زوجهای جوان، معمولا برای تولد نخستین فرزندشان برنامه ریزی میکنند، شور و هیجان دارند و در مورد تربیت و آینده او مدتها با یکدیگر مشورت و تبادل نظر دارند و به همین جهت، وضعیت فرزندان اول بین تمام فرزندان یک خانواده، وضعیتی خاص و متفاوت است. با توجه به اینکه نگرانی اغلب والدین بر حول رفتارهای موثر در تربیت فرزندان میچرخد، این تفاوت میتواند جنبههای خوب یا بد زیادی داشته باشد و تا تمام عمر وی را تحت تاثیر خود قرار دهد.
سخت و آسان!
بر اساس نظریه آدلر، ویژگیهای ترتیب تولد فرزندی بر شکل گیری شخصیت فرزندان تاثیر محکم و همیشگی میگذارد و قالببندی شخصیتی آنان را شکل میدهد.
در این میان، فرزندان اول به دلیل آن که کانون توجه هستند، تا زمان تولد فرزند دوم وجود شاد و امنی دارند. اغلب خواستههای آنان، گفته یا ناگفته برآورده میشود و حس ارزشمندی و مهم بودن را در آنان نهادینه میکند. این امر اگر صورت افراطی و بی رویه به خود بگیرد، میتواند از این کودکان، انسانهایی خودخواه، قدرت طلب، کم تحمل و زودرنج بسازد که در مهارتهای ارتباطی آنان نیز موثر خواهد بود و میتواند آنان را به انزوا و خودخوری و یا رهبریهای قدرت طلبانه بکشاند. اما از آن جا که با پدیدار شدن فرزند دوم محبت والدین کاهش پیدا میکند و دیگر کانون توجه نیستند، مسبب را فرزند دوم میدانند و ممکن است از او متنفر شوند.
نفرتی که شاید در لایههای رویی به خاطر منافع مسالمت جویانه، محو و کمرنگ شود و خود را نشان ندهد اما در زیرساختهای شخصیتی آنان نقش عمدهای را ایفا خواهد نمود و در ابعاد مختلف، مانند کنترلگری، فرمان دادن به فرزند کوچکتر، حق به جانب بودن، قدرت فکری خود را بر فرزند دیگر اعمال کردن و … نشان دهد.
با تولد فرزند بعدی، تمام فرزندان اول تغییر جایگاه خود را در خانواده حس میکنند اما آنها که بیشتر نازپرورده بار آمدهاند و همچنین آنهایی که فاصله سنی کمتری با فرزند دوم دارند، بیشتر لطمه میخورند و این لطمات را در حافظه ناخودآگاهی حفظ نموده و ممکن است در صورت عدم مدیریت صحیح والدین و نادیده گرفته شدن، آن را بعدها به خواهر یا برادر کوچکتر خود انعکاس دهند و یا آنها را در ناکامی و کنار زده شدن خود، مقصر بدانند.
نکاتی در مورد تربیت فرزندان اول
فرزندان اول اغلب به گذشته گرایش دارند؛ حسرت گذشته را میخورند و به آینده بدبین هستند. آنها به یاد دارند که چگونه با تولد فرزند دوم، کنار زده شدند و به همین دلیل نوعی بیاعتمادی به ثبات امنیتشان در ناخودآگاهشان رقم خورده است. این دیدگاه در حالت معمول، منطقی و موجب احتراز از مخاطرات جاهلانه است اما در حالت پیشرفته ممکن است منجر به نوعی پارانویید و یا عدم ریسک پذیری در آنها شود.
هرچند در اغلب موارد، فرزندان اول، برای کسب موفقیت و پیشرفت خود میجنگند و به همین دلیل انسانهایی هستند که پشتکار را ضمیمه کارنامه های خود میسازند و اغلب چنان در این نقشها خوب پیش میروند که نظر موافق دیگران را نیز به خود جلب نموده و نقش مربی، معلم، ناظر و رهبر را ایفا میکنند. آنها اگر به خوبی تربیت شوند، رهبرانی دلسوز با شهودی بالا خواهند بود. با تولد فرزند دوم رنج دیده نشدن و شکست را چشیدهاند، به بیثباتی دنیا پی بردهاند که به قول حضرت حافظ:
جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است
و لذا با این تجربه عظیم روحی میتوانند از نظر عاطفی به انسانهایی با سطح درک و هوشیاری معنوی بالا مبدل شوند.
چون والدین از آنها توقع دارند از فرزندان کوچکتر مراقبت کنند، این تجربیات آنها را قادر می سازد از لحاظ عقلانی نسبت به فرزندان کوچکتر پختهتر شوند و این موضوع به تدریج در تمام امور زندگی آنها جاری میگردد اما باید مراقب باشند که به حربههای مهرطلبانه تبدیل نشود و با مهرورزی بیش از حد به دیگران، سعی در وابسته نمودن و مدیون کردن آنها به خودشان نداشته باشند زیرا در این صورت با برآورده نشدن توقعاتشان از سوی آنها مجددا ضربه خواهند خورد.
فرزندان اول و نقش مدیریتی آنان در خانواده
فرزندان اول، علاقه زیادی به نظم و اقتدار دارند؛ حمایت کننده، مهربان، قوی، وظیفه شناس، دقیق و محافظه کار هستند و با این صفات، احترام خواهر و برادران کوچکتر خود را نیز تحت تاثیر قرار میدهند.
کریستین بوبن، نویسنده نامدار فرانسوی مینویسد: ” اگر والدین میدانستند که تاثیرشان در ساخته شدن فرزند تا چه اندازه ناچیز است، به وحشت میافتادند! چند تصویر فیلم و چند جمله کتاب بیش از تمام عوامل دیگر زندگی من را رقم زد.”
مطالعات اخیر در آمریکا نشان میدهد تاثیری که در تربیت بچهها از جانب پدر و مادر هست تقریبا نزدیک ده یا یازده درصد و حداکثر پانزده درصد است!
در این مطالعات مشخص شد، تاثیری که خواهر و برادرها به خصوص فرزندان اول روی سایر بچهها دارند سی و سه درصد است، آنها قطب مدیریتی و قدرت دوم بعد از هر دو والد و یا حتی بعد از یکی از آنها هستند.
تاثیر خواهران و برادران روی هم و این که شما در این ترتیب تولد کجا قرار گرفتید، در این که شما را بسازد یا ویران کند نقشی به سزا دارد. شما فقط کافی است اگر دو فرزند دارید جای اولی را با دومی عوض کنید، هفتاد تا هشتاد درصد ویژگیهای اساسی شخصیت هر دوی آنها عوض میشود!
بنابراین بسیار مهم است که من و شما در چه خانوادهای و در کجای شجره نامه قرار گرفته باشیم.