشی میکند.
کمایی اظهار کرد: والدین، معلمان و بزرگترها پیش از ورود به بحث تنبیه باید متوجه چند نکته اساسی باشند، کودک باید دقیقا متوجه شود که چرا دارد تنبیه میشود. گرچه به کار بردن لفظ تنبیه در این رابطه درست نیست اما به طور کلی کودک باید متوجه دلیل استفاده از تقویتهای منفی و به عبارتی متوجه کار اشتباه خود شود.
وی ادامه داد: نکته دوم این است که بین شدت عامل بازدارنده و نوع رفتاری که از کودک سرزده باید تناسب وجود داشته باشد. نکته اساسی دیگر، تناسب سن کودک با عامل بازدارنده است. باید دقت کنیم که کودک در حال کسب تجربه است و خطای او را از دیدگاه علمی در منظر آزمایش و خطا ببینیم. به عبارتی، در فضای کسب تجربهها، احتمال خطا وجود دارد.
این روانشناس گفت: خطایی که از کودک سر میزند باید با راهنمایی، هدایت و توصیه، اصلاح شود. اگر این فرایند اصلاح را چندین بار انجام دادیم اما باز هم کودک کار خود را تکرار کرد، آن وقت است که به سراغ رفتارهای بازدارنده میرویم.
کمایی اظهار کرد: تنبیه به خصوص از نظر بدنی، چند عارضه مشخص دارد، بخشی از عوارض، جسمی هستند. تنبیه بدنی یا تنبیه از نوع محرومیتهای غذایی، عوارض جسمی برای کودک ایجاد میکند. ممکن است بیماریهایی در کودک وجود داشته باشد که به موجب تنبیه بدنی، در سن کودکی یا حتی بزرگسالی تشدید یابند.
وی بیان کرد: بخش دیگری از عوارض تنبیه به خصوص از نوع بدنی، عوارض روحی و روانی را برای کودک در بزرگسالی ایجاد میکند. از جمله این عوارض میتوان به حسادتها، کینهورزیها و عقدههایی که در بزرگسالی سر باز میکنند اشاره کرد که آثار نامطلوب خود را بر فرد خواهد گذاشت.
این روانشناس افزود: پیامدهای نامطلوبی مانند ضعف اعتماد به نفس، کاهش عزت نفس و بسیاری از ترسها که منشا در کودکی دارند، به دنبال عوارض ناشی از تنبیه کودکان، در سن بزرگسالی فرد بروز میکنند.
کمایی ادامه داد: آنچه که در تنبیه کودکان بسیار حائز اهمیت است، عوارض و آسیبهای اجتماعی است که باید از بروز این موارد جلوگیری شود. وقتی کودک به خاطر هر خطایی تنبیه شد، یاد میگیرد که بعدها هر کسی که این خطا را مرتکب شد، او هم را به همان شیوه تنبیه کند. اینگونه کودک یاد گرفته هر کسی که خطایی کند باید تاوان خطای خود را پس دهد. به طور مثال در رانندگی تصادفی صورت گرفته، این فرد به جای اینکه منتظر قانون باشد تا به موضوع رسیدگی کند، چون یاد گرفته هر کس که اشتباهی میکند باید تنبیه شود، دست به یقه میشود و درگیری و پرخاشگری بالا میگیرد.
این روانشناس ادامه داد: وقتی کودک را تنبیه میکنیم، خود به خود به او آموزش میدهیم که هر کس اشتباه کرد باید تنبیه شود و اینگونه میشود که روحیه پرخاشگری، عدم گذشت، عدم معذرتخواهی و یا نپذیرفتن عذرخواهی فرد مقابل در فرد تقویت میشود و علت این رفتارها این است که فرد در کودکی مداوم تنبیه میشده است.
کمایی گفت: وقتی کودک را تنبیه میکنیم معمولا او را با شخص دیگری مقایسه هم میکنیم که این امر موجب ایجاد یک رقابت میشود. بزرگترها باید توجه داشته باشند که این تنبیه، این رقابت و این مقایسه کردنها سمی است که در بزرگسالی مانع از آن میشود که فرد کارهای مشارکتی و گروهی انجام دهد، به همین دلیل است که فرد بیشتر به فردگرایی تمایل پیدا میکند تا جمعگرایی، و تحمل وی در مقابل عقاید و ارزشهای دیگران بسیار بسیار پایین میآید.